قدر، چه به معنای اندازه گیری باشد و چه سرنوشت و چه ارزش گذاری، تفاوتی نمیکند و در یک نقطه به هم میرسند. سرنوشت را ارزشهایی مشخص میکنند که برای آنها قدر و اندازهای در ذهن و دلمان ساخته ایم. بنابراین، سرنوشت آن چیزی است که ما میسازیم؛ آن چیزی است که ما برایش خط کش میگذاریم، اعتبار قائلیم و سرمایه گذاری میکنیم. سرنوشت نوشته میشود؛ اما نوشته اولیه آن را خودمان رقم میزنیم با انتخابمان.
به تعبیر آنتونی رابینز «در لحظههای تصمیم گیری است که سرنوشت تو شکل میگیرد» و البته تعبیر دقیقتر همان کلام خداوند است در سوره رعد که «خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد؛ مگر آنکه آنها خود سرنوشتشان را تغییر دهند». با این معنا «قدر» را اگر «سرنوشت» معنا کنیم، شب قدر، شب تصمیم گیری برای سرنوشت است.
در این میان آن چیزی که میتواند سرنوشت خوب را برایمان رقم بزند، در کنار تلاش و کوشش که «لیس للانسان الا ما سعی»، توکل است و «گفت آری گر توکل رهبر است/ زین سبب هم سنت پیغمبر است/ گفت پیغمبر به آواز بلند/ با توکل زانوی اشتر ببند» و این توکل پشتوانهای میخواهد و آن پشتوانه دعا و نیایش است که البته اجابت و برآوردنش هم به خواست خداست که «هم دعا از تو، اجابت هم ز تو/ ایمنی از تو مهابت هم ز تو».
نیایش و دعا همیشه و همه جا ممکن است؛ اما گفته اند که برای دعا و نیایش زمانها و مکانهایی بهتر است و شب قدر یکی و شاید بهترین آن زمانها باشد.
ویژگی دعای شب قدر آن است که انسان مسلمان، با مرور یک سال گذشته به پیشواز تحویل سال نو معنوی میرود؛ پس چه بهتر که دعای تحویل سال را هم در شب قدر مرور کنیم که نگاه به آینده، نگاهی تحول محور باشد و این تحول به نیکوترین وجه، صورت گیرد. شبی که برای سرنوشت سال پیش روی خود تصمیم میگیریم و برنامه ریزی میکنیم؛ شبی که برای تحقق خواستهها نیازمند پشتیبانی هستیم و چه پشتیبانی بهتر از خدای مهربان و چه پشتوانهای بهتر از دعا.