کدام مدارس استان تهران فردا چهارشنبه (۱۹ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟ همه چیز درباره ویروس جدید چینی| موردی از ابتلا به HMPV در ایران مشاهده نشده است گرامر انگلیسی را آسان بیاموزید: آموزش قواعد به زبان ساده و کاربردی درباره اخبار غم‌انگیزی که از خشک شدن تالاب انزلی به گوش می‌رسد | کسی از نیلوفر‌های انزلی خبر دارد؟ درباره سوء‌ظن که رابطه‌ها را بر هم می‌زند | ویروس بدگمانی؛ آفت رابطه نان‌های مناسب برای لاغری کدام‌اند؟ علائم هشداردهنده تومور مغزی چیست؟ حمله یک شهروند با بنزین و آتش به شهردار کرگان هرمزگان + عکس (۱۸ دی ۱۴۰۳) شناسایی ۳۴۰ کودک کار در مشهد در ۹ماهه نخست ۱۴۰۳ ۶ هزار خانواده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) خراسان رضوی در آستانه خودکفایی ۲۹ ماه عجیبی که قابل پیش‌بینی بود سرقت تریلی حامل ۸ دستگاه خودرو در نیشابور (۱۷ دی ۱۴۰۳) مکران، پایتخت احتمالی ایران پس‌ از تهران، کجاست؟ + ویژگی‌ها و موقعیت جغرافیایی محکومیت ۳۹ میلیارد ریالی قاچاقچی ارز در مشهد (۱۸ دی ۱۴۰۳) اقدامات بهزیستی برای کاهش آسیب‌های اجتماعی درخصوص معتادان متجاهر | ایستگاهی برای ته‌خطی‌ها زلزله مهیب در چین | شمار کشته‌ها به ۹۵ تن رسید (۱۸ دی ۱۴۰۳) بازسازی جنایت دسته جمعی  در صدمتری | قتل به بهانه جلب ۶۲ درصد سالمندان اضافه وزن دارند کم‌شنوایی نوزادان در هر هزار تولد، یک تا ۳ مورد است ارائه درس دوواحدی مهارت‌های زندگی به دانشجویان ترم اول، اجباری شد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی، امروز (سه‌شنبه، ۱۸ دی ۱۴۰۳) | امروز و فردا هوا سرد می‌شود واگذاری ۹۰ درصد فعالیت‌های بهزیستی به بخش غیردولتی «شیر مادر»، ضامن سلامتی نوزاد و مادر از قصاص تا زندان؛ مجازات ۲ برادر جنایتکار که راننده مسافرکش را به قتل رساندند ۳ درصد مردم به انحراف ستون فقرات مبتلا هستند قتل دختر توسط پدرش به بهانه آبرو | عذاب وجدان ندارم آیا یوتیوب برای اساتید و دانشجویان رفع فیلتر می‌شود؟ آیا باید نگران شیوع ویروس جدید چینی باشیم؟ نوبت‌گیری سنجش نوآموزان بدو ورود به دبستان چگونه انجام می‌شود؟ راهکار‌های پیشنهادی کمیسیون کشاورزی مجلس برای اصلاح وضع موجود مدیریت پسماند‌ها در کشور تأکید رئیس سازمان محیط زیست بر ضرورت تصویب پیش‌نویس اصلاحیه قانون مدیریت پسماند ماجرای برداشتن عمامه روحانی در فرودگاه مهرآباد چه بود؟ + فیلم
سرخط خبرها

بی سرپناه

  • کد خبر: ۱۱۱۲۲
  • ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۳
بی سرپناه
متین نیشابوری - هرچه گریه کردم و التماس که دست از سرم بردارد فایده‌ای نداشت. در‌های خودرو را قفل کرده بود و با سرعت در مسیری فرعی رانندگی می‌کرد. راهی به نظرم نمی‌رسید برای همین به طرفش حمله‌ور شدم. با عصبانیت ماشین را نگه داشت مرا به باد کتک گرفت. در حال کتک زدن من بود که سروکله یک موتورسوار پیدا شد. با دیدن موتورسیکلت حسابی ترسیده بود با عجله دور زد و به طرف شهر برگشت.
همچنان جیغ می‌کشیدم و می‌گفتم در خودرو را باز کن می‌خواهم پیاده شوم. در بین راه هم مدام مرا کتک می‌زد و تهدیدم می‌کرد.
چند دقیقه بعد در خیابانی خلوت پیاده‌ام کرد و به سرعت متواری شد. حالم خیلی بد بود گریه‌کنان تاکسی گرفتم و خودم را به خانه رساندم. مادرم سرکار بود. به او زنگ زدم، گریه امانم نمی‌داد حرف بزنم. از او خواستم تا سریع خودش را به خانه برساند. مادرم سراسیمه خودش را رساند. اضطراب و دلهره داشت. رنگ صورتش هم مثل گچ دیوار سفید شده بود.
هرچه می‌گفت چه اتفاقی افتاده نمی‌توانستم برایش توضیح بدهم. کمی آب قند به من داد تا آرام بگیرم. یک ساعت گذشت تا اینکه به او گفتم چه خطری از بیخ گوشم گذشته است. مادرم در حالی که اشک گوشه چشمانش جمع شده بود با صدایی بغض‌آ‌لود گفت که بهتر است در‌این‌باره به کسی چیزی نگویم، چون آ‌برو و حیثیتمان به خطر می‌افتد. ۲ هفته از این ماجرا گذشته بود که یک روز بعد‌از‌ظهر مادرم با اشک و ناله از سرکار برگشت. می‌گفت سر راهش به مغازه سوپرمارکت سرکوچه رفته و شاگرد مغازه به او گفته پسر همسایه‌مان با آب و تاب برایش تعریف کرده که قصد داشته چه بلایی سر من بیاورد.
دیگر تاب و تحمل این وضعیت را نداشتم و تا شب خون دل خوردم. هنوز آفتاب نزده بود که با مادرم به کلانتری محل آمدیم و از پسر همسایه شکایت کردیم.
دو هفته بعد متوجه شدم پلیس پسر همسایه را دستگیر کرده است. مأمور پلیس برای مادرم گفته بود که او پیش‌تر هم چند فقره زورگیری انجام داده و آن‌ها در پی دستگیری‌اش بوده‌اند. متأسفانه مادرم به دلیل این ماجرا چند روز خانه ماند و مراقبم بود و کارش را هم از دست داد.
من چوب اشتباه و اعتماد بی‌جایم را خوردم. روز حادثه در راه مدرسه بودم و از قضا دیرم هم شده بود برای همین تصمیم گرفتم تا مقداری از مسیر را با تاکسی بروم. پسر همسایه با ماشینش جلوی پایم ترمز زد و، چون به او اعتماد داشتم سوار ماشینش شدم. نمی‌دانستم چه نقشه پلیدی در سر دارد. در راه مسیرش را تغییر داد و هرچه به او گفتم که خودرواش را نگه دارد گوشش بدهکار نبود برای همین با کیف مدرسه‌ام شروع کردم او را زدن.
شاید اگر سایه پدر روی سرم بود هیچ وقت گرفتار چنین مشکلاتی در زندگی نمی‌شدم. کودک بودم که پدرم از سر رفیق‌بازی معتاد شد. مادرم چندبار کمکش کرد تا اعتیادش را کنار بگذارد، ولی نه‌تن‌ها نتیجه‌ای نگرفت بلکه این اواخر دوستان پدرم هم به خانه ما می‌آ‌مدند و آنجا مواد می‌کشیدند. مادرم، چون نگران آینده من بود طلاقش را گرفت و پدرم هم بی هیچ دغدغه‌ای آمد و طلاقش داد و دنبال سرنوشت تباه خودش رفت. من با مادرم ماندم و کم‌کم رفت و آمدمان هم با اقوام و آ‌شنایان کم شد. غریب و تنها و بی‌پناه شده بودیم، ولی پدر بزرگ و خاله‌ام هوایمان را داشتند.
با اینکه خیلی دلتنگ پدرم بودم، اما بعد از طلاق مادرم حتی یک‌بار هم سراغم نیامد. زن‌های بعضی از اقوام چشم دیدنمان را ندارند و می‌گویند خوبیت ندارد یک زن بیوه را خانه‌شان راه بدهند. چرا‌های بی‌جوابی در زندگی دارم که می‌خواهم یک روز همه آن‌ها را از پدرم بپرسم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->