شهردار مشهد مقدس: سال پایانی دوره ششم مدیریت شهری، زمان خدمات ویژه و تلاش شبانه‌روزی است اکران گسترده شهری در مشهد به مناسبت نخستین سالگرد شهادت آیت‌الله رئیسی و شهدای خدمت بازگشایی ورودی ایستگاه شهدای خط۳ متروی مشهد از ساختمان هدایت شهرداری مشهد، برترین دستگاه استان در اجرای قانون تبدیل وضعیت فرزندان شاهد و ایثارگر نگاهی به نخستین سرشماری دقیق در مشهد | احوالات نفوس ارض اقدس نخست‌وزیر قطر از تلاش برای پرکردن شکاف بین واشینگتن و تهران خبر داد سرویس‌دهی رایگان مترو مشهد در روز زیارتی امام‌رضا(ع)، فردا (چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) دیدار چهره به چهره اهالی مهدی آباد با شهردار منطقه ۵ مشهد | مهدی آباد در مسیر تغییر، با همدلی مردم و مدیریت شهری شهردار مشهد مقدس: باید ذهنیت جامعه درباره فرزندآوری تغییر کند | کاهش ۵ درصدی طلاق و آغاز پویش «قدم نورسیده» در مشهد معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور به تاجیکستان رفت سلیمی: پدران در سیاست‌های جمعیتی فراموش نشوند | نشان ملی مهر مادری باید در سطح دولت تصویب شود سرویس‌دهی صلواتی ناوگان اتوبوس‌رانی در روز زیارتی مخصوص امام‌رضا(ع)، فردا (چهارشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) شهردار مشهد مقدس: زمان بحران، وقت تصمیم نیست؛ باید سریع‌تر برای جمعیت چاره‌اندیشی کرد + فیلم ثبت ششمین روز پیاپی آلودگی هوا در کلانشهر مشهد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) دیدار سالار عقیلی با معاون استاندار و فرماندار شهرستان مشهد مقدس | ابراز تمایل خادم هنرمند بارگاه منور رضوی برای اجرای برنامه‌های فاخر در شهر امام مهربانی‌ها اجرای زنده «بچه مرشد ۲» در مشهد | پویشی برای پاسداشت زبان فارسی + فیلم برگزاری ویژه برنامه گرامیداشت شهدای خدمت در مشهد تشکیل قرارگاه راهبری و تحول در مدیریت منابع مالی شهرداری مشهد درباره فروش قدیمی‌ترین میدان شهر مشهد | روزی که میدان ارگ را فروختند کشف یک میلیارد ریال داروی قاچاق از عطاری‌های خواف خراسان رضوی (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

خاطرات پروفسور فریدون شاملو از بیمارستان امام رضا(ع)

  • کد خبر: ۱۲۳۵۸۸
  • ۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۱
خاطرات پروفسور فریدون شاملو از بیمارستان امام رضا(ع)
گفتگو با پروفسور فریدون شاملو درباره بیمارستان امام‌رضا (ع) که در دوره دوم پهلوی به یک مخروبه تبدیل شده بود.

شادی شاملو | شهرآرانیوز؛ قرار بود ساعت ۱۰:۳۰ جلو پله‌های مطبی که سال‌هاست درش بسته شده و دیگر تابلویی ندارد، باشم. پروفسور فریدون شاملو به وقت‌شناسی بسیار اهمیت می‌دهد و ثانیه‌ای تأخیر را نمی‌بخشد.
با اولین زنگ، در قهوه‌ای فلزی به رویم باز می‌شود و وارد اتاقی می‌شوم که دورتادورش پر از کتاب‌های خطی است. پشت میز می‌نشینیم. روی جاکتابی، عکس‌های پدربزرگش، غلامعلی شاملو، ملقب به صدرالاطبا با مدال‌هایی که به سینه اش زده شده بود است پدرش، دکترعلی شاملو، خودنمایی می‌کند.
از پروفسور می‌خواهم درباره بیمارستان امام‌رضا (ع) (شاه رضای سابق) برایم بگوید که تصویرش در پوستر کوچکی که قاب‌شده است روی یکی از قفسه‌ها قرار دارد.

زمان ریاست پروفسورشاملو بر بیمارستان، بین سال‌های ۵۴ تا ۵۶ عنوان شده است. شروع به صحبت می‌کند؛ «وقتی ریاست دکترسیروس معتمدی تمام شد، از من که تازه تأسیس بیمارستان قائم (شهناز) را تمام کرده بودم، خواستند به بیمارستان شاهرضا برسم. بیمارستان آن دوران، بیشتر شبیه یک مخروبه بود. سالیان زیادی می‌گذشت که هیچ توجه‌ای به وضعیت ساختمان نشده بود؛ بخش‌هایی تخریب شده و اتاق‌هایی هم دیگر قابل استفاده نبودند.

همچنین مراجعان بسیار زیاد و مصدومانی که از راه می‌رسیدند، جایی برای پذیرششان وجود نداشت؛ در‌نتیجه روی زمین آلوده و کثیف می‌خوابیدند تا نوبت به معاینه‌شان برسد.
با صحبت و اجازه از رؤسای دانشگاه به‌ویژه دکترقوام نصیری که آن‌زمان، ریاست دانشگاه را به‌عهده داشت، قرار شد بودجه‌ای به تعمیرات و نوسازی بیمارستان تعلق بگیرد و هرماه هزینه‌اش تأمین بشود. مسائل مالی به من ربطی نداشت و من هیچ دخالتی در آن نداشتم. تنها با تعداد زیادی کارگر و بنّا، به‌صورت شبانه‌روزی شروع به تعمیر بیمارستانی کردیم که به‌جزفضای داخلش، در نمای بیرونی هم دچار آسیب‌های جدی شده بود. مثلا آجر‌ها کنده شده، پله‌ها شکسته یا از بین رفته بودند.»

پروفسور نفسی تازه می‌کند و ادامه می‌دهد: متأسفانه در این مدت، روز‌به‌روز تعداد مراجعه‌کنندگان بیشتر می‌شد و باز هم بیماران روی زمین می‌خوابیدند و دکتر‌ها باید روی زمین می‌نشستند و فقط امکان معاینه سطحی وجود داشت. اولین کارمان، مربوط‌به همین بخش می‌شد. کار‌ها رو به پیشرفت بود و توانستیم بیماران را به بخش مرمت‌شده بفرستیم. از اطبا خواسته بودم رأس ساعت‌۸ در بیمارستان حاضر باشند. بیماران به نوبت، بستری، معاینه و رسیدگی می‌شدند. اگر نیاز بود به‌صورت سرپایی تحت درمان قرار می‌گرفتند تا برای مراجعه‌کنندگان بعدی جا باشد. به‌تدریج دیگر ازدحامی وجود نداشت و دیگر کسی روی زمین نمی‌خوابید تا معاینه شود.

پروفسور بلند می‌شود و پوشه‌ای را از پشت سرش برمی‌دارد تا عکس‌هایی را نشان دهد که مربوط به بخش‌های آسیب‌دیده ساختمان در آن زمان است؛ پس ازتعمیر بخش‌ها، نوبت به اتاق‌های عمل رسید که کاملا قدیمی، فرسوده و کاشی‌هایش همه لق شده بود. دستشویی‌های شکسته و رنگ‌گرفته و تخت‌های خراب و چراغ‌های قدیمی و... همگی عوض شدند.

داخل بنا را که کاملا نوسازی کردیم، نوبت به نمای ساختمان آن بخش رسید. بیمارستان از زمان افتتاح به دست اسدی و پهلوی اول، همان بود که بود، آنچنان که گنبد زیبای ساختمان از هم پاشیده بود. پس از این، سراغ زیرزمین‌های بیمارستان رفتیم که به مدت ۴۰‌سال تخلیه نشده بود؛ طی آن همه سال آنجا انبار شده بود. همه‌چیز گندیده، پوسیده، کپک‌زده و بوی نا و رطوبت گرفته بود. وضع بسیار اسفباری بود. همه بخش‌های زیرزمین کاملا تخلیه، تمیز و شسته و مجددا رنگ‌آمیزی و پنجره‌ها نیز عوض شد. در ادامه بخشی از فضا‌ی بیمارستان را تبدیل به داروخانه مرکزی کردیم. تا آن روز بیمارستان برای خود، داروخانه‌ای نداشت.

او می‌افزاید: برای بخش دیگری، راه‌پله‌ای به طبقات همکف تعبیه کردیم که تبدیل به کلاس‌های درس و مکانی برای استادان شد. ضمن تمیزکاری و بازسازی زیرزمین در انتهای سمت چپ ساختمان هم مقدار زیادی عکس قاب‌گرفته از زمان افتتاح بیمارستان پیدا کردیم که روی هم ریخته شده بودند؛ آن‌ها را برای نمایش افتتاح مجدد بیمارستان که قرار بود در فروردین سال‌۱۳۵۶ باشد، کنار گذاشتیم. نوبت به بخش آناتومی و پاتولوژی رسید که تحت ریاست دکترقوام نصیری و دکترعلوی بود. تعمیرات آن قسمت که تمام شد، سراغ قسمت‌هایی رفتیم که وجود نداشت؛ با اینکه بیمارستان در‌اختیار دانشگاه بود، هیچ توجه‌ای به دانشجویان نشده بود.

ما علاوه بر همه این کارها، شروع به ساختن آشپزخانه مرکزی و رستوران کردیم؛ همچنین خوابگاه مرکزی، سالن کنفرانس و کتابخانه که دانشجویان به‌راحتی بتوانند به همه‌چیز دسترسی داشته باشند. تا آن زمان چنین بخش‌هایی وجود خارجی نداشت. این طور بگویم، اوضاع آن قدر بد بود دکه متأسفانه تا آن زمان، اگر کسی در بیمارستان به هر علتی فوت می‌کرد، مکانی برای نگهداری‌اش وجود نداشت. در هر سوراخی، یک جنازه (مرده یا جسد) را رها کرده بودند تا خانواده‌اش بیاید و تحویلش بگیرد. برای همین هم در قسمت انتهایی بیمارستان سردخانه ساختیم تا متوفیان را در آن جای بدهیم و مسجدی بنا شد تا افرادی که برای تحویل عزیزشان می‌آیند، مراسم مختصری برای کفن‌و‌دفن انجام دهند.

تا خاطرم نرفته بگویم، ساختمان دیگری که روبه‌روی بخش رادیولوژی قرار داشت، کاملا مخروبه شده بود؛ آن را دوباره ساختیم و به سالن کنفرانس تبدیل کردیم. از دکتر‌داوودی و همکارانشان خواستم به بازسازی و تعمیر بخش‌های رادیولوژی برسند. تعمیرات تقریبا تمام شده بود و زمان افتتاح مجدد رسید. بیمارستان که نونوار شد، شخص اول مملکت با همراهانش برای دیدار آمد و دستوراتی برای تخصیص خرید لوازم جدید مثل سی‌تی‌اسکن داد، ولی چون روز‌های آخر سلطنتش بود، محقق نشد. کم‌کم اعتصابات و تحصن‌های دانشجویان شروع شد و حمله به بیمارستان رخ داد. ریاست من هم به پایان رسید و برای ساختن و تجهیز بیمارستان امید (مرکز درمانی رضای سابق) شروع به کار کردم تا اینکه پس‌از پیروزی انقلاب همه‌چیز به‌مرور به رونق گذشته برگشت و بهتر شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->