به گزارش شهرآرانیوز، با نگاهی دقیق به جریانهای اجتماعی قرن اول هجری، میتوان به نکات تأمل برانگیزی دست یافت. مذاهب اسلامی از نقطه آغاز شکل گیری شان، مسیری پرفرازونشیب را طی کرده اند. در طول تاریخ سه قرن نخست اسلامی نیز جامعه اسلامی چالشهای فراوانی را در زمینه مسائل اعتقادی به خود دیده است. در دوره شکل گیری فقه شیعی در زمان امام صادق (ع)، میبینیم که ایشان هزاران شاگرد در مکتب خود پرورش دادند و از میان این شاگردان، جمعیت زیادی از برادران اهل سنت و جماعت بودند.
این خود نشانه بزرگی برای توجه امامان (ع) به مقوله وحدت اسلامی در طول دوران حضورشان بوده است. در قرن چهاردهم خورشیدی و در زمان زعامت فقیه بزرگ جهان تشیع، آیت ا... بروجردی، جریان تشکیل دارالتقریب اسلامی به راه افتاد و محمدتقی قمی، نماینده او، به مصر سفر کرد و پس از گذشت مدتی، شیخ شلتوت، مفتی بزرگ مصر، فتوایی تاریخی صادر کرد. در این فتوا بیان شد که عمل به فقه شیعه همچون عمل به فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت، مجاز است. شیخ محمود شلتوت همچنین در برخی فتواهای خودش، از احکام فقهی شیعه دفاع کرد. این فتوا تأثیری بزرگ بر جهان اسلام گذاشت.
پس از تلاشهای مرحوم آیت ا... بروجردی، نهادی برای پیگیری موضوع تقریب، تأسیس شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با حمایتهای امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، این مسیر ادامه پیدا کرد. به مناسبت هفته وحدت، درباره راهکارهای تقریب مذاهب و آسیبهای احتمالی پیش رو با دو تن از شخصیتهای شناخته شده این حوزه گفتگو کرده ایم؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد مبلغی، یکی از چهرههای بین المللی حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری، و دکتر محمدتقی سبحانی، مدیرعامل مؤسسه معارف اهل بیت (ع)، ایدهها و دیدگاههای خود را در این زمینه مطرح کرده اند.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد مبلغی
عضو مجلس خبرگان
وضعیت کنونی اسلام، وضعیت شکنندهای است و هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه وحدت برقرار شود. وحدت هم امری زبانی و شعاری نیست، بلکه باید در عمل نمود پیدا کند. وحدت باید تعریف علمی پیدا کند، در لایههای اجتماعی شیعه و سنی تعریف شود و دقیقا با مبانی که امروز جهان اسلام را به هم مربوط میکند، معنا و مفهوم یابد. وحدت را فقط با حرف و شعار نمیتوان در جامعه اجرا کرد، بلکه باید آن را باتوجه به موانع و شرایط موجود، عملی کرد تا در این راستا به صورت عالمانه و اندیشمندانه طراحی و در جامعه اجرا شود.
ایجاد ارتباط بین امت اسلامی و هر سازوکاری که تحقق وحدت در جامعه را امکان پذیر کند، عملی وحدت گرایانه است. وحدت باید در سایه وحدت امت اسلام شکل گیرد. در فضای کنونی جامعه اسلامی بیش از پیش نیازمند وحدت است. در فضای جهانی شدن، ایجاب میکند که جهان اسلام با همگرایی وارد این فضا شود.
جلساتی که با هدف بررسی وحدت میان شیعه و سنی تشکیل میشود، فرصت مناسبی برای این هدف است؛ زیرا ما آن قدر درباره وحدت، در فقر محتوایی به سر میبریم و آن قدر اطلاعات و معلومات کافی و ادبیات دینی فعال شده در این زمینه نداریم که هرچه بکوشیم تا جلساتی از این دست و تلاشهای علمی با تمرکز بر این بحث را به انجام برسانیم، بازهم کار چندان جدی و زیادی رخ نمیدهد.
قرن هاست شیعه و سنی، برخلاف اینکه همیشه ارتباطهای خوبی میان عالمانشان بوده است، فاصلههایی باهم و احیانا بدبینیهایی به هم و تعصباتی علیه هم داشته اند که جدا شدن هریک از دیگری را -هرچند به صورت محدود- به دنبال داشته است.
تولید ادبیات کافی و پاسخگو برای ترمیم این فاصله ها، یک ضرورت فوری و محوری انکارناپذیر است که با این حجم از فعالیت تقریبی که رخ میدهد و با این حجم نداهای وحدت آمیز از نظر کمیت و این جلسات اندک و کم، آن ترمیم مطلوب درباره چند قرن انفصال -ولو به شکل نسبی- رخ نمیدهد و متأسفانه گاهی هم که مجالسی برای وحدت برگزار میشود، درون آنها نیز گاهی اموری از سنخ خلاف وحدت واقع میشود که کارکرد چنین جلساتی را که حجمش همین طوری هم اندک است، کمرنگ میکند.
امروز بزرگترین عامل تهدیدکننده کیان امت و مذاهب اسلامی، «تکفیر» است. تکفیر یک پدیده رو به فزونی است که در صورت کنترل و مهار نشدن، امکان رشد مییابد.
تکفیر، اما پدیدهای نوظهور در تاریخ اسلام نیست، بلکه در دل تاریخ، در پارهای از مقاطع، به دلایل اجتماعی و فکری و زمینههای موجود روی داده است، بنابراین تکفیر همانی است که در گذشته هم بوده است، اما آنچه تکفیر عصر حاضر را از گذشته متمایز میکند، چهار خصوصیت است؛ یک: ابعاد جهانی آن، دو: شبکهای شدن تکفیری ها، سه: اقدام به کشتارهای نامتعارف و وحشیانه و چهار: مشوش و مشوه کردن چهره اسلام رحمانی در اذهان مردم دنیا.
آسیبهای ناشی از عمل تکفیری ها، از مرزهای اسلام عبور میکند. تکفیر بر تن «عمل زشت کشتن انسان ها»، لباس تقدس و دین میپوشاند و با این کار، دست به نسل کشی میزند. این اقدامات همه چیز را بر باد فنا خواهد داد. امروز اگرچه سخن از مبارزه با تکفیریها گاه و بیگاه شنیده میشود، به نظر میرسد گامهای عملی و نظری چشمگیری برای مقابله با آنها برداشته نشده است.
اما برای مبارزه با تکفیر، ابزارهایی لازم است. نخستین ابزار، آشنایی با شاخصها و ملاکهای تفکر و اقدامات تکفیری است. ابزار دوم، شناختن شاخصهها و عناصر تشکیل دهنده تکفیر است. پس از به دست آوردن این دو ابزار، باید با شناسایی زمینهها و بسترهای ایجاد و رشد تکفیر، به طرح راه حلهای مقابله با آن پرداخت؛ راه حلهایی که باید از مختصاتی مانند فراگیر بودن، مشارکت همه مذاهب، اتفاق نظر همگان و ملتزم شدن به رعایت آن ها، بهرهمند باشد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدتقی سبحانی
مدیرعامل مؤسسه معارف اهل بیت (ع)
هرچند موضوع همگرایی میان مذاهب اسلامی پدیده تازهای نیست، از پیدایش «پروژه تقریب بین مذاهب» زمان چندانی نمیگذرد. برافراشتن شعار وحدت اسلامی و پیگیری پروژه تقریب، البته به جای خود، آثار مبارکی داشته است که به سادگی نمیتوان از آن چشم پوشید. ازجمله پیامدهای این حرکت را میتوان در نمونههای زیر خلاصه کرد:برداشتن بانگ وحدت و همدلی با مسلمانان ازسوی ایران و تشیع، حجت را بر دیگران تمام کرد و حسن نیت پیروان اهل بیت (ع) را در همگرایی اسلامی نشان داد.
این اقدام نشان داد که جامعه شیعه به مسائل امت اسلامی توجه ویژه دارد و حاضر است سهم خویش را در حفظ کیان امت اسلامی و مقابله با دشمنان مسلمین به خوبی ادا کند. شعار تقریب تاحدودی بستر تعامل ایران و تشیع را با گوشهای از جهان اسلام، فراهم کرد و زمینه گفتگو با بخشی از مسلمانان را بر شیعیان گشود. برنامههای تقریب هرچند لایههای عمیق تقارب را هدف نگرفت، در همدلی با علاقهمندان تشیع از بین سنیان، تلاش شایستهای کرد.
همراهی گروهی هرچند اندک از علمای اهل تسنن با پروژه تقریب، سبب شد جبهه مخالفان دچار شکاف شود و دشمنان تشیع از یکپارچه کردن اهل تسنن و به دنبال آن مشروعیت بخشی به اندیشه تکفیر شیعه، بازبمانند.
در یک کلام، تلاش تقریب را به کلی نمیتوان ناکام دانست و دستاوردهای آن را ناچیز و ناپیدا انگاشت؛ زیرا برای ارزیابی دقیق آوردههای تقریب، باید وضعیت موجود را با شرایطی سنجید که همین تلاشها هم صورت نمیگرفت و با رخنه بیشتر دشمنان، آتش فتنه، بیش از این دامن شیعیان را میگرفت.
اما این مسیر، آسیبهایی را نیز در درون خود داشته است. صاحبان پروژه تقریب، به دلیل نبود راهبرد روشن، به خلط معانی و مفاهیم گرفتار آمدند و با درآمیختن سه گزینه متفاوت در پروژه تقریب (وحدت اسلامی، همزیستی مسلمین و اتحاد ملل اسلامی)، عملا به هیچ یک از اهداف سه گانه دست نیافتند. تفاوت این سه پروژه و راهبردهای هرکدام را در یادداشت بعدی با نام «تقریب و سرگردانی درمیان سه تئوری رقیب» مرور خواهیم کرد.
گفتمان تقریب بر این پایه استوار شد که اختلافهای مذهبی، نه تنها «جزئی» و کم شمار است، بلکه از «امور ظنی» و «اجتهادی» است و بیشتر جنبه «تاریخی» دارد و امروز چندان به کار نمیآید، این درحالی بود که شیعیان و اهل سنت نه تنها این دسته از مبانی خویش را برحق میدانستند، بلکه باور به مبانی رقیب را به بدعت و انحراف و حتی طرد و تکفیر مینواختند. انکار این امور دربین طرفداران تقریب از شیعه و سنی، عملا آنان را در مقابل اکثریت جامعه مذهبی خود گذاشت و رویکرد وحدت اسلامی به انزوا رفت و پروژه تقریب شیعی سنی به پروژه اختلاف شیعی شیعی و اختلاف سنی سنی تبدیل شد.
انقلاب اسلامی ایران برپایه فرهنگ تشیع شکل گرفت و به صورت طبیعی، بسیاری از مسلمانان را به سوی خویش فراخواند و مسئولان جمهوری اسلامی نیز نه تنها از این گرایشها استقبال کردند، بلکه نفوذ فرهنگ تشیع را بخشی از فرایند صدور انقلاب تلقی کردند. این پدیده، به همراه شعارهای تقلیل گرایانه تقریب، جمهوری اسلامی را به تناقض در گفتار و کردار متهم ساخت و گفتمان اصحاب تقریب را اهل تسنن به یک مجامله یا حتی به فریب و خدعه تعبیر کردند.
پروژه تقریب پس از انقلاب اسلامی، در متن دستگاه دیپلماسی سیاسی زاده شد و همگام و همرو با سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی به پیش رفت. پیشبرد این پروژه در بیرون از محیطهای علمی و به دور از دسترس عالمان شیعه و سنی، رنگ سیاست ورزی را بر فضای گفتمانی تقریب، حاکم کرد و ابعاد فرهنگی و اجتماعی وحدت اسلامی در زیر هنجارهای سیاسی کم رنگ شد. به این ترتیب، با شدت گرفتن منازعات سیاسی دولتها با ایران، پروژه تقریب نیز دستخوش فرازوفرود شد و امروزه برنامههای تقریب در جهان اسلام، چرخهای از زنجیره دیپلماسی سیاسی ایران، تعبیر و تلقی میشود و با ناکارآمدی برنامههای آن، دوستان نیز جدی اش نمیگیرند.