جزییات قتل اشتباهی رفیق با کلت کمری در تهران وجود ۷۷۰۰ کلاس درس با جمعیت بالای ۴۰ نفر در کشور علت حادثه مرگبار اتوبوس زائران بوشهری مشهد مشخص شد حریق خودرو در عنبرآباد کرمان سه کشته بر جای گذاشت (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) عملیات حساس آتش‌نشانان مشهدی برای نجات جان شهروند معلق در ارتفاع ۳۵ متری+عکس(۲۷ شهریور ۱۴۰۳) تصادف ۲ پراید در جاده قوچان-مشهد هشت مصدوم بر جای گذاشت (سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) آتش‌سوزی گسترده یک کارخانه تولید ابر در جاده کلات (سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) تصادف اتوبوس با ساینا در گناباد ۴ کشته و مصدوم بر جای گذاشت (سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) پلیس فراجا: دستگیری پسر خداداد عزیزی صحت ندارد احکام کمیته‌های انضباطی دانشجویان به دستور وزیر بهداشت متوقف شد تخلف بهزیستی و کمیته امداد در اجرای کامل قوانین حمایت از مددجویان ۲۸ شهریور زمان اعزام نخستین گروه از زائران عمره به سرزمین وحی مهار آتش سوزی یک منزل مسکونی در محله طلاب مشهد (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) حمله شیر نر باغ وحش ارم تهران به شیشه و شکستن آن + فیلم چند راهکار موثر برای ترک همیشگی سیگار هزینه استفاده زندانیان از پابند الکترونیکی چقدر است؟ برای کاهش چربی خون چه مواد غذایی مفید است؟ یک متخلف کشتار غیرمجاز گاو در سبزوار به پرداخت هزینه نقدی محکوم شد هوشمندسازی پرونده سلامت بیماران و دسترسی به تصاویر پزشکی بیماران در سامانه PACS تغذیه سالم و مقوی نقش زیادی در سلامت و یادگیری دانش‌آموزان دارد رئیس جدید دانشگاه تهران منصوب شد + بیوگرافی و سوابق اجساد فوتی‌های واژگونی اتوبوس بوشهر-مشهد، احراز هویت نشده است | همه فوت شدگان، زن هستند (۲۷ شهریور ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

درباره ملال و تازگی

  • کد خبر: ۱۳۰۴۸۷
  • ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۲
درباره ملال و تازگی
ما نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و هم ازاین روست که آنچه می‌بینیم، همیشه برای ما نامطلوب است.

ما نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و هم ازاین روست که آنچه می‌بینیم، همیشه برای ما نامطلوب است. شناخت آن جوهر شگفتی است که همه چیز را تازه نگه می‌دارد. اما ما گمان می‌کنیم باید به دنبال ناشناخته‌ها باشیم و غریبه‌ها و غریب ها؛ اما شناخت است که ما را از ملال دور می‌کند.

شناخت در ذات خود بی نهایت را دارد. هرچه را درست بشناسیم، می‌بینیم که درست نشناخته ایمش و همین کیمیا و اکسیر شناخت است که ما را مدام می‌برد و برمی گرداند. با خودمان و با هر چیز غریبه می‌کند و آشنا می‌کند. در آشنایی با هر پدیده تازه ما با خودمان هم آشنایی نوی به دست می‌آوریم و آن گاه برای خود غریب می‌نماییم.

پدر وقتی تا نصفه شب بر بالین فرزند بیمار بیدار می‌ماند، به واسطه شناختن نوزاد تازه و دردهایش با خود روبه رو شده است و حالا خود شگفت دیگری را در خود پیدا می‌کند که او را هیجان زده و شگفت زده می‌کند. داماد در چشم عروس عشقی را می‌بیند که وجود خود او را آینگی می‌کند و این آینگی او را مدام می‌برد و بازمی گرداند. نگهداری از یک بوته گیاه و توجه به یک گل هم همین قدر ما را با بی نهایت روبه رو می‌کند.

انگار آن نگار نازدار پنهان شده است از ما و همه چیز در ما و همه چیز مدام خودی می‌نمایاند و می‌گریزد و ما، چون گربه‌ای بازیگوش که به دنبال انعکاس نوری می‌دویم. به جست وجوی آن عزیز می‌دویم و از این آینه به آن آینه می‌شتابیم. ملال ناشی از فراموش کردن است و فراموش کردن از نوعی آشنایی نادقیق برمی خیزد. آشنایی عمیق و دقیق، اما شنایی در موج‌های ابدیت است و جزرومد‌های مداوم معرفت میان ما و هرچیز مدام ما را با خودی بزرگ‌تر و دقیق‌تر و ظریف‌تر روبه رو می‌کند.

جهان مدرن با تکثیر مداوم آینه‌ها و با جادوی خط تولید و تولید انبوه راز را از همه چیز گرفته است. دیگر نه کاسه گلین بوی نفس کسی را دارد و نه در لیوان‌های بسته بندی شده در خط تولید‌هایی که از نوازش انگشت‌های آدمی دور و دورتر شده اند، شمیمی از شربتی و شرابی ازلی هست که دماغ جان ما را تازه کند.

تولید انبوه سعی کرده است که انسان را و آن لحظات مأنوس شدن انسان با آینه و دیدار خود در آینه و هرچیز را از مسیر تولید حذف کند و این است که دیگر ما به یخچال سایدبای ساید، هر چقدر هم پولش را داده باشیم، دل بسته نمی‌شویم.

آن کوزه گلین، اما که انگشت‌های مادر به دورش کیسه‌ای نخی می‌کشید و نم دارش می‌کرد تا آب را بهتر سرد کند، همیشه انگار جزئی از مهربانی مادر بود که ما را سیراب می‌کرد. حالا، اما همه چیز هست. تالار آینه‌ای بسیار بزرگ‌تر فراهم شده است، اما چشمکی و نگاهی و عطری و رازی در میان نیست.

ما آمده ایم که همه چیز را مصرف کنیم، نیامده ایم که ببینیم و بشنویم و بچشیم و دیدار کنیم. آمده ایم که تمام کنیم و بعدی را برداریم و مصرف کنیم. تفاوتی میان گوساله و کالباس هست که به این راحتی‌ها پر نمی‌شود. کشتن و خوردن و بلعیدن و مصرف کردن راحت‌تر شده است و حالا ما بدون دیدار آینه می‌سازیم و آینه می‌خریم و آینه می‌شکنیم و درنهایت این مسیر چیزی به جز شیئی‌وارگی و چیزشدن انسان نیست.

ما چیز‌هایی هستیم که هستیم، چیز‌هایی بی چیزتر از همیشه و غرق در چیز‌های بسیاری. تا کدام چشم که این درد را ببیند و این تالار چرک وچیل آینه را با نگاهی روشن کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->