عشق حکم میکند از خویش فراتر رفتن را و دیگری را دوست داشتن. حکم میکند ادامه راه را و در مدار حق قرارگرفتن را. زیبا میگفت استاد نکته سنج، حضرت آیت ا... صفائی حائری (ره) این حقیقت را: «کسى که عاشق حق شد، عاشق خلق مى شود که: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؛ و این عشق مى شود زیربناى مبارزه و امربه معروف و نهى ازمنکر.» میشود عرصه کوشندگی و ایثارگری برای بهترشدن حال مردم. کسی که عاشق حق است، نمیتواند حقهای زیرپامانده را ببیند و تحمل کند. عاشق به راه است و به فریاد.
اگر میبینیم برجانشستگی اذیتمان نمیکند، میبینیم حال ناخوش خلق خدا تکانمان نمیدهد، میبینیم دست خالی دیگران را و دست به جیب نمیشویم به قدر توانمان، زخم میبینیم و از مرهم در اختیار دریغ میکنیم، گره کار خلق به سرانگشت ما باز میشود، اما انگشتها را مشت میکنیم و... به این دلیل است که عشق در ما روزبه روز کم رنگتر میشود.
دقیق میگفت استاد این را: «کسى که عاشق شد، خواستار بهروزى و بهزیستى و رشد و حرکت و کمال معشوق است و در این دید حتى یک پَر سبزى و یک لقمه نان و یک ورق کاغذ هم هدر نمى شود و ضایع نمى گردد، که باید هر چیز به رشد خود و کمال خود برسد و این خوددارى از اسراف بر اساس این اعتقاد استوار مى شود، نه فقط بر اساس یک بخل یا یک دید اقتصادى.»
این اعتقاد است که به انسان هویت میدهد، وگرنه اگر با سویه امساک و بخل و خساست همراه بشود که هویت انسانی ما را به چاه چالش میاندازد. ما نسبت به همدیگر و جامعه مسئولیم. این مسئولیت حکم میکند نسبت به سرنوشت هم بی تفاوت نباشیم، بلکه روزبه روز تفاوتها را در نظر بگیریم. حواسمان باشد به این نگاه: «کسى که یک پر سبزى را هدر نمى دهد و اسراف نمى کند، چگونه مى تواند شاهد ازدست رفتن استعدادهاى خلق باشد؟»
ما نسبت به هم مسئولیم و مسئولیت کسانی که تدبیر امور مردم با آنان است، به تعداد افراد اثرپذیر ضریب پیدا میکند. مدیران صاحب جایگاه میشوند، قدر میبینند و بر صدر مینشینند، به این دلیل که دست مردم را هم بگیرند و از زمین بلند کنند. ارزششان در پیشگاه خداوند هم دقیقا به اندازه تلاششان در این عرصه است. توان مدیریتی و تأثیرگذاری عملی اوست که کارنامه میشود و در دنیا و عقبا مدنظر قرار میگیرد، نه عبادات شخصی او. ما آدم ها، خودمان و زندگی مان نزد مسئولان امانتیم.
امانت داری شان را حتما محاسبه خواهد کرد خدایی که به فرموده رسولش، ما عیال اوییم: «الخلق عیال ا...، فاحب الخلق الى ا... من نفع عیال ا...، و ادخل على اهل بیت سرورا؛ مردم عائله خدا هستند، پس محبوبترین کس نزد خدا، آن است که به عائله او سود رساند و خانواده اى را خوش حال کند.» ما میخواهیم همه مان محبوبترین نزد خداوند باشیم. دعا میکنیم مسئولان به حُسنِ عمل، محبوبترین محبوبهای خدا باشند. چنین باد، ان شاءا....