به‌نام غیرت ناب مدافعان حرم | گزارش شهرآرانیوز از مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای مشهدی مدافع حرم در مشهد + فیلم آیت‌الله علم‌الهدی: جوهره اصلی مقاومت، ایمان به خداست | ترویج فحشا، راهبرد دشمن برای تضعیف غیرت انقلابی تولیت آستان قدس رضوی: آموزه‌های قرآن را در زندگی عینیت دهیم آثار اجرای عدالت در کلام فاطمه‌زهرا (س) تلاش با چاشنی علم و عشق | با چه کار‌هایی می‌توانیم به امام عصر (عج) نزدیک شویم نشست ادبی «کلمات ملکوت» در مشهد برگزار شد بخش عمده‌ای از شعر فارسی، شعر آیینی است برفی که بر رکوع نشست بنده خدا، عیسی مسیح (ع) | مروری بر روایات به جامانده از امام رضا (ع) پیرامون پیامبری که مبشر بود کربلای ۴؛ این حماسه ماناست پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، پنجشنبه در مشهد تشییع می‌شود سومین اجتماع بزرگ دختران سلیمانی در مشهد برگزار خواهد شد برگزاری جشن تکلیف دانش‌آموزان مشهدی در حرم مطهر امام‌رضا(ع) + فیلم (۴ دی ۱۴۰۳) برگزاری مراسم وداع با پیکر کارمند شهید سفارت ایران در سوریه، در حرم امام‌رضا(ع) لزوم تعامل و همگرایی دستگاه‌های اجرایی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی برای خدمات‌رسانی شایسته به زائران رضوی و مسافران نوروزی رابطه تعقل با سخن گفتن امروز را غنیمت بدان! | درباره جایگاه و اهمیت بهره‌مندی از نعمت عمر در کلام اهل‌بیت (ع) وقتی شیطان با «واجب» ما را از عمل به «اوجب» بازمی‌دارد! ۸ زندانی جرائم غیرعمد به همت خادمان بارگاه منور رضوی آزاد شدند
سرخط خبرها

نذر شفای مادر

  • کد خبر: ۱۶۰۶۶۶
  • ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۳
نذر شفای مادر
من با عباس در کابل آشنا شده بودم. چندباری خانه شان رفته بودم و مادرش هر وقت من را می‌دید می‌گفت: «خانه که زنگ زدی، به مادرجانت بگو، حرم که رفت سلام ما را به آقا برساند.»

زنگ زد که ویزای ایران گرفتم و سه شنبه با پرواز کابل- مشهد می‌آیم زیارت تا «زوار» * شوم. صدایش هیجان عجیبی داشت. از آن هیجان‌هایی که همیشه یاد آدم می‌ماند. من با عباس در کابل آشنا شده بودم. چندباری خانه شان رفته بودم و مادرش هر وقت من را می‌دید می‌گفت: «خانه که زنگ زدی، به مادرجانت بگو، حرم که رفت سلام ما را به آقا برساند.»

عباس داشت می‌آمد مشهد که برای سلامتی مادر بیمارش در حرم آقا دعا کند. سه شنبه از راه رسید. من طبق زمان بندی سایت فرودگاه شهید هاشمی نژاد رفتم فرودگاه و پرواز کابل- مشهد سر ساعت نشست. کمی بعد عباس با لباس‌های افغانستانی از گیت مخصوص مسافران خارجی وارد شد و بعد از احوال پرسی رفتیم خانه.

در طول راه از لحظه‌ای گفت که گنبد حرم آقا را از آسمان دیده و اشک در چشمانش حلقه زده، می‌گفت خواب این لحظه را می‌دیده و حالا در بیداری دیده است. وقتی رسیدیم خانه، رفت سر چمدانش، یک پارچه سفید که با دست خامک دوزی* شده بود را از چمدانش درآورد. همین طور که داشت گره پارچه سفید را باز می‌کرد گفت: «مادرم گوشواره‌هایی که پدربزرگم چهل سال پیش شب عروسی اش به او تحفه داده است را فرستاده که بیندازم در ضریح آقا، این نذر شفای مادرم است.» بعد گفت که مادرش چقدر آرزو داشته خودش این گوشواره‌ها را بیندازد در ضریح و وقتی این دستمال را به او داده چقدر گریه کرده است.

بعدازظهر همان روز رفتیم حرم، عباس درحالی که گریه امانش نمی‌داد و امانتی مادرش را محکم در مشتش گرفته بود، محو حرم آقا شده بود. رسیدیم روضه منوره، رو به ضریح یک کنجی ایستادیم. من زیارت امین ا... خواندم و او مثل ابر بهار اشک می‌ریخت. عباس با همان لهجه شیرین کابلی از امام رضا (ع) شفای مادرش را می‌خواست.

بعد رفتیم نزدیک‌تر ضریح ایستادیم. به عباس گفتم: «برو نذر مادرت را ادا کن.» عباس رفت، بین زائران غیب شد. بعد دیدم که یک دستی از وسط جمعیت بالا آمد و یک پارچه سفید رنگ را انداخت داخل مشبک‌های ضریح.
زوار: شیعیان افغانستان به فردی که به زیارت امام رضا (ع) آمده زوار می‌گویند.
*خامک دوزی: نوعی سوزن دوزی افغانستانی است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->