طبقهای از شاگردان امام صادق (ع)، در شمار راویان جوانتر امام بودند که پس از ایشان، سالهای زیادی فعالیت علمی و تألیفی داشتند و از این رو بسیاری از آنان محضر امام موسی کاظم (ع)، فرزند امام صادق (ع)، را نیز درک کردند.
در حقیقت جامعه شیعه در طول دوره امامان باقر (ع) و صادق (ع) تجربهای مهم در زمینه حدیث و فقه کسب کرده بود و بدین ترتیب محافل مختلف راویان و فقیهان شیعی با تکیه عمده بر روایات شیعی اهل بیت و به ویژه این دو امام که هم اکنون دیگر مرجعیت علمی آنان تثبیت شده بود، حضوری گسترده و قوی در جامعه شیعی کوفه نیمه سده دوم قمری یافته بودند.
در طول نیمه دوم سده دوم قمری و تا زمان رحلت امام کاظم (ع) که خود منجر به تحولات مهمی در ساختار اندیشه مذهبی امامیه شد، پذیرش مرجعیت دینی امامان موجب شکل گیری، هویت یابی و تمیز یافتن مکتب فقهی کلامی شیعیان و به طور خاص شیعیان امامی شد، به ویژه اینکه دست کم نزد برخی گروههای شیعی این مرجعیت دینی «انحصاری» تلقی شده و از آن تفسیری کلامی و اعتقادی ارائه میشد؛
بنابراین رجال شیعه این دوران دست به گردآوری و تنظیم دقیقتر احادیث صادقین (ع)، چه ازطریق شنیدههای خود از این دو امام و البته به طور عمومیتر امام صادق (ع)، و چه ازطریق مسموعات خود از راویان کهن سال تری زدند که از آن دو امام احادیث زیادی را گرد آورده بودند.
بدین ترتیب در دوره امام کاظم (ع)، زمینه برای تدوین کتابهای حدیثی فقهی با شاخصه شیعی فراهم شد. بسیاری از این محدثان در عین حال که از امام صادق (ع) یا شاگردان ایشان درمیان رجال برجسته شیعی نیمه قرن دوم قمری استفاده کرده بودند، همچنان ارتباط خود را با شاخه حسینی اهل بیت و این بار با فرزند امام صادق (ع)، یعنی امام کاظم (ع) حفظ کردند و روایات و احادیث این امام را نیز به دایره گردآوردههای خود افزودند.
در طول دوران نسبتا طولانی امامت امام کاظم (ع) طبقه تازه تری از رجال حدیث شیعی پا به عرصه گذاشتند که در کنار بهره گیری از امام کاظم (ع)، میراث طبقات پیشین محدثان شیعی را نیز در اختیار داشتند و بدین ترتیب تنظیم ادبیات دینی متعلق به جامعه رو به رشد شیعیان، با وجود اختلاف مشربها و گرایشها فزونی گرفت و تعین بیشتری یافت؛
بنابراین عصر امام کاظم (ع) را میبایست دوره شکل گیری تشیع امامی نخستین قلمداد کرد. دراین راستا محدثان شیعی این دوره، سهم مهمی در سنت روایی امامیه در سالهای پسین داشتند. در این دوره همچنان کوفه مهمترین مرکز شیعیان بود و بیشتر فعالیتهای علمی و مذهبی آنان در این شهر رقم میخورد.
با این وصف به دلیل اهمیت یافتن بغداد در دوره هارون الرشید، به تدریج بغداد به کانونی برای مهاجرت از کوفه و بصره و شکل گیری هستهای از تشیع در آن شهر تبدیل شد.
در شمار راویان شیعه حدیث در نیمه دوم قرن دوم قمری که معاصر امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) بودند و از هر دو امام روایت حدیث میکردند، باید از این افراد نام برد: کرام الخثعمی کوفی؛ عبدا... بن مسکان کوفی؛ ابو علی عبدالرحمان بن حجاج که به بغداد مهاجرت کرد و فقیه سرشناس جامعه شیعه روزگار خود بود (کتاب او در ابواب مختلف فقهی و به سبک و سیاق کتابهای فقهی نیمه دوم قرن دوم قمری تدوین شده بود)؛ ابوالحسن علی بن رئاب الطحان کوفی، محدث برجسته شیعی که جدا از دفتر احادیثی که از وی در سنت امامی روایت میشد، یکی دو کتاب دیگر هم در موضوعات فقهی و غیر آن به وی نسبت داده شده است؛
ابوالفضل عمار بن موسی ساباطی که در مدائن عراق زندگی میکرده است، از روایان دو امام که درعین حال بر مذهب فطحی هم بود و از محدثان نسبتا پر حدیث شیعی در این دوره که دفتر حدیث بزرگی هم از وی در سنت امامی روایت میشد؛ درست بن ابی منصور محمد واسطی که دفتر حدیثی هم از او روایت میشده است؛ حفص بن البختری در بغداد؛ حماد بن عثمان الناب کوفی، راوی بسیار پر کاری که دفتر حدیثی وی در سنت امامی مورد ارجاع بوده است؛ حنان بن سدیر بن حکیم بن شعیب الصیرفی، عضو برجسته جامعه شیعه کوفه و صاحب دفتری از احادیث.
در میان طبقه شاگردان جوانتر امام صادق (ع) که پس از وی از محضر فرزندش، امام کاظم (ع)، هم بهره علمی برد، باید از هشام بن الحکم نام ببریم که در اصل یک متکلم بلند مرتبه امامی است، اما به دلیل احادیثی هم که از دو امام روایت کرده و به سبب دفتر مرویات او، مورد توجه سنت روایی امامی قرار گرفته است.
او در واسط بزرگ شد، سپس به بغداد رفت. هم نام و هم عصر او، هشام بن سالم کوفی، گرچه به مسائل اعتقادی بی علاقه نبود و گزارشهایی در این باره از وی موجود است، در مقایسه با هشام بن الحکم، یک راوی پر کار قلمداد میشود. وی نیز از هر دو امام روایت حدیث میکند. علاوه بر دفتر روایات، وی در یکی دو موضوع خاص مانند تفسیر صاحب اثر بوده است.
در بغداد از ابوالحسن علی بن یقطین بن موسی کوفی (د. ۱۸۲ ق)، شخصیت برجسته شیعی، باید نام برد که علاوه بر اینکه از بلندمرتبهترین مقامات دستگاه دولت عباسی بود، به عنوان یک راوی وفادار نسبت به امام کاظم (ع) توصیف شده است.
وی بنابر سنت کهنتر امامی و با پیش زمینه ادبیات فقهی و دینی دوره خود، مسائل و پرسشهای خود از امام کاظم (ع) و پاسخهای او را در یک کتاب روایت کرده بود. در همین شهر و باز از مقامات دیوانی دستگاه خلافت در زمان هارون الرشید، باید فضل بن یونس البغدادی الکاتب را یاد کنیم که او پس از درگذشت امام کاظم (ع) به واقفه پیوست. دفتر حدیثی هم از وی روایت شده است.
در این دوره نوع ادبی جدیدی به ادبیات حدیثی شیعه اضافه شد با عنوان «الجامع». «جامع نویسی» که در ادبیات حدیثی سنی همین دوره هم حضور آن تأیید شده است، مرحله تکامل یافته تری بود که در آن محدث احادیث اصول و کتب / دفاتر محدثان گذشته را دستمایهای برای تصنیف کتاب بزرگ تری در یک موضوع گسترده مانند ابواب فقه میکرد؛ بنابراین این کتابها شامل ابواب / کتب مختلف، عموما در حوزه احادیث فقهی میشدند.
این مرحله برای سازمان دهی به احادیث (تصنیف متون حدیثی) و ارائه منظومههای فقهی مرحله مهمی بوده است. طبعا این مرحله درست پس از مرحلهای بود که محدثان آغاز به تدوین کتابهای موضوعی در موضوعات کوچکتر کرده بودند و احادیث یک باب کتاب فقهی یا اعتقادی را در یک مجموعه گرد میآوردند.