عروجی | شهرآرانیوز؛ ویدئوی قیچی کردن موهای دانش آموزان توسط کسی که به نظر ناظم مدرسه میآید، همه بچههای متولد دهههای شصت و هفتاد را به گذشتههای دور پرتاب کرد؛ به همان اصطلاح مشهور «چهارراه» و اینکه ناظم یا مدیر یا هرکس دیگری، به محض اینکه تشخیص میدادند موهایت بلند است، با قیچی یا ماشین اصلاح دنبالت میکردند و یک چهارراه روی سرت ایجاد میکردند. پشت این چهارراه نکات آموزشی فراوانی وجود داشت. درواقع هدف اصلی این بود که تحقیرت کنند. کاری میکردند که همه به تو بخندند و دلت نخواهد حتی یک لحظه جلو چشم دیگران حاضر شوی.
بدتر اینکه کاری میکردند که دلت نخواهد با این ریخت و قیافه برگردی به خانه. همه اینها برای چه بود؟ قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ برای اینکه به بچه این نکته بهداشتی را گوشزد کند که ممکن است بلندی موهایش باعث ایجاد شپش شود و به بقیه هم سرایت کند. پس برای آموزش یک نکته بهداشتی که میشد به هزار روش دیگر و به بهترین شکل ممکن به بچهها آموزش داد، چنین روشی وجود داشت. انگار ترس و تحقیر بیشتر کارکرد داشت. ما موهایمان را زدیم، ولی هیچ وقت این شکل از تحقیرشدن وسط مدرسه را فراموش نکردیم.
اینجا هم دوباره همه با دیدن این ویدئو دست کشیدند روی سرشان، آه کشیدند و هزارمین بار حس تحقیرشدن برگشت. نظام آموزشی انگار علاقهای به دگرگونی و تغییر شیوه آموزشی اش ندارد و حتی بدش نمیآید که تنبیههای گذشته را برای نسل تازه بازسازی کند.
ما نمیدانیم بچههای این ویدئو چه خطایی مرتکب شده اند. هرچند از کیفهای روی شانه هایشان میتوان حدس زد که انگار دیر آمده اند یا بی دلیل غیبت کرده اند یا حتی از مدرسه فرار کرده اند، اما این گزینه در هیچ شرایطی و با هیچ عقل سلیمی نمیتواند انتخاب یک معلم باشد. دردناکتر اینکه در بخشی از ویدئو پرچم ایران هم دیده میشود و بچهها زیر سایه آن پرچم ایستاده اند. از طرفی، یکی از دانش آموزان هم دارد ناظم را همراهی میکند و سطل موهای قیچی شده را در دستش گرفته است. این شراکت به روان آن دانش آموز که ناچار شده با ناظم همراهی کند، بیشتر از همه لطمه است. راستش هیچ چیز این ویدئو قشنگ نیست و جای دفاعی ندارد. هیچ حدس و گمان و خطایی رفتار این به اصطلاح مسئول مدرسه را توجیه نمیکند.
تازه این همه آن چیزی نیست که در برخی مدارس میگذرد. به قول بچههایی که به این ویدئو واکنش نشان داده بودند، گوشه ناچیزی از اتفاقات درون مدرسه است. حالا احتمالا میتوان فهمید که چرا بچهها از مدرسه متنفر میشوند و متنفر شدند. میتوان فهمید که چرا مدرسه برایشان جای دل انگیزی نیست. چرا شوقی ندارند و دلشان میخواهند زودتر همه چیز تعطیل شود و برگردند به خانه هایشان. ولی یک نکته تلختر هم وجود دارد؛ اینکه این بچهها دوسال از مدرسه دور بودند.
کرونا آنها را دور کرده بود و ناچار بودند به صورت مجازی در کلاسها حاضر شوند. در این دوسال دانش آموزان بی علاقه زیادی دلشان برای مدرسه تنگ شده بود؛ برای نشستن پشت میز. این ویدئو بعد از دوسال خوشامدگویی قشنگی نبود. هیچ چیز این ویدئو قشنگ نبود. حالا هم خبر رسیده که مدیر و ناظم مدرسه متخلف استعفا داده اند. علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت در توییتی نوشت: «متخلفی که کرامت دانش آموزان را حفظ نکرده بود به هیئت رسیدگی به تخلفات اداری معرفی شد، مدیر و معاون مدرسه نیز استعفا دادند. سوء رفتارهای شخصی و خارج از ضابطه قابل انتساب به جامعه خدوم فرهنگیان نیست.»