الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ پس از آغاز پخش بین المللی فیلم کوتاه «رؤیا»، ساخته محمدرضا محمدی، کارگردان جوان افغانستانی ساکن مشهد، این فیلم به جشنوارههای معتبری مانند «مونته کاتینی» ایتالیا، «باهیا ایندیپینت» برزیل و «یوروشورتس» لهستان راه یافت و عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی را در جشنواره «باهیا ایندیپندنت» برزیل برای عواملش به ارمغان آورد. محمدی چندی پیش هم توانست با فیلم کوتاه «نازپری» به جشنواره chelkinofest روسیه راه پیدا کند و جایزه بهترین فیلم را در این رویداد به دست آورد. مضمون هر دو این فیلمها مشکلات مهاجران است. در ادامه با محمدی، کارگردان این آثار، همراه شدیم و درباره روند تولید «رؤیا» و همچنین آنچه در فیلم سازی به دنبال آن است، گفتگو کردیم.
محمدی یک فیلم ساز جوان اصالتا افغانستانی است که در مشهد بزرگ شده و از دوره نوجوانی در این شهر به فیلم سازی علاقهمند شده است. او پیشتر درباره ورودش به دنیای فیلم سازی به شهرآرا گفته بود: «من از زمان نوجوانی به فیلم سازی علاقه داشتم و میخواستم به هرصورتی در یک پروژه حضور پیدا کنم و با فضای پشت دوربین آشنا شوم. تا اینکه حدود یازده سال پیش به عنوان بازیگر سیاهی لشکر به عوامل فیلم کوتاهی به نام «نفس نرم نسیم» اضافه شدم.
این اتفاق فرصت خیلی خوبی برای من بود تا با روند کار و مراحل ساخت یک فیلم آشنا شوم. وقتی سر این پروژه حاضر شدم، شیوه فیلم سازی و روحیه جمعی که در کار وجود داشت و اینکه تعدادی آدم برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکردند، برایم خیلی هیجان انگیز بود. به همین دلیل بعد از اینکه پروژه تمام شد بلافاصله و با آنکه اطلاعات خاصی نداشتم شروع به نوشتن فیلم نامه کردم. اولین فیلم نامه ام را که نوشتم، با چند بازیگر کار را کلید زدم.
به همین روال سه اثر ساختم که از نظر خودم چندان باکیفیت نبود. سرانجام سال ۹۳ تصمیم گرفتم در انجمن سینمای جوانان مشهد ثبت نام و اطلاعات سینمایی ام را افزایش دهم. حضور در این کلاسها انگیزه من را چندبرابر کرد. کتابهای بیشتری مطالعه کردم و فیلمهای بیشتری دیدم تا کارم بهتر شود.» او در ادامه فیلم کوتاه «نازپری» را ساخت و پس از آن «رؤیا» را کلید زد. «رؤیا» داستان یک زوج جوان افغانستانی را روایت میکند که تلاش میکنند به صورت غیرقانونی راهی اروپا شوند، اما با حوادثی جبران ناپذیر روبه رو میشوند.
محمدی میگوید که ایده ساخت هر دو فیلم «نازپری» و «رؤیا» سال ۲۰۱۵ در زمان جنگ سوریه که موجی از مهاجرت از آسیا و کشورهای سوریه و عراق به سمت اروپا به راه افتاد در ذهن او شکل گرفته است. در این هنگام او تصمیم گرفته بود در این مسیر قدم بگذارد و با بقیه مهاجران به سمت اروپا برود. چیزی که او را به مسیر مهاجرت کشانده بود غیر از دلایل شخصی، کنجکاوی بود که همیشه در این باره داشت. او خود از جامعه مهاجران بود، ولی میخواست از نزدیک مهاجرت را ببیند، لمس کند و بفهمد چرا آدمها با وجود خطراتی که این مسیر دارد تصمیم میگیرند زندگی شان را در یک کوله بریزند و دل به خطر بزنند.
نمیخواست تنها به شنیدهها و خواندهها و دیده هایش اکتفا کند؛ میخواست خودش برود و همه چیز را ببیند و بفهمد که چه چیزی انسانها را به این مسیر میکشاند و چه چیزی در انتظار آن هاست. او میدانست این مسیر برای او یک کارگاه بزرگ فیلم سازی خواهد بود: «این اتفاق یک نقطه عطف بزرگ در زندگی من بود. من در این مسیر اتفاقاتی را تجربه کردم که پیش از آن هیچ اطلاعی درباره آنها نداشتم و هرگز چنین سختیها و مشکلاتی را از نزدیک ندیده بودم.»
آن نقطه عطفی که محمدی به عنوان فیلم ساز در این مسیر به دنبالش بود در یکی از لحظات که با بقیه مهاجران در حال دویدن بود برایش اتفاق افتاد: «خانمی را دیدم که کنار من در حال دویدن بود. متوجه شدم باردار است.»
این تصویر در ذهن فیلم ساز جوان ماند. گذشت. سفر تمام شد و او و بقیه مهاجران به اروپا رسیدند تا بتوانند پناهندگی بگیرند. نزدیک به سه سال در اروپا بود و در تمام این مدت آن تصویر در ذهنش مثل همان لحظه اول زنده بود. میدانست که حتما دراین باره فیلم خواهد ساخت. در این مدت سه سال بیش از هزار فیلم با موضوع مهاجرت دید. در همه این فیلمها دنبال موقعیتی، صحنهای یا حتی پلانی بود که تجربه کرده بود، اما در هیچ کدام چیزی را که میخواست پیدا نکرد؛ بنابراین تصمیم گرفت خودش دست به کار شود و فیلمی را که پلان به پلانش را در ذهن بارها مرور کرده بود بسازد: «اگر میدیدم چنین فیلمی ساخته شده است، دنبالش نمیرفتم.»
با این تصمیم به ایران برگشت. در همان روزها خبری را در رسانهها شنید درباره زن مهاجر بارداری که در حال رفتن از ترکیه به یونان، داخل قایق وضع حمل کرده بود. این خبر سوژه او را تکمیل کرد و مصمم شد که هرطور شده فیلمی در این باره بسازد: «شروع به نوشتن فیلم نامه کردم. تمام تصاویری را که در ذهنم حک شده بود به کار گرفتم. هشت ماه طول کشید تا به یک فیلم نامه منسجم و کامل برسم.»
در ابتدا فیلم نامه بلندتری نوشته بود، اما بعد تصمیم گرفت آن را کوتاهتر کند و به این ترتیب فیلم نامه «رؤیا» از نیمه بلند به کوتاه تبدیل شد. قدم بعدی پیدا کردن سرمایه گذار برای فیلمش بود. او برای این کار در پیچینگ انجمن سینمای جوانان ایران (توضیح شفاهی ایده و داستان فیلم در یک بازه زمانی چند دقیقهای با هدف جذب سرمایه ساخت فیلم) شرکت کرد. در این رویداد از بین بیش از هزار فیلم نامه ارائه شده چهار فیلم نامه انتخاب شد که یکی از آنها فیلم نامه «رؤیا» بود. اما پس از آن شیوع کرونا به اوج رسید. با تعطیلی بسیاری از فعالیتها انجمن سینمای جوانان هم فعالیت هایش را محدود کرد و پشتیبانی از ساخت فیلم را به تعویق انداخت.
در این دوره طولانی محمدی بیکار ننشست و بر سوژه دیگری که از مهاجرت داشت شروع به کارکرد و فیلم «نازپری» را ساخت. با بهبود وضعیت کرونا او و انجمن سینمای جوانان ایران توانستند کار بر روی فیلم «رؤیا» را شروع کنند. او درباره انتخاب بازیگران و روند تولید فیلم میگوید: «برای انتخاب بازیگران فراخوان دادیم. من بیشتر مؤسسات بازیگری مشهد را رفتم. از بین بیش از پانصد نفر که تست دادند ۱۰ نفر را انتخاب کردیم که شامل بازیگران ایرانی و افغانستانی بودند. بعد از آن تولید فیلم را شروع کردیم. این کار ۱۰ روز طول کشید.»
فیلم برداری «رؤیا» در روستای میامی در اطراف مشهد انجام گرفت، منطقهای به نسبت کوهستانی و نزدیک به مرز که میشد لوکیشنهایی شبیه آنچه کارگردان در مسیر مهاجرت به چشم دیده بود در آن بازسازی کرد. بعد از پایان فیلم برداری پروژه پس تولید شروع شد.
سینماگرانی از مشهد و تهران حدود دو ماه بر روی مراحل بعدی «رؤیا» کار کردند و فیلم را برای پخش بین المللی آماده کردند. سرانجام در این روزها پخش بین المللی فیلم شروع شده و هم زمان به جشنوارههای معتبری نیز راه پیدا کرده است، از جمله جشنوارههای «مونته کاتینی» ایتالیا، «باهیا ایندیپینت» برزیل و «یوروشورتس» لهستان که در جشنواره «باهیا ایندیپینت» برزیل به عنوان بهترین فیلم کوتاه داستانی انتخاب شد. این فیلم از تاریخ ۲۸ نوامبر تا ۴ دسامبر در جشنواره «یوروشورتس» لهستان اکران خواهد شد.
هرچند «رؤیا» درباره مهاجرت و مشکلاتی است که مهاجران در مسیر مهاجرت با آنها روبه رو هستند، اما به گفته کارگردانش به صورت دقیق نمیگوید این مهاجرت در کجا اتفاق افتاده است. محمدی میگوید: «رؤیا گستره عظیمی از کل پدیده مهاجرت و مهاجران را دربر میگیرد. بااین حال شخصیتهای فیلم اهل افغانستان هستند و لهجه و نوع پوشششان ملیت آنها را مشخص میکند.»
او در پاسخ به این سؤال که هدف شما از ساخت فیلم با موضوع مهاجرت چیست میگوید: «ناآگاهی درباره مهاجرت و مشکلات آنها وجود دارد، ولی هدف من این نیست که مردم را آگاه کنم. من در کنار تولید یک کار سرگرم کننده که از لحاظ زیبایی شناسی بتواند چند دقیقه یک آدم را تحت تأثیر قرار دهد اطلاعاتی را به مخاطب میدهم.
«نازپری» درباره ناآگاهی در جامعه افغانستان درحوزه مشکلات ازدواجهای اجباری است. بسیاری از افغانستانیهایی که در خود افغانستان یا ایران زندگی میکنند چشم بسته و بدون تحقیق دخترشان را به خواستگار میدهند. همچنین در مسیر مهاجرت به اروپا میدیدم خیلی از مصاحبه کنندگان اروپایی که درخواست پناهندگی مهاجران را بررسی میکنند برایشان مهم نیست و اطلاع ندارند که مهاجران چه مسیری را پشت سر گذاشته اند تا به آنجا برسد.»
با اینکه «مهاجرت» تاکنون مضمون اصلی فیلمهای محمدی را تشکیل داده است، این فیلم ساز جوان لزوما قصد ندارد تنها در همین موضوع کارش را ادامه دهد. او میگوید: «برای من خیلی مهم نیست که در آینده هم حتما درباره مهاجرت فیلم بسازم. فیلمهای آینده من ممکن است درباره هر موضوعی باشد و شخصیت هایش از هر ملیتی باشند. من برای ساخت فیلم سراغ سوژههایی میروم که آن قدر من را درگیر و هیجان زده کنند که راه دیگری جز ساختشان نداشته باشم.»
البته او پیش ازاین یک فیلم نامه بلند با موضوع افغانستان در دست تهیه داشت که هنوز نتوانسته است آن را تکمیل کند. در این باره توضیح میدهد: «تقریبا نیمی از فیلم نامه فیلم را نوشتم و قصد داشتم آن را در افغانستان تولید کنم، ولی باتوجه به اتفاقاتی که سال گذشته در افغانستان افتاد فعلا تولید آن متوقف شده است، اما همچنان به سوژههای دیگری که برای فیلم بلند دارم فکر میکنم که لزوما درباره مهاجرت نیستند.»
محمدی درباره اینکه میخواهد فیلم سازی را در حیطه فیلم کوتاه ادامه دهد یا بلند، میگوید: «اکنون از نظر مالی شرایط برای تولید فیلم بلند مناسب نیست. بااین حال من همچنان تلاشم را میکنم که بتوانم فیلم نامههای بلندی را که در نظر دارم کامل و بودجهای را برای ساختشان فراهم کنم.
اگر چنین امکانی برایم میسر نشد، سعی میکنم با پروژههای کوچک تری در قالب فیلم کوتاه کارم را ادامه بدهم.»
او همچنین با تأکید بر ظرفیتهای موضوعی متعددی که برای ساخت فیلم درباره مسائل و شرایط جامعه میزبان وجود دارد میگوید: «خیلی از فیلم سازان با یک تصویر یا یک کلمه تصمیم به ساخت فیلم میگیرند. هر لحظه ممکن است ایدهای به ذهن فیلم ساز خطور و درباره آن شروع به نوشتن کند.»