تب دنگی عامل مرگ پزشک جوان مشهدی نبود | دانشگاه علوم پزشکی تکذیب کرد پلمب ۳ واحد صنفی به‌علت به‌کارگیری اتباع در منطقه ثامن مشهد (۱۸ تیر ۱۴٠۳) پیش‌فروش بلیت اتوبوس برای ایام اربعین + جزئیات شناسایی ۹ مورد ابتلا به جذام در سال گذشته | چه کسانی در معرض خطر ابتلا هستند؟ توصیه‌های تغذیه‌ای طب ایرانی در فصل تابستان فعالیت ۶۰۰ آشپزخانه در طرح «اطعام و احسان حسینی(ع)» در خراسان‌رضوی تومور ۱۶ کیلویی از شکم یک بیمار در مشهد خارج شد (۱۸ تیر ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (دوشنبه، ۱۸ تیر ۱۴۰۳) | ماندگاری هوای گرم در استان تا روز‌های پایانی هفته جاری توزیع رایگان شیر بین ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار دانش‌آموز ابتدایی در سال تحصیلی گذشته بازیگر قلابی دختر جنوبی را فریب داد و به افغانستان برد خوردن یک وعده ۱۴۰ گرمی سیب‌زمینی سرخ‌شده برابر با کشیدن ۲۵ نخ سیگار چند توصیه به مادرانی که در ماه محرم کودکان را به هیئت می‌برند فیش حقوقی تیرماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی صادر شد + جزئیات افزایش متناسب‌سازی سالانه حدود ۸ میلیون نفر در جهان، بر اثر عوارض و بیماری‌های ناشی از مصرف تنباکو جان می‌دهند  امدادرسانی اورژانس مشهد به ۴۰ فرد گرمازده در سه ماه نخست سال ۱۴۰۳
سرخط خبرها

شاید وقتی دیگر

  • کد خبر: ۱۳۸۰۶۶
  • ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۰
شاید وقتی دیگر
چه روز‌ها و شب‌هایی که امکان سراغ‌گرفتن از عزیزانمان و مهربانی‌کردن به آن‌ها را داشتیم و به فردا موکول کردیم. غافل از اینکه همان لحظه آخرین فرصت ما بوده است.

«شاید وقتی دیگر» بوی غفلت می‌دهد؛ غفلت از اینکه انسان می‌پندارد فرصت‌های آتی قطعا ایجاد می‌شود یا اینکه آدمی حتما زنده است و می‌تواند آینده را درک کند. این در‌حالی است که هیچ انسانی نمی‌تواند به ساعت یا لحظه بعد حضور خود در دنیا اطمینان داشته باشد و هر آن ممکن است اتفاق یا حادثه‌ای فرصت را از انسان بگیرد. پس چرا باید آنچه اکنون می‌توانیم انجام دهیم، به فردا بیندازیم؟

این مقدمه را گفتم تا در «باب مهربانی» سخن بگویم. چه روز‌ها و شب‌هایی که امکان سراغ‌گرفتن از عزیزانمان و مهربانی‌کردن به آن‌ها را داشتیم و به فردا موکول کردیم. غافل از اینکه همان لحظه آخرین فرصت ما بوده است. خدا همه اموات شما را رحمت کند. یکی از دوستانم در‌همین‌راستا خاطره‌ای تلخ برایم تعریف کرد. گفت: پدرم به من زنگ زد و بعد از سلام و احوال‌پرسی، از من خواست که ناهار را در کنار آن‌ها صرف کنم.

من هم قبول کردم. فقط گفتم اجازه بدهید به منزل بروم، کار کوچکی دارم انجام بدهم، لباس‌هایم را عوض کنم، خدمت می‌رسم. پدرم گفت: بابا جان منزل نرو. اول بیا زودتر ناهار بخوریم. من خواستم اجازه بدهد ابتدا بروم کارم را انجام دهم و بعد بیایم. پدرم که گویی ناامید شده بود، آه سردی کشید و گفت: پس زودتر بیا، منتظریم. من هم بعد از اینکه کارم را انجام دادم و در مسیر منزل پدری رانندگی می‌کردم، با خودم حرف می‌زدم: فرقی نداشت، الان هم کارهایم را انجام دادم، هم ساعاتی را با خیال راحت می‌توانم کنار پدر‌و‌مادرم باشم.

وقتی رسیدم، مادرم از من استقبال کرد و گفت: بابا داخل اتاق رفته استراحت کند تا تو صدایش کنی، من هم ناهار را می‌کشم. داخل اتاق که رفتم، دیدم پدر عمیق‌تر از همیشه به خواب رفته است. هر چه صدایش کردم، پاسخی نداد و تازه فهمیدم چه فرصتی را از دست داده‌ام. هر وقت یادم می‌آید، از ته دل می‌سوزم و خودم را سرزنش می‌کنم که چرا به خواست پدرم عمل نکردم.

این خاصیت دنیاست که همواره حسرت را به دل انسان می‌اندازد. پس باید تا می‌توانیم، فرصت‌ها را غنیمت بشماریم و برای خدمت به خلق خدا و مهربانی به یکدیگر امروز و فردا نکنیم؛ به‌ویژه در ارتباط با والدین، همسر و فرزندان، این امر اهمیت بیشتری دارد و ممکن است غفلت از آن‌ها، کیفیت زندگی را کاهش دهد. مهربانی‌کردن نیاز به تمرین و آموزش دارد. بسیاری از ما یاد نگرفته‌ایم احساساتمان را بروز دهیم، دل عزیزانمان را شاد کنیم و به زندگی سخت و پر‌مشغله امروزی با عواطف رنگ و طراوت ببخشیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->