واکنش باکیچ به تساوی پرسپولیس + عکس حمایت سرمربی سابق استقلال از وحید هاشمیان تاریخ و ساعت بازی رئال مادرید و اوساسونا | شروع ماموریت سخت آلونسو ویدئو| خلاصه بازی پرسپولیس و فجرشهیدسپاسی در هفته اول لیگ برتر(۲۷ مرداد ۱۴۰۴) نتیجه بازی پرسپولیس و فجرشهیدسپاسی در هفته اول لیگ برتر(۲۷ مرداد ۱۴۰۴) + ویدئو گل‌ها| درویش حیا کن در شهر قدس! تصمیم آخر درویش: فسخ قرارداد با سه بازیکن پرسپولیس نیازمند حاضر به اصلاح قراردادش نشد حسرت چند سرخ‌پوش بابت جدایی کارتال مشکل بزرگ پرسپولیس برای ثبت قرارداد‌ها غیبت خارجی‌های استقلال و پرسپولیس در هفته‌های اول | نوشدارو بعد از مرگ سهراب تاریخ و ساعت بازی تیم‌های النصر و الاتحاد در سوپرکاپ عربستان | تقابل رونالدو و بنزما در دل صحرا بیرانوند: حاضرم برای تیم ملی هاکی به میدان بروم + عکس اودیون ایگالو مهاجم مدنظر پرسپولیس کیست + رزومه و تیم‌های سابق دردسر عجیب سرخ‌ها | قرارداد ۵ بازیکن ثبت نشد تاریخ و ساعت بازی ملوان و سپاهان در لیگ برتر فوتبال | بازگشت به قتلگاه بازگشت دوباره یاغی به استقلال! غیبت ۵ بازیکن رئال در اولین هفته لالیگا معاون سلامت و تربیت‌بدنی شهرداری مشهد: بزرگ‌ترین کمپ ورزشی شرق کشور، زودتر از موعد به بهره‌برداری می‌رسد + فیلم یوسوپوف تراکتوری نشد برنامه جدید استقلالی‌ها برای آل کثیر
سرخط خبرها

شکایت از که کنم، خانگی است غمازم

  • کد خبر: ۱۳۶۲۵۲
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۱
شکایت از که کنم، خانگی است غمازم
حامد عسکری - شاعر و نویسنده

ساعت یک وبیست دقیقه شب است. چندساعتی است بازی تمام شده است. شبی جهنمی که هنوز در آن دست وپا می‌زنم، ادامه دارد. حالا همه جهان می‌دانند که شش تا خورده ایم، دوتا زده ایم. بعد از بازی کلی توئیت و استوری و خبر و پست خوانده ام و حالا گوشی خاموش است و نشسته ام به نوشتن. قصه شب پسرم را گفته ام و همین نیم ساعت پیش خوابید. هوا آلوده است و امروز یعنی همین چند ساعت دیگر، مدرسه ندارد. قصه رفعت نظام خان مشروطه خواه بمی را گفته ام؛ آدمی که همه قشون انگلیس و نظمیه ایران را در جنوب شرق کلافه کرده بود و داشت به تصرف کرمان می‌آمد با سیزده عراده توپ.

وقتی پسرم گفت عراده یعنی چی، بغضم پایین نمی‌رفت. بغضم را قورت دادم و معنی عراده را گفتم و بعد گفتم شب، یکی دو منزل به کرمان، تفنگچی هایش را انگلیس خرید. درست از همان جایی که فکر می‌کرد نقطه قوتش است، ضربه فنی شد. گفتم که در بردسیر ماسوره توپ هایش را یکی دو توپچی اش باز کردند و توپ‌ها بعد از آن با چند تن فولاد یخ هیچ فرقی نداشت. رفعت نظام از درون سپاه شکست خورد. دستگیر شد، اعدام شد و همه تلاش هایش خاکستر شد.

در دقیقه چهارم این بازی دوتا از بازیکنانمان با جاگیری بد، خوردند به هم و بینی خردشده علی بیرو را که دیدم، درد به جانم پیچید. علی منگ بود. من یقین دارم در آن ثانیه‌ها همه چیز را دوتا می‌دیده است؛ همه آن‌هایی که تشویقش می‌کردند و همه آن‌هایی که فحشش می‌دادند. راستی علی کدامشان را بیشتر دیده است؟ ما به هم خوردیم، از درون فروریختیم، تیم خودش را در آن تعلل چنددقیقه‌ای کوفتی گم کرد، دروازه بانی آمد جای بیرو و تمام. انگلیس دقیقا سیاستش همین است.

ما باختیم، بد هم باختیم و دریغ که این نکته هنوز برای خیلی هامان تلنگری نخواهد شد. ما به فضای ورزشگاه باختیم، ما به سم پاشی صفحات و توئیت‌ها و استوری‌ها باختیم. ما به چیزی باختیم که فکرش را نمی‌کردیم. هنوز این یازده یوز ایرانی جگرگوشه ما هستند، هنوز برایشان می‌میریم، حتی اگر هر بازی ۱۰ گل بخورند. پرچم ایران نباید پایین بیاید، مگر وقتی که قرار است کاغذکادو تابوتمان باشد. ملتفتی که؟

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->