به گزارش شهرآرانیوز - امیر هوشنگ ابتهاج، متخلص به ه. ا. سایه، شاعر نام آشنای ایرانی که بدون شک اغلب ما شعر «ارغوان» او را خوانده و یا با صدای دلنشینش شنیدهایم، امروز در ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان درگذشت. ابتهاج اواخر تیر به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود. یلدا ابتهاج در صفحه اینستاگرام خود خبر درگذشت پدرش را تایید کرد.
یلدا ابتهاج در پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«بگردید، بگردید، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید، غریبانه بگردید
سایه
سایه ما با هفتهزارسالگان سربهسر شد»
سایه آخرین بازمانده نسل طلایی شاعران معاصر ایران بود. بسیاری از اشعار او با صدای بزرگان موسیقی این سرزمین به اشعاری جاودان تبدیل شده است؛ شعرهایی مثل «توای پری کجایی»، «ایرانای سرای امید»، «ارغوان»، «در این سرای بی کسی»، «ای عشق همه بهانه از توست» و… نمونههایی از آثار او هستند که با صدای خوانندگان شناخته شده کشورمان در ذهنها ماندگار شدهاند.
امیر هوشنگ ابتهاج ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. او اولین فرزند میرزا آقاخان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانش را در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور شهر رشت سپری کرد و سپس برای کلاس پنجم متوسطه به دبیرستان تمدن تهران رفت.
امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود، اما شیفته مهارتآموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمه سازی، به دیگر هنرها نیز علاقهمند بود. بهگفته خودش «در همان هشت تا دهسالگی برای غذا پختن حرص میزدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط. شاید، چون در خانه شلوغ میکردم. گلدوزی و دِسْمِهدوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.»
هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. او در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزل سرا بود؛ همخوانی نداشت، پس راه خود را که همان سرودن غزل بود دنبال کرد.
هوشنگ ابتهاج در کنار محمدرضا لطفی
از راست: محمدرضا لطفی، هوشنگ ابتهاج، حسین علیزاده
ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار بود.
او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ پس از کنارهگیری داوود پیرنیا سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران شد و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلهای او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.
امیر هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با آلما مایکیال ازدواج کرد. آلما مایکیال متولد ۲۲ فروردین ۱۳۱۱ در بندرانزلی بود که در شهرهای رشت، اصفهان و تهران بزرگ شد و پدر و مادرش هر دو اصالت روسی داشتند. حاصل ازدواج این دو، چهار فرزند به نامهای یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» است. همسر هوشنگ ابتهاج روز چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ در ۸۹ سالگی از دنیا رفت.
هوشنگ ابتهاج در کتاب پیر پرنیاناندیش ماجرای روز ازدواجش را اینطور روایت میکند:
روز نهم مهر ۱۳۳۷ در میدان فوزیه، اون خیابونی که سمت جنوب میره، تو بالاخونه یه محضر قراضهای که وقتی داشتیم از پلهها بالا میرفتیم میترسیدم که پلهها خراب بشه. ۲۷۰ تومن خرج عروسی ما شد؛ یعنی من پولو به محضریه دادم و بعد شوهر خواهرم که به عنوان شاهد همراه ما بود، دید که خیلی خشک و خالی شده، رفت یه جعبه شیرینی خرید و به محضریها داد. بعد من دست آلما رو گرفتم و رفتیم خونه…
سایه این غزل را در زندان برای همسرش آلما گفت:
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را
ببینم آن رخ زیبای دلربای تو را
به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم
کنار سفره نان و پنیر و چای تو را
منزل شخصی سایه در خیابان فردوسی تهران سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسید. دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان معروف در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفته است.
اما خانه پدری ابتهاج در شهر رشت با سهل انگاری مسئولین در سال ۱۳۹۸ تخریب شد.
نخستین نغمهها (۱۳۲۵)
سراب (۱۳۳۰)
سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)
شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)
زمین (دی ۱۳۳۴)
چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)
یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)
یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)
حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح غزلهای حافظ است. این اثر با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در سال ۱۳۷۲ از سوی نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاشها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده است.
اولین نغمهها / نخستین نغمهها: سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعه نخستین نغمهها را، که شامل اشعاری به شیوه کهن است، منتشر کرد. او در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. اولین نغمهها در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزلهای عاشقانه او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل او را به بهترین غزلهای معاصر بدل ساخته است.
سراب: سراب نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.
سیاه مشق: مجموعه سیاه مشق، با آنکه پس از سراب منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل درباره آن نوشته است.
شبگیر: سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعه شبگیر پاسخگوی این اندیشه تازه اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید میآورد.
چند برگ از یلدا: مجموعه چند برگ از یلدا راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ ابتهاج
سایه درباره مهاجرت به آلمان میگفت: «رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچههایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچههای دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال ۶۴ رفتم. مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم.»
او درباره زندگیاش در این کشور میگفت: «در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمیخوابم، صبح خیلی زود بیدار میشوم، چایی درست میکنم و با کمی نان خشک صبحانه میخورم. روزها مینشینم تلویزیون تماشا میکنم و میبینم دنیا روز به روز دیوانهتر میشود، بعد ناهار میخورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا میکنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید. بعد شب هم کمی میروم و میخوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هرازگاهی چیزهایی مینویسم.»
هوشنگ ابتهاج در استدلال تخلص خود یعنی سایه میگوید:
حروف و کلمات برای من رنگ دارند: ر خاکستری، گ نارنجی و ج سیاه است.ی کلمات برایم سرد و گرماند: سایه کلمهای سرد است، گلابی کلمهای گرم. بهگمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست؛ اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت.
خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدونادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی میشود گفت وقاحت.
در روز ۱۲ مهر سال ۱۳۹۷ در مراسم پایانی «ششمین جشنواره بینالمللی هنر برای صلح»، نشان عالی با عنوان هنر برای صلح به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.
منبع: روزیاتو
دلایل اهمیت هوشنگ ابتهاج چیست؟