جزییات تکمیلی درباره خسارت زمین‌لرزه ۴.۴ ریشتری در آرادان سمنان (۱۴ مهر ۱۴۰۳) زلزله در آرادان سمنان، تهران را هم لرزاند + جزییات(۱۴ مهر ۱۴۰۳) مصرف زیادی آب میوه باعث سکته می‌شود خودکشی مرد تهرانی زیر چرخ‌های مترو(شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳) هشدار راهداری: خیزش گرد و خاک و کاهش دید افقی در محور مشهد_کلات و درگز (۱۴مهر ۱۴۰۳) استقرار آمبولانس تمام‌وقت در معدن طزره دامغان طرح پابند‌های الکترونیکی ۲۵ درصد سرقت را کاهش داد| توفیق سارقین از غفلت‌های ماست واژگونی تریلی سوخت در کمربند جنوبی مشهد (شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳) هشدار نارنجی هواشناسی برای شرق کشور| بارش‌ها در خراسان جنوبی تشدید می‌شود جزییات آتش سوزی مغازه چایخانه در بلوارمعلم مشهد کشف ۴۱ فقره سرقت آیفون تصویری منازل مسکونی در مشهد (۱۴ مهر ۱۴۰۳) برای حفظ سلامت روان فرزندمان در موقعیت‌های تنش چه‌کار کنیم؟ ایران تا پایان قرن ۲۱، افزایش دمای ۱.۵ درجه‌ای دارد بهترین زمان رزرو بلیط هواپیما برای سفر‌های زمستانی ۹ مجموعه متخلف و مداخله‌گر سلامت در حوزه دندان‌پزشکی در مشهد پلمب شد (۱۴ مهر ۱۴۰۳) آمار نگران‌کننده ترک خدمت و استعفای پرستاران ممنوعیت عقد قرارداد ملکی با اتباع افغانستانی در شهرستان‌های مرزی زلزله‌ای با قدرت چهار ریشتر دوباره بهاباد را لرزاند (۱۴ مهر ۱۴۰۳) اعتیاد به روان‌گردان‌های ارزان‌قیمت در پی افزایش دوبرابری قیمت تریاک ویروس ماربورگ چیست؟ سازمان جهانی بهداشت اولین آزمایش تشخیصی «آبله میمونی» را تأیید کرد سه عضو گروه تروریستی داعش در نوشهر مازندران دستگیر شدند (۱۴ مهر ۱۴۰۳) استخدام ۱۲ هزار پرستار جدید تا یک ماه آینده (۱۴ مهر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

گفت: حالت چطور است؟

  • کد خبر: ۱۳۱۰۲۶
  • ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۲
گفت: حالت چطور است؟
اینکه آدم بداند برای اطرافیانش مهم است و آن‌ها به حال واحوال و وضعیت روحی او اهمیت می‌دهند، خیلی مهم است.

«گفت: احوالت چطور است؟ / گفتمش: عالی است. / مثل حال گُل! / حال گُل در چنگ چنگیز مغول!»

سال ۸۶ وقتی مرحوم قیصر امین پور از دنیا رفت، من این شعر او را در یکی از مجموعه‌های شعرش خواندم و همان یک بار کافی بود تا برای همیشه در خاطرم بماند. آقای امین پور در این شعر کوتاه، کلی حرف زده است.

اینکه آدم بداند برای اطرافیانش مهم است و آن‌ها به حال واحوال و وضعیت روحی او اهمیت می‌دهند، خیلی مهم است.

نمی‌دانم برای شما هم پیش آمده است یا نه، اما من که این روز‌ها حال وحوصله درستی ندارم. وقتی می‌بینم خانواده، همکاران و آدم‌هایی که حضورشان برای من اهمیت زیادی دارد، احوالم را می‌پرسند، حالم خوب می‌شود.

پرسیدن همین که چطوری، در این روزگار که هرکسی درگیری‌های خود را در زندگی دارد و واقعا نمی‌شود از کسی توقع داشت جویای حال واحوال تو باشد، می‌تواند معجزه و حالت را خوب کند، حتی برای چند لحظه. خود من اگر روبه راه باشم، همیشه سعی می‌کنم در گفتگو‌های روزانه با خانواده و همکارانم هرطور که شده است، به آن‌ها بگویم که برای من مهم هستند و به صورت غیرمستقیم بهشان بفهمانم که من می‌فهمم حال وحوصله نداری، اما دنیا که همیشه این گونه نمی‌ماند.

گاهی وقت‌ها هم با اقوام نزدیک ترم تماس می‌گیرم، حالشان را می‌پرسم و به آن‌ها یادآوری می‌کنم که حال خوب شما و حضورتان برای من مهم است. این تنها کاری است که از من برمی آید. عموی مادرم که چندسالی است به رحمت خدا رفته است، تا زمانی که توانایی داشت و بیماری‌های جورواجور زمین گیرش نکرده بود، عادت داشت صبح زود در خانه نزدیکانش را بزند، حالشان را بپرسد و بعد از خوردن صبحانه، برود دنبال زندگی اش.

حضور او وقتی معجزه می‌کرد که از خانه مان رفته بود. درواقع حضورش یک نوع دلگرمی و دلخوشی برای ما بود. حالا که از دنیا رفته است، جای خالی اش به چشم می‌آید؛ جای خالی مردی که همیشه می‌خندید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->