انتصاب سرپرست اداره کل حوزه شهردار و امور شورای اسلامی شهر مشهد مقدس ثبت نام بیش از ۲۹ هزار خانواده مشهدی در سامانه سرویس مدارس «سپند» (۱۷ تیر ۱۴۰۳) آمادگی مشهد برای برگزاری مراسم‌های دهه اول محرم اکران تصاویر خادمان حسینی در قاب مفاخر در مشهد حمایت از ۵٠٠ ایستگاه صلواتی در قالب طرح «حسینیه‌ای به وسعت شهر» در مشهد روایتی تاریخی از هجوم به زائران و مجاوران حرم‌رضوی در محرم ۹ قرن پیش برگزاری جلسه هماهنگی ستاد اربعین شهرداری مشهد شهروند خبرنگار | درخواست بهسازی پیاده رو بین سیدرضی ۲۵ و ۲۷ مشهد + پاسخ بهره‌برداری از مرکز دندانپزشکی شهرداری مشهد تا یک ماه دیگر زمان بهره‌برداری از پروژه اتصال بولوار امام خمینی(ره) به بولوار نماز اعلام شد ذخایر خونی در مشهد رو‌به‌کاهش است هوای کلانشهر مشهد امروز سالم است (۱۷ تیر ۱۴۰۳) تقدیر شهردار مشهد از مردم این شهر برای حضور حماسی در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری آخرین وضعیت پروژه احداث آزادراه مشهد-چناران نگاهی به روزگار رفته یکی از مهمترین صنعت‌های قدیمی مشهد | گره خوردن تاریخ ریسندگی با تارو پود قالی مشهد روزانه ۲ تا ۶ هزار شهروند از شهربازی پارک ملت مشهد بازدید می‌کنند افزایش‌چشمگیر نماد‌ها و یادمان‌های زیارت در مشهد فارسی‌سازی کارت‌های پرواز به صورت آزمایشی در فرودگاه بین‌المللی مشهد آغاز شد ترافیک سنگین در پیرامون حرم مطهر رضوی (۱۵ تیر ۱۴۰۳) رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: مردم باید کمک کنند تا رئیس‌جمهور موفق عمل کند + فیلم عضو شورای اسلامی شهر مشهد: کسانی که رأی ندادند، بدانند که زندگی آن‌ها وابسته به انتخاب دیگران خواهد بود + فیلم
سرخط خبرها

درخت عناب را بریدند

  • کد خبر: ۱۲۲۴۸۵
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۵
درخت عناب را بریدند
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

روبه روی پارک وحدت، کوچه‌ای بود که وقتی واردش می‌شدیم می‌دانستم که امروز روز بازیگوشی و شیطنت است، اگر بهار و تابستان بود روز ول بودن در کوچه‌های باریک اطراف و آویزان شدن از شاخه‌های درخت‌های توت یا تماشای بچه‌های محل بود که مشغول نشانه گیری چغوک‌ها با پلخمون بودند.

وارد کوچه می‌شدیم، چهارراه دوم می‌پیچیدیم سمت راست در کوچه حوض خرابه و بعد چند کوچه بن بست را که رد می‌کردیم، وارد یکی از کوچه‌های بن بست که عرضش به اندازه دو نفر بود و دو در بیشتر نداشت، می‌شدیم. دری که آخر کوچه باز می‌شد به حیاطی می‌رسید که گوشه اش حوضی کوچک زیر سایه درخت بلند عناب وسط حیاط قرار داشت، اگر حال همه خوش بود می‌شد در حوض غُطه خورد.

خانه‌ای دو طبقه، زیرزمینی که دو پله می‌خورد و پله‌هایی گوشه حیاط برای رسیدن به طبقه بالا، اول باید از ایوان عبور می‌کردی که شاخه درخت توت همسایه خودش را به گوشه آن رسانده بود. طبقه بالا دو اتاق داشت که یکی از اتاق‌ها با در‌های چوبی تاشو درست شده بود.

گوشه هال پله‌هایی داشت که به طبقه پایین می‌رسید و پایین پله‌ها روبه روی دری که به زیرزمین باز می‌شد، صندوق خانه بود که می‌شد در بوی نفتالین آن گم شد. در صندوق خانه همه چیز پیدا می‌شد، اما یک جعبه کوچک که داخلش پرچم مشکی گلدوزی شده‌ای را با شکوه خاصی نگه می‌داشتند و در سال دو ماه روی در ورودی خانه نصب می‌شد، انگار مهم‌ترین چیزی بود که آنجا وجود داشت.

بیشتر خانه‌های آن محل پرچمی شبیه آن را داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل صندوق خانه داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل درخت توت و عناب داشتند.

من خانه‌های زیادی را در آن محل دیده ام. از خانه شوکت خانم و خواهرش که هر دو خیاط بودند، از خانه آقای وفا، از خانه فاطمه خانم قابله که شوهرش جایی در جاده گم شده بود. من حتی حیاط خانه روحانی که برای مردم آن محله محترم بود و اطراف خانه اش آرامشی جادویی موج می‌زد را هم دیده ام.

من هنوز گاهی در خواب هایم در آن خانه و کوچه هایش در حال دویدن هستم. در حوض شنا می‌کنم، در ظهر تابستان از درخت توت همسایه آرام و بدون سروصدا توت می‌چینم و هرطور شده ۱۵۰ تومان پول جور می‌کنم و خودم را به کاک پزی حوالی بیمارستان امام هادی (ع) می‌رسانم و یک جعبه کاک می‌خرم و بر می‌گردم در صندوق خانه پنهان می‌شوم و طوری کاک می‌خورم که وقتی بیدار می‌شوم روی دست هایم ردی از آرد و شکر کاک مانده است.

روبه روی پارک وحدت، کوچه وحدت ۲۱ است، اگر در گوگل از بالا نگاهش کنی، می‌توانی در آن کوچه و کوچه حوض خرابه ردّ خانه‌ها و خاطرات بسیاری را ببینی که دیگر نیستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->