حوزه سیاست گذاری در فرهنگ، حوزهای مردم پایه است؛ یعنی فضای اندیشه سیاسی دینی و فضای حکمرانی دولت اسلامی و جمهوری اسلامی وظیفه دارد در حوزه فرهنگی از تصدیگری فاصله بگیرد و نقش ناظر مشفق را ایفا کند. یعنی به جای اینکه خودش مسئولیت برعهده بگیرد و مدیریت کند، در حقیقت به سمت نظارت برود که این مسئلهای مهم است. نکته مهم دیگر در حوزه سیاست گذاری فرهنگی این است که دولت باید چابک باشد، نه فربه؛ یعنی گُرده حکومت نباید سنگین باشد، چون فرهنگ مذهب پایه است.
باید تلاش کنیم حوزه فرهنگی، مردمی، اجتماعی، عمومی و فراگیر باشد. البته حکومت وظایف نظارت، امربه معروف و نهی ازمنکر را به عهده دارد، اما نمیتوان همه امور را به دولت گره زد، چون عملا دولت نه توانش را دارد و نه امکان و نیروی انسانیای که بتواند مدیریت کند. نکته بعدی که نباید فراموش کنیم، این است که حوزه فرهنگی حوزهای تدریجی و دیربازده است و مثل حوزه اقتصادی به عنوان حوزهای زودبازده نباید از آن توقع تحقق داشت.
ممکن است شما یک سیاست فرهنگی طراحی کنید و یک دهه بعد جواب بدهد یا یک سیاست را اصلاح کنید و چند سال بعد نتیجه بدهد؛ برعکس کار اقتصادی. موضوع مؤثر دیگر در زمینه سیاست گذاری فرهنگی این است که در اندیشه حکمرانی فرهنگی نباید دچار التقاط شویم. ممکن است بر اساس اندیشههای التقاطی، مباحث و اصول مبنایی حوزه اندیشه دینی خودمان را فراموش کنیم.
البته اقتضائات و موقعیت را باید در نظر بگیریم، اما درنظرگرفتن اقتضائات به معنای عدول از مبانی نیست. به عنوان مثال در مسئله حجاب باید گفت حجاب یک واجب شرعی است و الان تبدیل شده به مسئلهای که ممکن است جامعه ما را گرفتار مشکل کند و باید درباره ابعادش تحقیق کنیم و مدیریت این مسئله و اقتضائاتش را در نظر بگیریم، اما این نباید به معنای این باشد که ما اصل حجاب را به عنوان یک واجب دینی فراموش کنیم.
یا به عنوان مثال در بحث تصدیگری حکومت این سؤال مطرح است که آیا همه جا مسئولیت حجاب با حکومت و دولت است یا گروههای مردمی و فرهنگی هم وظایفی دارند؟ به عبارت دیگر اگر هدف ما از امربه معروف و نهی ازمنکر این باشد که فساد به طور کامل از جامعه برداشته شود، چنین چیزی امکان پذیر نیست. در جامعهای که پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) در آن حکومت میکردند نیز همه فساد ریشه کن نشد، بلکه فقط بخشی از فساد جامعه برداشته شد.
هدف از امربه معروف و نهی ازمنکر این است فرد مدنظر بفهمد مؤمنان در جامعه زنده هستند و به کم رنگ شدن یک واجب شرعی حساسیت دارند. از سوی دیگر، سیاست گذاری برای حجاب نباید در حوزه اقتصادی به گونهای باشد که هزینه کسی که میخواهد محجبه باشد، بیشتر از کسی باشد که مخالف حجاب است. این نشان میدهد سیاست گذاری اشتباه است و اینجا حکومت باید وارد شود و حجاب را ارزان کند. تفاوت تصدی و نظارت هم دقیقا در همین جاست که از خاطر گذشت.