ویدئو| رونمایی از مستند «شوق خدمت» در مشهد مدیر جدید خانه عکاسان معارفه شد نتفلیکس انیمیشن سریالی کلش آو کلنز را می‌سازد هنرنمایی هادی حجازی‌فر در نقش ابوذر سریال «سلمان فارسی» آموزش زبان فارسی در مدارس ترکیه در حال گسترش است ورنوی، رپر مطرح فرانسوی در شب اجرای خود درگذشت وقتی فرش قرمز جشنواره کن محل جولان اینفلوئنسر‌ها می‌شود! فصل تازه کنسرت‌های علیرضا قربانی در مجموعه ورزشی آزادی نمایشگاه گروهی «باشندگان پلید»، در نگارخانه آسمان مشهد | غول‌های اساطیری در روایت هنرمندان جان گرفتند آموزش داستان نویسی | سه گام اژد‌ها (بخش دوم) مروری بر چند کتاب درباره احوال و آرای شهید آیت الله سیدابراهیم رئیسی | «شهید جمهور» از خلال سطور صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ نخستین دوره جایزه ادبی داستان کوتاه هشت برگزار می‌شود+فیلم روز هفتم جشنواره کن ۲۰۲۵ | جدول ستاره‌های منتقدان اسکرین دیلی ویژه‌برنامه‌های رادیو برای اولین سالروز شهادت شهدای خدمت + زمان و شبکه پخش جایزه جشنواره فیلم کن ۲۰۲۵ برای نیکول کیدمن حسن پورشیرازی بوقچی تلویزیون شد فیلم‌سازان در جشنواره فضای باز می‌توانند از محیط‌زیست وام بگیرند نمایشگاه کتاب تهران تا اول خرداد ۱۴۰۴ فعال است
سرخط خبرها

آن روز‌های خوب

  • کد خبر: ۱۶۹۹۲۳
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۹
آن روز‌های خوب
آن روز‌های گرم تابستان قطعا سختی‌های خودش را داشت، اما خوبی بزرگش این بود که به من فرصت تجربه کردن و آموختن داد.

خرداد، ماه دل شوره و بیدارخوابی نسل ما دهه شصتی‌ها بود که برای آمادگی امتحانات مدرسه و دانشگاه خون دل می‌خوردیم و لحظه شماری می‌کردیم شروع تعطیلات تابستانمان را پس از آخرین امتحان جشن بگیریم.

اینکه می‌گویم تعطیلات، منظورم صرفا چند صباحی فراغت از تحصیل و مدرسه است. من و رفقایم  آن روز‌ها با شروع تابستان در مغازه‌های بازار رضا (ع) و اطراف حرم دنبال کار می‌گشتیم.

بعضی‌ها هم که هنری بلد بودند، می‌رفتند در کارگاهی کار می‌کردند. بعضی دیگر فالی و شانسی می‌فروختند.

البته بعضی هاهم بودند که با آمدن تابستان، در جست وجوی کلاس زبان، کلاس شنا، مدرسه فوتبال و از این طور چیز‌ها بودند.

اما من وقتی به خودم نگاه می‌کنم، اگر فالی نفروخته بودم، یا کنار بازار حکیم که آن روز‌ها در پوشش بازار روس‌ها رونق عجیبی داشت و امروز چیزی از آن شکوه نمانده است، باتری قلمی (چهارتا ۱۵۰ تومان) نمی‌فروختم یا در بازار رضا (ع) شاگردی مغازه اسباب بازی فروشی را نکرده بودم، امروز قطعا یک جای کارم می‌لنگید.

آن روز‌های گرم تابستان قطعا سختی‌های خودش را داشت، اما خوبی بزرگش این بود که به من فرصت تجربه کردن و آموختن داد. فرصت داد تا با آدم‌هایی که از شهر‌های گوناگون ایران برای زیارت می‌آمدند، معاشرت کنم، چم وخم کاسبی را بیاموزم و بتوانم از نوجوانی به استقلال مالی برسم. چیزی که شاید بچه‌های امروز فرصت تجربه کردنش را ندارند.

عکس: محمدرضا هاشمی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->