نشست تخصصی بررسی نظرسنجی روزنامه شهرآرا برگزار شد | شهرآرا، انتخاب اهالی مطالعه در مشهد است قاب‌های افتخار ساره | گذری به آثار درخشان ساره بیات، بازیگر مشهدی سینما، به مناسبت سالروز تولدش «بهتره با سال تماس بگیری» روی آنتن + زمان پخش آموزش داستان‌نویسی | من های دیگر (بخش دوم) سرود سخت افزار اکران «ببعی قهرمان» در شهر‌های بدون سینما کلمات التیام بخش | نگاهی به کتاب «گذر از تجربه‌های تلخ با تغییر قصه‌های زندگی» لیندا کیانی با «ماه پنهان» در راه جشنواره فیلم فجر آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر مشهد در هفته گذشته (۱۵ مهر ۱۴۰۳) درگذشت «میشل بلان» کارگردان و بازیگر فرانسوی + علت فوت فیلم‌های پلیسی شبکه نمایش در هفته نیروی انتظامی + زمان پخش «علی رهبری» در استانبول روی صحنه می‌رود گزارشی از برگزاری برنامه «هزارتوی روایت» در مشهد جشنواره فیلم کوردیلرا به «آنیتا، گمشده در اخبار» جایزه داد دوبله فیلم «زیر پوست آمریکا» برای پخش از تلویزیون «زخم کاری» و «پوست شیر» از تلویزیون پخش می‌شود؟ داوری ایرج طهماسب و علیرضا خمسه در جشنواره کودکان و نوجوانان اصفهان گزارشی از نمایشگاه گروهی عکس «شید» در نگارخانه فردوسی مشهد | تماشای درس زندگی صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ تمدید تأییدیه آکادمی اسکار برای جشنواره فیلم کوتاه تهران
سرخط خبرها

سونوگرافی لیلی و مجنون در سیرک

  • کد خبر: ۱۲۱۳۰۳
  • ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۳
سونوگرافی لیلی و مجنون در سیرک

دکتر دلش را گرفته بود و می خندید. گه گاهی هم که آرام می شد، تا صدای خنده خسرو را می شنید، دوباره می زد زیر خنده. منشی در را باز کرد و بی اجازه آمد تو؛ صدای بازشدن در، بین خنده ها گم شد. دکتر سرش را روی میز و خسرو، شکمش را بغل کرده بود و با چشم بسته می خندیدند. منشی منتظر ماند تا شرایط به حالت عادی برگردد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد؛ «آقای دکتر؟!» خنده دکتر یکهو قطع شد. منشی لبخندی مصنوعی چسباند روی لبش؛ «خوبید آقای دکتر؟!» خسرو پیش دستی کرد و رو به دکتر گفت «ایشون رو باش! تازه می پرسه لیلی زن بود یا مرد؟!» منشی از حرف خسرو دل خور شد؛ زل زد به دکتر و منتظر ماند که دکتر جواب حرف بی ربط او را بدهد. دکتر اشک گوشه چشمش را گرفت، سرفه ریزی کرد و به خسرو گفت «البته اینی که گفتی برای این وقت ها نبود!» خسرو بلافاصله گفت «آهان! راست می گی! این مال وقتیه که بابای لیلی، مامان لیلی رو برده سونوگرافی تا جنسیت بچه رو تشخیص بدهند!» منشی از حاضرجوابی بانمک خسرو خنده اش گرفت ولی سعی کرد نخندد. دکتر لبش را می گزید؛ صدای خنده خفه شده اش از توی حلق شنیده می شد. منشی گفت «برم دکتر؟» خسرو به جای دکتر، خیلی جدی گفت «تو رو خدا بیایید بشینید! یه لحظه اومدیم خودتون رو ببینیم، از صبح توی آشپزخونه اید!» این شوخی خسرو، دکتر را منفجر کرد و صدای قهقهه دکتر، منشی را هم به خنده انداخت. سه نفری بی وقفه خندیدند! منشی که دید قرار نیست فضا عوض شود به شوخی گفت «مطب که نیست؛ دیونه خونه ست!» و بلندتر از قبل خندید. دکتر و خسرو با شنیدن این حرف، یکهو ساکت ساکت شدند! منشی تصور کرد شوخی او را نشنیده اند؛ همان حرف را دوباره تکرار کرد ولی دکتر و خسرو باز هم ساکت و جدی تر ماندند! منشی کمی شوخی اش را مزه مزه کرد و تازه فهمید که چیز بدی گفته است؛ «ببخشید! قصد جسارت نداشتم! نباید می خندیدم...» خسرو جعبه دستمال کاغذی را مثل میکروفون گرفت جلو دهانش و با صدای «رضا صادقی» خواند؛ «بخند! تو هم مثل من نمی تونی نخندی... بخند!» صدای خنده دکتر و منشی رفت بالا! منشی فهمید که جدی شدن یک باره دکتر و خسرو، فیلمشان بوده است؛ بدون اینکه حرف دیگری بزند، خندان از اتاق رفت بیرون. دکتر و خسرو آرام شده بودند. خسرو گفت «می بینی؟ این وضع و روز منه! دارم از غصه دق می کنم ولی بیرونم این رو نشون نمی ده؛ انگار بهم یاد نداده اند بریزم بیرون! کسی هم باورش نمی شه که من حالم بده! عینهو دلقک سیرک که صورتش می خنده؛ حتی اگه خودش نخواد!» دکتر گفت «این طور هم نیست؛ خیلی ها باورشون می شه؛ به قول شاعر، خنده تلخ تو از گریه غم انگیزتر است؛ مثلا من! من باورم می شه!» خسرو گفت «باورت می شه چون بهت حق مشاوره می دم!» دکتر یک لیوان آب گذاشت جلو خسرو؛ «دوست داشتی با اینکه داری بهم پول می دی، باورت نکنم؟» خسرو کمی فکر کرد و با خنده گفت «هنوز که نداده ام؛ عندالاستطاعه است!» دکتر گفت «اصلا نوش جونت! این یه جلسه رو مهمون من! خوبه؟» خسرو گفت «نه! دنگی حساب می کنیم!» و دوباره زد زیر خنده! دکتر گفت «خیلی مردی!» خسرو گفت «عجله نکن؛ هنوز جواب سونوگرافی نیومده!»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->