فیلم سینمایی «بی‌بدن» اکران آنلاین می‌شود + زمان پخش تمدید مهلت ثبت‌نام در المپیاد فیلمسازی نوجوانان تعطیلی سینما‌های خراسان رضوی و مشهد از ۲۴ تا ۲۸ تیر ۱۴۰۳ لباس و گریم متفاوت الناز شاکردوست در نقش مشهورترین زن شاهنامه رقابت خواکین فینیکس و دنزل واشینگتن برای اسکار ۲۰۲۵ ویژه‌برنامه رادیویی «مثل آب» برای حضرت عباس (ع) + زمان پخش امین زندگانی با تله‌تئاتر «کاتب اعظم» در تلویزیون + زمان پخش بخشی نگری و خودمحوری دستگاهی، مانع توسعه هنر عاشورایی افشاگری پس از واقعه | نگاهی به فیلم «شور عاشقی» در مختصات سینمای دینی ایران اعجاز ایجاز (بخش سوم) نگاهی به دشواری‌های سرودن و نوشتن برای کودک و نوجوان با موضوع عاشورا واکنش مدیرکل نظارت بر نمایش فیلم سازمان سینمایی به ممنوع‌التصویری باران کوثری جایزه داوران پناهنده پالرمو به «آنیتا، گمشده در اخبار» رسید آغاز فرایند ارسال آثار برای جوایز اسکار ۲۰۲۵ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳ عطر «گلاب اشک»؛ گزارشی از برگزاری کارگاه‌های هنری ویژه محرم ۱۴۰۳ در نگارخانه رضوان گفت‌‌گو با «رضا ایرانمنش» بعد ترخیص از بیمارستان | همچنان عاشق بازیگری‌ام انتشار فراخوان بیست‌ونهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان روایت جالب کارگردان سریال «در انتهای شب» از بازی علیرضا داودنژاد در سریالش
سرخط خبرها

یک عکس دسته جمعی

  • کد خبر: ۱۶۶۸۷۲
  • ۰۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۶
یک عکس دسته جمعی
حمید سبحانی - عکاس و نویسنده

به دلم افتاده بود که امسال من هم جزو انتخابی‌ها هستم، اینکه می‌گویم به دلم افتاده بود را همین جوری نمی‌گویم.

چند بار خواب دیدم. خواب دیدم که توی آن صحن بزرگ، همان که یک طاق ورودی اش طلایی و بزرگ است، پای آن آب خوری با آن لیوان‌های سفید دارم آب می‌خورم. از شما چه پنهان یک بار هم خواب دیدم توی غذاخوری حضرت نشسته ام و پلو و قرمه سبزی می‌خورم، آن قدر خوشمزه بود که طعمش توی خاطرم از خواب بیرون زده و مانده است.

خدا نصیبم کند؛ و اینکه چند روز پیش بود، یک کبوتر سفید افتاد توی حیاط. نمی‌دانم گربه یا بچه‌ها دنبالش کرده بودند. با مادر گرفتیمش.

بال خونینش را بستیم.  مادر می‌گوید: این خودش یک نشانه است. یعنی اینکه باید با خودم ببرمش مشهد و توی صحن رهایش کنم.

حالا از دیروز که نتایج آزمون منطقه‌ای دانش آموزان ممتاز اعلام شده است و من هم انتخاب شده ام، دل توی دلم نیست.

مادر در حین بستن ساک می‌گوید: رفتی توی حرم هیچ کس رو فراموش نکنی‌ها؛ من، بابا، مادربزرگ، آبجی، عمو هادی، دایی سعید، خاله شکوه ...

من قاب عکسی را که توی آن با حسن، مهرداد، رضا و مسعود جلو نقاشی دیوار مدرسه ایستاده ایم به مادر می‌دهم و می‌گویم: این رو هم بذار توی ساکم.

مادر با تعجب می‌پرسد: این رو می‌خوای ببری چیکار؟‌

می‌خوام به امام رضا (ع) نشون بدم، بگم که توی حیاط مدرسه ما یه نقاشی از حرم شما کشیدن که من و دوستام همیشه زیرش می‌نشینیم، می‌خندیم، بازی می‌کنیم و درس می‌خونیم ..

می‌خواستیم همگی با هم شاگرد ممتاز بشیم و بیایم یه عکس واقعی توی حرم بگیریم، اما این بار نشد.

این عکس رو آوردم که شما هم دوستام رو ببینی، سال دیگه همه مون رو با هم دعوت کنی.

عکس: نسترن فرجاد پزشک

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->