«دیگو بورلا، » دستیار کارگردان «امیلی در پاریس» درگذشت فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (۲ شهریور ۱۴۰۴) روایت لیلا حاتمی از نقشش در «پیرپسر» واکنش صداوسیما به بیانیه جبهه اصلاحات درخواست سینماگران از جشنواره ونیز: «صدای فلسطین را در جشنواره بشنوید» «زن و بچه»، روایت زندگی در سایه خاطرات تاریخی آغاز نهمین جشنواره تلویزیونی مستند سریال «فرمانده» با محوریت زندگی شهید فکوری کلید خورد نگاهی به نقش شبنم مقدمی در سریال «شغال» حامد زمانی پس از ۸ سال دوری با آهنگی برای امام رضا(ع) به عرصه خوانندگی برگشت + دانلود سریال زیر آسمان شهر به آنتن شبکه آی‌فیلم رسید + زمان پخش پایان زودهنگام «دکستر: گناه اصلی» | چرا «دکستر» متوقف شد؟ قسمت جدید جنگ ستارگان با چهره‌هایی متفاوت در راه است رضا صادقی ناجی جوان مینابی شد وعده وزارت ارشاد در پی ایمنی حریق سالن‌ کنسرت‌ها و شفافیت بلیت‌ها بازگشت علی شادمان به تئاتر پس از شش سال وقفه پژمان بازغی سکاندار جدید انجمن صنفی بازیگران شد چندخطی درباره کتاب «بازشناختن غریبه» اثر ایزابلا حماد | نارنجکی زیرِ تانکِ تاریکی اقدامات ویژه صداوسیما خراسان رضوی برای انعکاس برنامه‌های ایام شهادت امام‌رضا(ع) در مشهد پایان پخش سریال «مهمان‌کُشی» با ۲ قسمت پشت صحنه
سرخط خبرها

خوشایند بودن در عین هولناک بودن!

  • کد خبر: ۱۳۱۱۸۷
  • ۰۳ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۹
خوشایند بودن در عین هولناک بودن!
محمدرضا امانی - داستان نویس

دنده عقب گرفتم و کف پا را بر پدال گاز فشردم و پیش از آنکه از آیینه نگاهی به پشت سرم بیندازم، صدای خرد شدن دو جسم سخت به گوش رسید و ماشین تکان سختی خورد. در همین لحظه بود که من وارد آن حالت مرموز شدم، بنابراین برای لحظاتی از برگرداندن سر و تماشای منظره‌ای که خلق کرده بودم، عاجز بودم.

در این حالت، انگار که ناگهان میان استخر آب سرد شیرجه زده باشی، برای لحظات بسیار کوتاهی، درکت از جهان اطراف را از دست می‌دهی و تبدیل به یک تکه سنگ می‌شوی؛ حالتی بسیار کوتاه که درعین خوشایند بودن، هولناک هم هست.

چشم‌ها مناظر و اتفاق‌ها را رویت می‌کند، اما هیچ نظر و ایده‌ای درباره شان ندارد. همان طور که برگشت خوردن چک برای یک کاسب و واریز نشدن اضافه کاری برای یک کارمند جزو اصول تغییرناپذیر آن شغل است، تصادف‌های جزئی نیز رکن جدایی ناپذیر شغل یک راننده تاکسی محسوب می‌شود، حتی فراموش کارترین رانندگان تاکسی دنیا نیز قیمت روز سپر عقب و جلوی خودرو خودشان را می‌دانند؛ ازبس که هرازگاهی ناچار به تعویض یا پرداخت خسارت شده اند.

آخرین دفعه‌ای را که دچار این حالت سنگ شدگی شدم، خوب به خاطر دارم. بخار ملایمی از روی کاپوت به آسمان می‌رفت و کیک تولد بزرگی کف ماشین افتاده بود و ژله هایش هنوز درحال لرزیدن بود و زن جوانی از صندلی عقب از شدت عصبانیت، دندان هایش را به هم می‌سایید و احتمالا فریاد می‌کشید که در آن وقت من چیزینمی شنیدم.

خب، تقصیر من چه بود وقتی همان وقت زنگ آخر دبستان خورد و ده‌ها پسر بچه یک باره وسط خیابان ظاهر شدند؟ یک راننده باتجربه بسیاری اوقات ناچار به انتخاب میان بد و بدتر است؛ مثلا زمانی که مطمئن می‌شوی ناگزیر از تصادف هستی، باید در کسری از ثانیه فرمان را به طرفی که احتمال حداقل خسارت را دارد، بپیچانی؛ بنابراین واژگون شدن یک کیک تولد و بر باد رفتن یک هفته برنامه ریزی برای غافلگیر کردن کسی که دوستش داری و دو ساعت تمام چرخیدن میان کیک فروشی‌های شهر، بسیار بهتر از آن است که ترسی به دل یک پسربچه دبستانی بیفتد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->