علت حادثه مرگبار اتوبوس زائران بوشهری مشهد مشخص شد حریق خودرو در عنبرآباد کرمان سه کشته بر جای گذاشت (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) عملیات حساس آتش‌نشانان مشهدی برای نجات جان شهروند معلق در ارتفاع ۳۵ متری+عکس(۲۷ شهریور ۱۴۰۳) تصادف ۲ پراید در جاده قوچان-مشهد هشت مصدوم بر جای گذاشت (سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) آتش‌سوزی گسترده یک کارخانه تولید ابر در جاده کلات (سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) تصادف اتوبوس با ساینا در گناباد ۴ کشته و مصدوم بر جای گذاشت (سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳) پلیس فراجا: دستگیری پسر خداداد عزیزی صحت ندارد احکام کمیته‌های انضباطی دانشجویان به دستور وزیر بهداشت متوقف شد تخلف بهزیستی و کمیته امداد در اجرای کامل قوانین حمایت از مددجویان ۲۸ شهریور زمان اعزام نخستین گروه از زائران عمره به سرزمین وحی مهار آتش سوزی یک منزل مسکونی در محله طلاب مشهد (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) حمله شیر نر باغ وحش ارم تهران به شیشه و شکستن آن + فیلم چند راهکار موثر برای ترک همیشگی سیگار هزینه استفاده زندانیان از پابند الکترونیکی چقدر است؟ برای کاهش چربی خون چه مواد غذایی مفید است؟ یک متخلف کشتار غیرمجاز گاو در سبزوار به پرداخت هزینه نقدی محکوم شد هوشمندسازی پرونده سلامت بیماران و دسترسی به تصاویر پزشکی بیماران در سامانه PACS تغذیه سالم و مقوی نقش زیادی در سلامت و یادگیری دانش‌آموزان دارد رئیس جدید دانشگاه تهران منصوب شد + بیوگرافی و سوابق اجساد فوتی‌های واژگونی اتوبوس بوشهر-مشهد، احراز هویت نشده است | همه فوت شدگان، زن هستند (۲۷ شهریور ۱۴۰۳) مشاور وزیر آموزش و پرورش: روز بازگشایی مدارس مشکلی در زمینه نیروی انسانی و فضا در خراسان رضوی نداریم + فیلم واکسیناسیون سالانه مؤثرترین راه برای جلوگیری از ابتلا به آنفلوانزا
سرخط خبرها

بر فراز ابر‌ها

  • کد خبر: ۱۳۹۵۱۷
  • ۲۱ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۸
بر فراز ابر‌ها
خیلی وقت‌ها به این نکته فکر می‌کنم که اگر روزی بفهمم توانایی پرواز کردن در من هست، آیا قدرت رها شدن در آسمان را پیدا خواهم کرد؟

پرواز بر فراز ابرها، از آرزو‌های دیرینه آدم هاست؛ کنده شدن از زمین چسبناک و رها شدن در آسمان بی انتها، همراه شدن با پرندگان مهاجر و کوچ کردن از تمامی تعلقات. حتی حس پرواز هم روح آدم را بی تاب می‌کند، طوری که دیگر در پوست نمی‌گنجد و میل به اوج رسیدن در او بیداد می‌کند.

خیلی وقت‌ها به این نکته فکر می‌کنم که اگر روزی بفهمم توانایی پرواز کردن در من هست، آیا قدرت رها شدن در آسمان را پیدا خواهم کرد؟ آیا خواهم توانست دست هایم را بگشایم و بدون ترس از سقوط (که انگار در وجود همه آدم‌ها نهادینه شده است) به بی کرانه‌های آسمان رجعت کنم؟ هیهات که این زمین جذاب، میلش به رهایی آدم نیست!

با دوستان همدل، سفر می‌کنیم به منطقه الموت (آله آموت) در استان قزوین. آله به معنی عقاب و آموت به معنای آشیان است و آله آموت یعنی آشیانه عقاب. جاده‌های پیچ درپیچ را می‌پیماییم و از قلعه حسن صباح و دریاچه اوان می‌گذریم. مقصد ما جایی دیگر است. از میان زیبایی‌های چشم نواز و طبیعت متفاوت و زیبای روستا‌های آرام می‌گذریم و به ارتفاع سه هزاروسیصدمتری می‌رسیم. کاروان سرای پیچ بن در آرامش و سکوتی چندصدساله، در انتظار ما نشسته است. این کاروان سرا در منتهاالیه ارتفاعات الموت و هم مرز با استان مازندران قرار دارد.

درکنار کاروان سرا و بر فراز کوه، منظره‌ای است که تماشای آن، احساس پرواز را در آدم زنده می‌کند. حجم انبوهی از ابر‌های سپید در زیر پای ما همچون دریایی آرام، در آغوش دره خفته است و آهسته و نرم نرمک، می‌لغزد و دره عمیق را همراه روستای کوچکی که درمیان آن نشسته است، می‌پوشاند و در خود فرومی برد. بر فراز ابر‌ها ایستادن، برای آدمی که درمیان ساختمان‌های بلند محصور شده است و هرجا نگاه می‌کند چشمش به دیواری آجری می‌خورد، تجربه هیجان انگیزی است.

من و همسفران، مبهوت این زیبایی شگرف و آرامش بی نظیر می‌شویم. «محو تماشا شدن» اینجا معنی پیدا می‌کند. ابر‌های سپید، با ناز و کرشمه، رقص کنان و دامن کشان به بالا می‌آیند و ما در اوج، از این بالا، که بالاتر از ما زمینی نیست، این فرازوفرود و دلبری‌ها را به تماشا نشسته ایم. دلم می‌خواهد دست هایم را باز کنم، نسیمی بوزد و مرا همراه خودش در این گستره زیبا بچرخاند و زندگی را از این بالا نشانم بدهد. نشانم بدهد که چقدر کوچکم و ریشه هرچه غرور و تکبر است، در من بخشکاند و جایش، دانه رهایی را در دلم بکارد و به یادگار بگذارد.

یک جفت عقاب، رها و سرمست، از آن بالا‌ها به ما نگاه می‌کنند و سری تکان می‌دهند و می‌گذرند؛ دست بالای دست بسیار است. هوا تاریک می‌شود و ابر‌ها به ما می‌رسند. در دل ابر‌ها گم می‌شویم. این گم شدن، دست کمی از پرواز ندارد. باران می‌بارد، ما درون بارانیم. ما با باران و ابر‌هایی که می‌بارند، یکی می‌شویم. در دل باران بودن، با زیر باران بودن، خیلی تفاوت دارد و این تفاوت را کسی می‌فهمد که آن را تجربه کرده باشد؛ مثل این است که آدم خودش یک تکه از طبیعت شود. می‌رویم درون چادر. تا صبح باران می‌بارد و خواب من، شبیه خواب ابری است که هنوز تا باران شدنش، راهی طولانی مانده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->