جنگ و نبرد، با برجستهسازی صفتهایی همچون دلاوری، شجاعت و جنگاوری، همواره چهرهای مردانه داشته است، اما اینک که رسانهها و ابزارهای ارتباطات جمعی به عمق رویدادهای سیاسی نفوذ کردهاند، میتوان نقش و حضور مؤثر زنان را در صحنههای گوناگون جنگ مشاهده کرد.
اگرچه منابع و مستندات رسانهای از ایستادگی و تهور زنان در جنگهای تاریخ سرزمینمان بهویژه در دوران هشتساله جنگ تحمیلی چندان که باید مورد توجه قرار نگرفته است، ایستادگی زنان مسلمان بهویژه در نبردهای نابرابر مردم اراضی اشغالی فلسطین چیزی نیست که از چشم رسانههای حقیقتجو پنهان بماند.
واقعیت جنگ با رنج و درد و محرومیت همراه است، اما آنجا که پای حراست و دفاع از ارزشها، آرمانها و خاک مقدس وطن به میان میآید نمیتوان از ایثار و فداکاری انسانهای آزاده سخن نگفت: زنان و مردانی که آگاهانه برای حراست از حقیقت به میدان میروند، خواه این انسانها رزمندگانی آزموده باشند، خواه پرستاران و پشتیبانان جبهههای نبرد خوانده شوند یا خبرنگاران و عکاسانی باشند که در پی بازنمایی حقیقت، به صحنههای نبرد پا میگذارند.
زنان همواره در ابعاد گوناگون نبرد حضور مؤثر داشتهاند، اما نگاه رسانهها به حضور این زنان همواره توجه در جایگاه نقش قربانی بوده است. زنان و کودکانی که در معرض خطرهای گوناگون جسمی و روانی قرار میگیرند همواره در صدر اخبار هستند. این تنها بخشی از مسئله است، زیرا این نگاه حکایت از آسیبپذیری زنان در کنار کودکان از جنگ دارد بدون آنکه به نقشآفرینی مؤثر زنان در صحنههای نبرد پرداخته باشد.
شهادت شیرین ابوعاقله بهعنوان یک خبرنگار زن در اراضی اشغالی فلسطین تنها یک مورد از هزاران موردی است که در آن زنان فقط قربانی سقوط ناگهانی بمب یا شلیک اشتباهی گلوله نیستند بلکه بهواسطه اثرگذاری حضورشان هدف مستقیم دشمن قرار میگیرند.
چنانکه در دوران هشتساله جنگ تحمیلی بهویژه مقاومت دلیرانه مردم خرمشهر برای حفظ و بازپسگیری شهر، زنان آماج حملهها و ددمنشیهای دشمن قرار گرفته بودند. با این همه، لحظهای برای ایستادگی و ایثار درنگ نکردند و با همه آنچه داشتند به ستیز و طرد دشمن پرداختند.
واقعیت تلخ جنگ و چهره ناخوشایند آن اینگونه است که از مردها رشادت و جانبرکفگذاشتن میخواهد، اما از زنها چیزهای گوناگون طلب میکند. مردان دلاورانه برای محافظت از خاک میهن و ارزشهای خود میجنگند و زنان، در کنار این جنگ دلیرانه، فداکاری و استقامتی دوچندان نثار میکنند. این زنها هستند که چشم بر گذشته و آینده میبندند و مردانشان را راهی نبردی میکنند که نمیتوان از بازگشت با اطمینان سخن گفت.
این زنها هستند که همه مسئولیت اداره امور خانه را در سایه اقتصادی جنگزده و در نبود مردان بر عهده میگیرند. این زنها هستند که سنگینترین وظیفه را در بیمارستانهای صحرایی و شهری در دوران جنگ برعهده دارند و پرستاری از مجروحان جنگی، انتقال آنها، نظافت بیمارستانها، شناسایی شهدا و حتی حفر زمین برای تدفین آنان را برعهده میگیرند.
این زنها هستند که با تبعات و آسیبهای جسمی و روانی بازگشتگان از جنگ روبهرو میشوند و آنها هستند که بار اصلی بازسازیهای پس از جنگ را عهدهدار میشوند. آری، این زنها هستند که در قالب عکاس، خبرنگار و فیلمبردار، وظیفه رساندن اخبار و حقایق زشتمنظر جنگ را بر عهده میگیرند. سخن بر سر سهمخواهی و تقدیر و سپاسگزاری از زنان بهتنهایی نیست، زیرا جنگ تمامیت هستی انسانی زنان و مردان را یکسان تهدید میکند. اما ندیدن سویههای زنانه جنگ و تقلیل آن به نقش قربانیان منفعل، تثبیت چهرهای یکجانبهگرا و مردانه برای جنگ است.