اختتامیه بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی خراسان رضوی برگزار شد همه چیز درباره فصل دوم بازی مرکب ( اسکوییدگیم ) + بازیگران و تریلر و خلاصه داستان هوش مصنوعی باید در خدمت هنر باشد | گفت‌و‌گو با علیرضا بهدانی، هنرمند برجسته خراسانی هوران؛ اولین رویداد گفت‌و‌گو محور بانوان رسانه در مشهد| حضور بیش از ۵۰ صاحب‌نظر در حوزه زنان+ویدئو نگاهی به آثاری که با شروع زمستان در سینما‌های کشور اکران می‌شوند شهر‌های مزین به کتاب | معرفی چند شهرِ کتاب در جهان که هرکدام می‌تواند الگویی برای شهرهای ما باشد معرفی اعضای کارگروه حقوقی معاونت هنری وزارت ارشاد + اسامی واکنش علی شادمان، بازیگر سینما و تلویزیون، به رفع فیلترینگ + عکس چرا فیلم علی حاتمی پوستر فجر شد؟ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ فیلم‌های آخرهفته تلویزیون (۶ و ۷ دی ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان پوستر چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را ببینید + عکس «فراهان» با نوای اصیل ایرانی در مشهد روی صحنه می‌رود گلایه‌های پوران درخشنده از بی‌توجهی‌ها استادی که فروتنانه هنرجو بود | درباره مرحوم بشیر محدثی‌فر، نقاش تصاویر شهدا پاییدن یک ذهن مالیخولیایی | نگاهی به فیلم «تعارض»، اثر محمدرضا لطفی «ناتوردشت» با بازی حجازی‌فر و مولویان در تدارک فیلم فجر
سرخط خبرها

صلح است میان کفر و اسلام ...

  • کد خبر: ۱۸۰۹۶۵
  • ۰۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۸
صلح است میان کفر و اسلام ...
ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟

‌می‌گویم نقره جانم تصدقت گردم
به به ... دیدید فتوی مرسوله را؟ دیدید بالاخره سفیرکبیر امورات خارجه مان با شازده سعودی نشستند سنگ هاشان را وا کندند؟ می‌گویم نقره خانم این اتفاقی است که درست در همین ایام فوتوی یادگار جناب سفیرکبیر و شازده، آقاجانتان کاغذ بفرستد بگوید بیا عمارت وکیل آبادتان تکلیف صبیه ما را مشخص کنید اتفاقی است؟ یعنی حقیقتا نرم شده اند؟ از این کاغذ پراکنی هامان بویی برده اند؟ خانم جان شما یک خط و خبری بگیرید بفرمایید ما چه کنیم؟ برویم عمارت به آستان بوسی یا خیر؟

می‌گویم ما که در مطبوعات می‌نگاریم و به نوعی روزنامه نگار محسوب می‌شویم اگر رفتیم  و مثل آن مرحوم خاشقچی ابوی گرامی تان یکهو هوس کرد رنده مان کند چه؟ ما که برای وصال شما تا آخر جهان هم باشد می‌رویم و تاوان هرچه باشد می‌دهیم لکن بیخود و بی جهت یک تلواسه‌ای به جانمان افتاده مثل چی ... تازه دلمان خوش شده بود که سفیرکبیر با شازده نشسته است و از بغل آمریکای جهانخوار خزیده توی بغل ایران عزیزمان و قرار است برای رعیت در باب فروش نفت و دلار و قیمت مسکن و خودرو و تحریم‌ها فرجی حاصل شود. لکن با این کاغذ واصله بد به دلمان راه افتاده. حالا نه که بترسیم، فقط می‌گوییم‌ای کاش در نامه اشاره‌ای کرده بودند که نقل مجلس چیست و قرار است در چه باب گپ بزنیم.

عجالتا ما که خواهان شماییم در این شکی نیست و هرچه شرط وشروط کنند به دیده منت می‌پذیریم. حکایت عشق سوای سیاست است و البت که در هر دو، دو دوتا چهارتا نمی‌شود. در هر دو باید گاهی چشم بست و دید را نادید کرد. در هر دو باید از بعضی خواسته‌ها کوتاه آمد و از بعضی نواقص چشم پوشید. زندگی هم همین است جانانم.

ما می‌رویم و گپمان را می‌زنیم و برای وصال به شما هرچه باشد روی چشممان می‌گذاریم، ان شاءا... الرحمن که وصال صورت گیرد و ما در کنار شما بقیه عمر را در آرامش و صلح و صفا زندگی کنیم و خداوند متعال اولاد صحیح و سالم نصیبمان کند و چراغ دلمان باشند پدرسوخته‌ها ... به محض وصول کاغذ جوری که آقاجان بو نبرد، خط و خبری بگیرید کاغذ بنویسید شرح ما وقع کنید که با ذهنی مرتب و منظم خدمتشان مشرف شویم و کلیات ابوالبقا نبافیم. زیاده عرضی نیست. بوسه به پیوست است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->