محکومیت با پابند مهدی یراحی پایان یافت (۸ دی ۱۴۰۳) مرگ ۷ نفر بر اثر گازگرفتگی در تهران عوارض روحی سقط جنین در مادران چیست؟ خودروهای شوتی ۲۶۹ نفر را به کام مرگ کشاندند در چه صورتی سقط جنین باعث مرگ مادر می‌شود؟ همه آنچه باید درباره تجربه دندان درآوردن کودکتان بدانید | چالش‌های یک اتفاق دندانی تصادفات جاده‌ای در خراسان‌رضوی ۱۷ مصدوم بر جای گذاشت (۸ دی ۱۴۰۳) روغن‌کاری چرخ زنگاری توسعه از طریق نخبگان تسهیلات اشتغال تبصره ۱۸ به تأسیسات گردشگری استان خراسان رضوی پرداخت می‌شود ضرب و شتم شدید بازرس غذا و دارو در کرج میز کار مخصوص کمردرد ابداع شد افزایش قابل‌توجه آمار ابتلا به آنفلوانزا در کشور (۸ دی ۱۴۰۳) پراید، آلاینده‌ترین خودروی مشهد است معوقات حقوق بازنشستگان در ۳ ماه باقی‌مانده از سال ۱۴۰۳ با اعمال متناسب‌سازی واریز خواهد شد هشدار پلیس فتا درباره دو شگرد معروف کلاهبرداران تلفنی و پیامکی سقط جنین و خطر جدی باقی‌ماندن بقایای جفت در بدن مادر آنفلوانزا در رأس فهرست ویروس‌های درگردش کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (شنبه، ۸ دی ۱۴۰۳) | بارش باران و برف در روز‌های پایانی هفته بازسازی صحنه نزاع منجر به قتل | دوئل مرگ‌بار دهه‌هشتادی ها آیا حق عائله‌مندی برای زنان بازنشسته تأمین اجتماعی برقرار می‌شود؟ پارابن، عامل مهم سرطان پستان ده ماده غذایی برای رشد خوب مو‌ها خطرات جدی سوخت مازوت برای سلامت مردم اعتراف «بوقلمون‌های شمشیرکش» به ۶۰ فقره زورگیری | این زورگیران را شناسایی کنید + عکس کدام استا‌ن‌های کشور در هفته جاری بارانی می‌شود؟ (۸ دی ۱۴۰۳) + فیلم قتل پدر پولدار توسط پسر و عروس به خاطر تجدید فراش آلودگی هوا به مغز جنین آسیب می‌رساند «تناسب اندام» باعث سلامت مغز در سالمندان می‌شود دارو‌هایی که خطر لخته‌شدن خون را افزایش می‌دهند زنگ خطر سوختگی در زمستان چگونگی تامین انواع شیرخشک در داروخانه‌ها رشتخوار خراسان رضوی لرزید (۷ دی ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

دردسرهای دختر پولدار مشهدی پس از ازدواج با مستاجر پدرش

  • کد خبر: ۱۴۷۰۵۰
  • ۰۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۶
دردسرهای دختر پولدار مشهدی پس از ازدواج با مستاجر پدرش
زن مشهدی با بیان این که شوهرم سنگ بنای ازدواج با مرا براساس سیم و زر‌های پدرم گذاشته بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: پدرم در زمینه ساخت و ساز مجتمع‌های مسکونی و تجاری فعالیت می‌کرد و به همین دلیل وضعیت مالی خوبی داشت. او چندین واحد مسکونی و تجاری را به رهن و اجاره واگذار کرده بود.

به گزارش شهرآرانیوز، این زن ۴۱ ساله گفت: در یکی از مغازه‌ها جوانی به نام رحمت قطعات و لوازم رایانه می‌فروخت و همچنین رایانه‌های دارای نقص فنی را تعمیر می‌کرد. او که در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کرده بود، از چندین سال قبل در یکی از مغازه‌های اجاره‌ای پدرم فعالیت داشت.

من هم تحصیلاتم در مقطع کاردانی رشته حسابداری را تمام کرده بودم که روزی مادر رحمت با پدرم تماس گرفت تا مرا برای پسرش خواستگاری کند. پدرم با تعجب پرسید مگر رحمت هنوز مجرد است؟ خلاصه خیلی زود مراسم خواستگاری برگزار شد و من و رحمت ازدواج کردیم.

در این میان پدرم برای رونق کسب و کار رحمت گاهی به او کمکی مالی می‌کرد و اوهم دامنه فعالیت‌های مهندسی‌اش را گسترش می‌داد تا این که از حدود ۱۰ سال قبل آرام آرام اوضاع مالی رحمت بهتر شد و کسب و کارش رونق گرفت.

اگرچه همسرم با درآمد خوبی که داشت یک شرکت بزرگ مهندسی رایانه را راه اندازی کرد، اما هر روز خسیس‌تر می‌شد و برای مخارج روزانه منزل هم از من حساب و کتاب می‌خواست. کار به جایی رسید که هر بار برای خرید منزل تقاضای پول می‌کردم با عصبانیت فریاد می‌زد برو از پدر پولدارت بگیر! بعد از آن که پسرم به دنیا آمد، تازه فهمیدم رحمت هیچ علاقه قلبی به من ندارد و تنها به خاطر ثروت پدرم با من ازدواج کرده است چرا که خانواده او از نظر مالی ضعیف هستند و همسرم مخارج زندگی آن‌ها را نیز می‌پردازد.

استرس و نگرانی عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته بود، اما به خاطر فرزندم مجبور به سکوت بودم و رفتار‌های او را تحمل می‌کردم تا این که یک روز دردی به سراغم آمد، به طوری که متوجه شدم بخشی از سمت چپ بدنم بی حس شده است و چشمم نیز چیزی نمی‌بیند. سراسیمه و مضطرب با خواهرم تماس گرفتم و خودم را به بیمارستان رساندم، ولی پزشک بیمارستان بعد از معاینات مقدماتی تشخیص داد که به بیماری ام اس مبتلا شده ام.

حالا دیگر نمی‌توانستم از بیمارستان خارج شوم. خواهرم با زحمت زیاد مرا به منزل پدرم رساند، اما همه آن‌ها از این ماجرا تعجب کرده بودند چرا که نمی‌دانستند من با چه مشکلاتی در زندگی مشترک روبه رو هستم.

آن‌ها می‌گفتند تو که در زندگی همه چیز داری! پس چرا دچار استرس شده ای؟ من که پاسخی برای سوالات آن‌ها نداشتم راهی منزلم شدم و ماجرای بیماری ام را برای همسرم بازگو کردم، اما او به جای آن که مرا دلداری بدهد و به بهبودی امیدوار کند، رو به من کرد و گفت: اول هزینه‌های درمان را از پدرت بگیر و بعد نزد پزشکان متخصص برو! این جمله همسرم دردناک‌تر از بیماری ام بود، ولی باز هم سکوت کردم و به درمان‌های پزشکی ادامه دادم تا این که روز گذشته منشی پزشک معالجم از اتمام اعتبار دفترچه بیمه درمانی ام خبر داد.

با تعجب و نگرانی به رحمت زنگ زدم و از او درباره تمدید اعتبار بیمه درمانی پرسیدم، اما همسرم با خونسردی گفت: از ابتدای ماه جاری دیگر هزینه بیمه شما را پرداخت نکردم اگر دوست داری بیمه شوی باید هزینه‌های آن را از پدرت بگیری. دیگر نتوانستم از ریزش اشک هایم جلوگیری کنم. همسرم درحالی اشک مرا درآورد که تازه فهمیدم او سنگ بنای ازدواج با مرا روی سیم و زر‌های پدرم گذاشته است، اما‌ای کاش...

بررسی‌های کارشناسی و اقدامات مشاوره‌ای این پرونده، با صدور دستوری از سوی سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) به مشاوران دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->