آلبوم لیلی های، به روایت روایت جمشید پورعطایی منتشر شد نمایش آخرین تلگراف؛ تجسمی انسانی از کشتی یونانی | درخشش مشهدی‌ها در جشنواره تئاتر کوتاه کیش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ آغاز اکران آثار منتخب هجدهمین جشنواره سینما حقیقت در سینما ویلاژتوریست مشهد + جدول اکران پوستر جشنواره چهل و سوم فیلم فجر اصلاح می‌شود آغاز فصل دوم برنامه برمودا + زمان پخش یک خبرنگار تئاتر درگذشت + علت اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

شاخ‌وشانه‌ای که مردم برای هم می‌کشند

  • کد خبر: ۱۴۸۱۹
  • ۲۵ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۴
شاخ‌وشانه‌ای که مردم برای هم می‌کشند
مهدی سیدی خراسان‌پژوه
در گفتار مردم ما، چه مشهدی و خراسانی و چه دیگر شهر‌ها و ولایات، به‌طور مکرر اصطلاح «شاخ‌وشانه کشیدن» برای هم را می‌شنویم، اما اینکه چند درصد از کسانی که این عبارت را به کار می‌برند، وجه تسمیه و معنی درست آن را هم می‌دانند، خدا می‌داند و بس! محض امتحان از چند نفری که برای هم شاخ و شانه می‌کشند! یا این اصطلاح را به کار می‌برند، بپرسید که: «شاخ‌وشانه چه جوری کشیده می‌شود و اگر شما بخواهید واقعا چنین کاری بکنید، چگونه انجامش می‌دهید؟» آن وقت به جوا‌ب‌ها با دقت گوش دهید و در آخر کار هم تنوع پاسخ‌ها را طبقه‌بندی بفرمایید و ببینید چه نتیجه‌ای می‌گیرید. دست‌کم همین الان و پیش از ادامه خواندن این سطور دمی بایستید و خودتان به این موضوع فکر کنید و ببینید در مخیله مبارکتان چه خواهد گذشت. بعد دنباله نوشته حقیر را بخوانید. خب، حالا که فکرهایتان را کردید، عرض می‌کنم که متأسفانه ما با بسیاری از آنچه می‌گوییم، بیگانه و ناآشنا شده‌ایم! واقعیت امر این است که در گذشته‌های دور نوعی از گدایان و اخاذان سمج و شر به پا کُن به نام «کنگر» (با املای کنگر، اما با ضم کاف) وجود داشتند که هنگام گدایی کارد یا چاقو و شاخ و استخوان کتف یا شانه گوسفندی را به دست می‌گرفتند و راه می‌افتادند توی کوچه و خیابان و در خانه این و آن. معمولا هم یکی از نوچه‌هایشان را همراه خود می‌بردند و با صدای بلند جمله «بدهید چیزی محض رضای خدا» را فریاد می‌زدند. هم‌زمان شاخی را هم که در یک دست داشتند، می‌کشیدند روی استخوان شانه‌ای که در دست دیگرشان داشتند و صدای نتراشیده و نخراشیده‌ای ایجاد می‌شد. این یعنی اعلام به صاحب‌خانه که: «با یک گدای معمولی سر و کار نداری، این‌که پشت در خانه شماست یک کنگر است!» دیر جنبیدن همان و شر به پا شدن همان!
شَرَش هم این بود که اگر صاحب‌خانه دیر می‌جنبید، یا اصلا دم در خانه نمی‌آمد و وجه لازم را نمی‌داد «کنگر» محترم با کارد یا چاقویی که همراه داشت خود یا آن بچه بی‌گناه همراهش را مجروح و خون‌آلود می‌کرد و بلایی سر صاحب‌خانه می‌آورد که خودش و همه اهمال‌کاران جهان را نفرین غلیظ می‌کرد!
پس «شاخ‌وشانه کشیدن» در اصل «شاخ به شانه کشیدن» و مجازا به معنی تهدید کردن دیگران و اصلا کاری بوده است که گدایانی با نام «کنگر» انجام می‌داده‌اند (برای اطمینان بیشتر بنگرید به «کنگر» در فرهنگ‌ها، مثلا فرهنگ معین).
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->