سال ۱۴۰۱ مصادف شده است با چهلمین سال آزادسازی خرمشهر، شهر خونی که با مشارکت همه نیروهای نظامی به شهر خرم تبدیل شد.
این درحالی است که با گذشت چهل سال از آزادی خرمشهر و سابقه هشت سال از دفاع مقدس هنوز به یک نظریه یا مکتب برای ارائه به جامعه و مراکز علمی و دانشگاهی نرسیدهایم. در سراسر دنیا ثبت و مکتوب کردن ایستادگی مردمان برای نسلهای بعدی دارای جایگاه مهمی است مخصوصا اگر ایستادگی در راستای حفظ ناموس باشد. جنگ تحمیلی بارزترین و واضحترین برای معرفی دلاورمردان و زنانش به عنوان الگو به نسلهای بعدی است.
حوادث بزرگی که در دوران دفاع مقدس اتفاق افتاد باید از زبان حاضران و خانوادههای ایشان به ثبت برسد. مشکل اصلی که بعد از گذشت سالها برای ثبت خاطرات شهدا و رزمندگان در پشت جبهه وجود دارد این است که حاضران مهلکه یا به شهادت رسیدهاند یا از رزمندگان و پشت جبهه هستند که جزئیات و خاطرات را از خاطر بردهاند.
از این رو، بعد از دستور مستقیم رهبر معظم انقلاب به بازماندگان جنگ و تشکیل بنیاد حفظ آثار و نشر تلاشهای زیادی صورت گرفت. در همین راستا در اینجا لازم است با توجه به گذشت زمان و فعالیتهای پیش رو بهویژه در حوزه ادبیات دفاع مقدس، چند آسیب بررسی شود.
در اولین نگاه روایات دفاع مقدس به دو شکل قصه و گفتمان انجام شده است. در صورت قصه بودن، از خاطرات شفاهی زنان استفاده میشود و در بعضی موارد، به دلیل مبالغه نویسنده در شخصیت قهرمان قصه، درست بیان نمیشود که آن قهرمانی که غیرقابلالگوگیری است به جامعه معرفی میشود.
دوم در صورت گفتمان روایی، باز قصه در روایت بیان میشود و در قالب رمان و خودنگاشت است و از داستانپردازیها و کتابهای بی کیفیت استفاده شده است.
همینطور کم بودن پژوهشها درباره زنان امری دیگر است که باید به آن اشاره کرد و این نقص با عدم پشتیبانیها همراه است. با توجه به روند جنگ نرم و نشان ندادن الگوی شایسته به زنان در جامعه، حمایت سازمانها راهی است به سمت سوژه و اسوهسازی در جهت تولیدات رسانهای و مکتوب و الگوگیریهای صحیح، امید است که انجام گیرد.