رتبه اول مشهد در سفر با سواری شخصی | مشهد زیر پای شخصی سوار‌ها آمار جمعیت ایران در سال ۱۴۰۳ اعلام شد ۲۰ درصد افراد تجربه کهیر حاد را دارند روند پرداخت یک‌میلیون تومان به بازنشستگان در قالب همسان‌سازی حقوق فعلا ادامه دارد (۱۰ مهر ۱۴۰۳) خودرو‌های توقیفی از شنبه (۱۴ مهر ۱۴۰۳) آزاد خواهند شد + فیلم خراسان رضوی پیشتاز راه‌اندازی و فعالیت خانه‌های گروهی سالمندان در کشور است نماینده مجلس: مطالبات فرهنگیان بازنشسته سریعاً پرداخت شود اقدامات مرکز کنترل ترافیک شهرداری مشهد در آغاز سال تحصیلی  در نیمه دوم سال نگذارید ویتامین D خونتان کم شود ترافیک نیمه‌سنگین در بلوار سجاد، میدان شریعتی و معابر منتهی به حرم امام‌رضا(ع) (۱۰ مهر ۱۴۰۳) موبایل و تبلت را نامحدود دست بچه ندهید | شیوع اختلال نزدیک بینی در کودکان ایرانی اعمال‌قانون ۲۱۱۳ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۴۵ خودروی متخلف توقیف شدند (۱۰ مهر ۱۴۰۳) حادثه تروریستی در سیستان و بلوچستان | فرمانده سپاه بنت و رئیس شورای این شهر ترور شدند (۱۰ مهر ۱۴۰۳) + تصاویر شهدا پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (سه‌شنبه، ۱۰ مهر ۱۴۰۳) | مشهد گرم می‌شود آخرین جزئیات از طغیان هلیل‌رود جیرفت | ١۵ نفر جان خود را از دست دادند (۱۰ مهر ۱۴۰۳) ارائه آموزش‌های تخصصی به دانش‌آموزان المپیادی برای ورود به بازار کار | دادن پاسخ اشتباه به یک سؤال در المپیاد‌های جهانی، مدال طلا را به نقره تبدیل می‌کند سهم سالمندان تحت پوشش بهزیستی کشور از دریافت خدمات این سازمان چقدر است؟ جامعه سالم، در گرو سلامت دانش‌آموزان است تصادف خودروی قاچاق انسان در جاده‌های سیستان و بلوچستان ۲۵ کشته و مصدوم برجای گذاشت (۱۰ مهر ۱۴۰۳) حفظ و ارتقای سلامت سالمندان در کلیه ابعاد باید در اولویت قرار گیرد آغاز بیستمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین (۱۰ مهر ۱۴۰۳) مدیر عامل سازمان تاکسی‌رانی شهرداری مشهد: سرویس مدرسه به ۹۵‌‌درصد از متقاضیان تخصیص یافت اقدامات زیبایی بر روی دندان، باید محتاطانه و با مشاوره دندانپزشکی انجام شود
سرخط خبرها

بایسیکل ران!

  • کد خبر: ۱۷۱۵۶۶
  • ۰۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۷
بایسیکل ران!
پسری ترکه‌ای و جوان سوار یک دوچرخه تند رکاب می‌زد و سعی می‌کرد از اتوبوس عقب نیفتد و هم زمان حواسش به شیشه‌های اتوبوس بود.

دختر جوان کوله اش را روی نیمکت ایستگاه گذاشته بود و خودش ایستاده بود. نگاهش را دائم به انتظار چیزی یا کسی پرت می‌کرد به اطراف. در‌های اتوبوس بسته شد. دختر تندی کوله اش را برداشت و رفت سمت اتوبوس و هم زمان با زدن ضربه به در اتوبوس گفت: «آقا، آقا... نگه دارین لطفا!» راننده در را زد و وقتی دختر سوار می‌شد، از توی آینه گفت: «خانم ما رو مسخره کردی! از اون موقع ایستادی توی ایستگاه، سوار شو خب! مردم که علاف شما نیستن!»

دختر کمی سرخ شد و چیزی نگفت، رفت نشسته روی یک صندلی و کوله اش را بغل گرفت. سرش را انداخت پایین. گوشی اش را از توی کوله اش درآورد. آن را جلو دهانش گرفت و خواست یک فایل صوتی بفرستد، اما پشیمان شد و بعد بلا فاصله شروع کرد با شدت چیزی را تایپ کردن. زن میان سالی یک بطری آب گرفت سمت دختر و گفت: «بیا قبل از اینکه اون پیام رو ارسال کنی، یه کم آب بخور!» دختر با تعجب بطری آب را گرفت و بعد با تردید در بطری آب را باز کرد و آب را خورد؛ تند و لاجرعه! زن میان سال همان طور نگاهش می‌کرد. دختر لب هایش را با پشت دستش پاک و از زن تشکر کرد. زن در جواب گفت: «این قشنگه!» دختر پرسید: «چی قشنگه؟!» زن با اشاره چشمانش به بیرون و آن سوی پنجره اشاره کرد.

پسری ترکه‌ای و جوان سوار یک دوچرخه تند رکاب می‌زد و سعی می‌کرد از اتوبوس عقب نیفتد و هم زمان حواسش به شیشه‌های اتوبوس بود. دختر برگشت سمت شیشه و مرد جوان را دید. جوان دوچرخه سوار با دیدن دختر خندید و برایش تندتند دست تکان داد. دختر، اما اخم کرد و رویش را برگرداند. پسر جوان همچنان سوار بر دوچرخه کنار اتوبوس می‌راند. زن میان سال لبخند زد و گفت: «نامزدته؟!» دختر گفت: «آره، اما صبح من رو کاشت و نیومد!» زن میان سال گفت: «دوسش داری؟» دختر لبخند زد و فقط سرش را تکان داد! زن دوباره پرسید: «بهش اعتماد داری؟» دختر گفت: «آره، قطعا!» زن گفت: «پس این بار هم بهش اعتماد کن و ببخشش.»

دختر جوان گفت: «چشم!» بعد برگشت سمت شیشه. پسر دوچرخه سوار تا دید دختر برگشت، لبخند زد و بعد یک دستش را چندبار به نشانه عذرخواهی کشید روی چانه و ریش‌های کوتاه سیاهش. دختر لبخند زد. پسر با دیدن خنده دختر ذوق زده شد و دوتا دستانش را از هم به دوطرفش باز کرد و بدون گرفتن دسته دوچرخه رکاب می‌زد.

دختر لب هایش را گاز گرفت و اخم کرد. اتوبوس کشید کنار خیابان و ایستاد. دوچرخه سوار هم ایستاد. راننده با صدای بلند گفت: «خانم بفرمایید پایین یا آقاتون رو بگید با همون دوچرخه اش بیاد بالا تا عاشقیت شما کار دست ما نداده!» دختر سرخ شد و کوله اش را برداشت و برای زن میان سال دستی تکان داد و پیاده شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->