طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ صبح میلاد، شهر کوچه به کوچه آذین بندی است و چراغانی. عطر گل و گلاب و اسپند در مسیرهای منتهی به حرم با نجوای «السلام علیک یا حبیب» دل را بی قرارتر از همیشه سمت آستان ملائک پاسبان حضرت دوست میکشاند. زائران بسیاری از راههای دور و نزدیک به شوق پابوسی آمده اند و مجاوران بی قراری، سرازپانشناخته، مشغول میزبانی اند.
مشهد در این روزها یک پنجره است که در منظره روبه رویش، خورشید حرم نشسته است و بس. این رسم و اشتیاق، پیش از این زمانه و قرن هم بوده و با شکوهی بی مانند اجرا میشده است؛ به ویژه در زمانهای که اطراف حرم را ساختمانهای سربه فلک کشیده بسیاری احاطه نکرده بود و میشد گنبد و گلدسته طلا را که از هر ارتفاعی در شهر بلندتر بود، به یک نگاه ریز کردن و چشم چرخاندن سمت حرم، دید و سلام گفت.
همین فرصت تماشا که زائر و مجاور نمیشناخته، سبب به وجود آمدن آدابی مانند «گنبدنما» یا «اولین سلام» شده است. ماجرا از این قرار است که تا یک قرن پیش که چیزی به اسم بلندمرتبه سازی در لغت نامه معماری شهری وجود نداشته، رسم بوده است هرگاه کاروان یا قافلهای زیارتی از راههای مختلف به خراسان میرسیده، در اولین مواجهه با حرم مطهر (از هر فاصلهای که ممکن میشده) مبلغی پول یا تحفهای در حد وسع به عنوان شیرینی یا چشم روشنی ببخشد که به آن گنبدنما میگفته اند.
درواقع «گنبد نما»، محلی در مسیر این زائران بود که در آن برای اول بار گنبد حضرت را میدیدند. «هانری رنه دالمانی»، مولف «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»، در بخشی از سفرنامه اش با اشاره به سنت «گنبد نما» نوشته است: «.. خلاصه همین که به بالای تپه رسیدیم، تمام زواری که چند روز با ما راه میپیمودند، سر تعظیم به طرف شهر فرود آوردند و در ادامه چند سنگ را به علامت رؤیت گنبد آستانه روی هم گذاردند و هرم کوچکی تشکیل دادند.»
روایت سنگهایی که او به آنها اشاره میکند، نیز به یک باور و رسم قدیمی برمی گردد؛ درواقع وقتی زائران به نقطه گنبدنما میرسیدند، باید سنگهای مدوری را که بیشتر سمت تپه سلام وجود داشت و به «زوار» معروف بود، با احترام سمت حرم میغلتاندند. این یک سنت بود که همه پای کار انجام آن بودند؛ زیرا سنگهای غلتان وقتی به شهر میرسیدند، رها نمیشدند و پرستاران آستانه وظیفه داشتند بیایند و دوباره آنها را با تشریفاتی به شهر ببرند و در محلی که برای آنها درنظر گرفته شده بود، جای دهند.