نمایش فیلم‌های جشنواره «سینما حقیقت» در خراسان رضوی آغاز شد بیش از ۱۰ میلیون ایرانی در پاییز ۱۴۰۳ به سینما رفتند | زودپز همچنان در صدر! رونمایی از نخستین تیزر انیمیشن «ساعت جادویی» + فیلم خیز هنرمندان مشهدی‌ برای ساخت ۶ مجموعه تلویزیونی ۲۹ مجموعه سینمایی، میزبان چهل و سومین جشنواره فیلم فجر داستان‌های کهن را با ابزارهای نو تعریف کنیم کیانوش عیاری و منوچهر محمدی پروانه ساخت گرفتند سریال سرزمین مادری با کیفیت 4K-HDR روی آنتن تلویزیون+ زمان پخش اولیویا هاسی، ستاره فیلم‌های رومئو و ژولیت و کریسمس سیاه درگذشت آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۸ دی ۱۴۰۳) «خیام‌خوانی» پرواز همای و گروه بوشهری «لیان» در تبریز + فیلم آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۸ دی ۱۴۰۳) زمان پخش فصل سوم بازی مرکب مشخص شد + خلاصه داستان فیلم کوتاه کُر در راه جشنواره فیلم سولوتورن مجید صالحی با «تاکسیدرمی» در راه فجر چهل و سوم + عکس خون‌آشامی‌ها در رأس گیشه آمریکای شمالی انیمیشن داستان اسباب بازی ۵، در راه سینما
سرخط خبرها

اتوبوسی برای یک عاشقانه

  • کد خبر: ۱۶۰۴۸۲
  • ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۴
اتوبوسی برای یک عاشقانه
مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.

اتوبوس به ایستگاه اول خط رسید، راننده تا در جلو را باز کرد مردی نسبتا مسن از پله‌ها آمد بالا، بلافاصله کارتش را در آورد و جلو کارت خوان کرایه اتوبوس گرفت و پشت سر هم کرایه زد! با هر بار کم کردن کرایه مرد شمارش می‌کرد، یک، دو، سه، چهار...  راننده که با تعجب نگاه می‌کرد پرسید: آقا داری چیکار می‌کنی؟  مرد برای اینکه شمارش از دستش در نرود سری تکان داد به نشانه اینکه «خواهم گفت»

مرد مسن تا ۴۵ بار کارت زد و بعد کارت دیگری از جیبش درآورد و دوباره شروع کرد به شمردن و در آخر گفت: آقای راننده جمعا شد نود تا کرایه، شما تو این مسیر دیگه کسی رو سوار نکن فقط من و خانمم رو ببر! بعد هم رو به عقب برگشت و گفت: خانم بفرمایید بالا. زنی در همان سن و سال از پله‌های اتوبوس آمد بالا.

راننده که دچار بهت بود گفت: چی می‌گی آقا! مگر آژانسه! اتوبوس وسیله عمومیه. مرد مسن نگاهی به راننده انداخت و گفت: آقا من که نود تا کرایه دادم جای بقیه، اگر مشکلیه بیشتر بزنم؟ راننده گفت: نه مسئله اینه که، این کار غیر قانونیه. اتوبوس عمومی رو که نمیشه قرق شخصی کرد. اصلا اجازه نمی‌دن به ما. مرد مسن گفت: آقای راننده سالگرد چهل سالگی ازدواج من و خانممه، بهش قول دادم یک جشن متفاوت بگیرم. گشت توی شهر رو با اتوبوس دوست داره. منم گفتم یک اتوبوس اختصاصی برات می‌گیرم که به یاد خاطرات نامزدی از همون مسیری که دوره دانشگاه سوار می‌شدیم مارو ببره.

مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.

مرد میان سال ادامه داد: آقا ما هم جای مادر و پدرت نذار این جشن و آرزوی همسرم خراب بشه. راننده گفت: من اصلا اجازه این کارو ندارم باید با رئیس خط صحبت کنید.
مرد مسن از پسر جوانی خواهش کرد که برود رئیس خط را خبر کند.

رئیس خط وقتی ماجرا را شنید گفت: شما و خانم تاج سرید، اما ما نمی‌تونیم چنین کاری رو بکنیم، اما یه فکر دیگه دارم. از مرد مسن و همسرش خواست که صندلی جلو اتوبوس کنار هم بنشینند و از بقیه مسافران خواست بدون اینکه کرایه پرداخت کنند سوار شوند.

صندلی‌ها که پر شد رئیس خط کنار صندلی زوج مسن ایستاد و رو به مسافران گفت: امروز چهل سالگی ازدواج این همشهری‌های عزیزمونه، همه شما امروز کرایه مهمون این دو عزیز هستید حالا می‌خوام به افتخارشون دست بزنید. مسافران همگی از روی صندلی بلند شدند و محکم دست زدند. زوج مسن هم در حالی که لبخندی با شرم روی لب داشتند از جایشان بلند شدند و رو به مسافران، دست به سینه از آن‌ها تشکر کردند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->