برگزاری سیزدهمین جشنواره سرود رضوی با بودجه ۵ میلیارد تومانی جشنواره سراسری سرود رضوی، فرصتی برای تقویت ساحت‌های تربیتی مشهد میزبان جشنواره ملی سرود رضوی می‌شود حمایت دانش‌آموزان مشهدی از کودکان غزه در صحن قدس حرم رضوی تأکید رئیس سازمان هیئت و تشکل‌های دینی کشور بر راه‌اندازی پایگاه‌های نهج‌البلاغه‌خوانی در مساجد آستان مقدس امام‌حسین(ع) فراخوان «نهمین همایش علمی بین‌المللی زیارت اربعین» را منتشر کرد + جزئیات تبعیض عربستان در دادن سهمیه حج به کشورها طرح جایگزین زندان با محوریت مساجد در انتظار دستورالعمل جدید روایت شکل‌گیری چایخانه‌های حرم امام رضا (ع) + فیلم مهرواره «هوای نو» برای نخستین بار در سطح بین‌المللی برگزار می‌شود اعزام ۲ حافظ قرآن کریم از ایران به مسابقات بین‌المللی قرآن کریم لیبی تجمع دانشجویان دانشگاه امام رضا (ع) در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم غزه سند تحولی جامع بنیاد شهید و امور ایثارگران تدوین می‌شود تقدیر مدیر حوزه‌های علمیه از ویژه برنامه‌های افطار در شبکه سه سیما مدرس قناعت و خلوص و دل‌سوزی | یادی از مؤسس مدرسه علمیه موسوی‌نژاد در مشهد چگونه نماز را صحیح بخوانیم؟ | ۱۲ باطل کننده نماز را بشناسید ممنوعیت ورود به مکه برای دارندگان ویزای غیر حج از اردیبهشت ۱۴۰۴ درس‌هایی از نهج‌البلاغه | آزادگی ضرورت تبیین معارف علوی و آموزه‌های نهج البلاغه در مدارس توسعه دامنه فریضه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، در بستر جشنواره مفلحون
سرخط خبرها

زیارت از روی پل کالج

  • کد خبر: ۱۵۷۳۷۲
  • ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۲
زیارت از روی پل کالج
چیزی به افطار نمانده بود، قرار بود در یکی از کافه‌های چهارراه ولیعصر تهران یکی از دوستان قدیمی ام را ببینم.

چیزی به افطار نمانده بود، قرار بود در یکی از کافه‌های چهارراه ولیعصر تهران یکی از دوستان قدیمی ام را ببینم. دست تکان دادم، یک پیک موتوری که گاهی از برق هم سرعتشان بیشتر است و مثل فنر بین ماشین‌های گیر مانده در ترافیک تهران ویراژ می‌دهند، ایستاد. مرد میان سالی بود با مو‌های جوگندمی و وقتی حرف می‌زد مشخص بود که بچه ناف تهران است. همین طور که داشتیم می‌رفتیم، گفت: بچه کجایی؟

گفتم: مشهد. یک آهی کشید. من سعی می‌کردم کلماتش را از بین باد تندی که جریان داشت شکار کنم. می‌گفت؛ آخرین بار که مشهد آمده سال ۱۳۸۴ بوده، بعد هم هرکار کرده، زیارت دیگری نصیبش نشده. تقریبا رسیده بودیم، پل چوبی. انگار منتظر بود یکی سر بحث را باز کند. از ذوق خودش و پدر و مادرش بعد از دیدن گنبد طلا گفت. از اینکه چند سال بعدش هردویشان را از دست داده و خوشحال است که حسرت زیارت آقا به دلشان نماند.

از من قول گرفت که رفتم زیارت سلامش را به آقا برسانم. با همان لهجه تهرانی اش مدام از امام رضا (ع) و مهربانی اش می‌گفت. بعد داشتیم از روی پل کالج می‌رفتیم سمت چهارراه ولیعصر، من همین طور که چشمم به نمای چشم نواز تهران دوخته شده بود و داشتم از تماشای برج میلاد و برج‌های سر به آسمان کشیده لذت می‌بردم، دیدم دارد صلوات خاصه می‌خواند.

محمد آقا از روی پل کالج دلش را فرستاده بود مشهد، شاید دست پدر و مادرش را گرفته بود داشت در صحن انقلاب قدم می‌زد. او داشت سلام می‌داد و من داشتم به این فکر می‌کردم که ما مشهدی‌ها قدر عافیت را‌ می‌دانیم یا نه؟ قدر اینکه از هر جایی که هستیم کافی است سمت حرم بایستیم و به آقا سلام بدهیم. غرق در همین فکر‌ها بودم که یکهو محمد آقا ترمز زد و چشمم افتاد به ساختمان تئاتر شهر، همان آجرنمای دوست داشتنی گِرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->