آغاز ثبت‌نام رسانه‌های دیداری و شنیداری در چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر درباره محمود پاک‌نیت، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که امروز ۷۲ ساله شد نگاهی به سریال مهیار عیار، ساخته سیدجمال سیدحاتمی | ملودرام تاریخی همچنان مشتری دارد نگاهی به نمایشگاه نقاشی خط «با من بخوان» که این روز‌ها در نگارخانه «آسمان» برپاست قلب امیرحسین صدیق جراحی شد آموزش داستان نویسی | از سنگ و آب و شیاطین دیگر (بخش اول) اهدای نشان‌های افتخار، باعث تقویت ارزش‌های مثبت در جامعه می‌شود تک‌افتاده‌های سبک هندی | ۲ کتاب تازه از میراث محمد قهرمان انتشار یافت «بُت» و «قاتل و وحشی»، دو فیلم اکران‌نشده حمید نعمت‌الله، در راه فجر چهل‌وسوم کنسرت‌های هفته دوم دی ماه ۱۴۰۳ صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ فیلم سینمایی آقای زالو در راه جشنواره فجر اعلام جرم علیه یک روزنامه و یک فعال فضای مجازی در تهران نمایش فیلم‌های جشنواره «سینما حقیقت» در خراسان رضوی آغاز شد بیش از ۱۰ میلیون ایرانی در پاییز ۱۴۰۳ به سینما رفتند | زودپز همچنان در صدر! رونمایی از نخستین تیزر انیمیشن «ساعت جادویی» + فیلم خیز هنرمندان مشهدی‌ برای ساخت ۶ مجموعه تلویزیونی ۲۹ مجموعه سینمایی، میزبان چهل و سومین جشنواره فیلم فجر
سرخط خبرها

حکایت فیل در تاریکی

  • کد خبر: ۱۸۶۴۳۸
  • ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۳
حکایت فیل در تاریکی
در دوران حکومت سلطانشاهیان، تاجری از سرزمین هند به همراه مال التجاره‌ای فراوان وارد قونیه شد.

در دوران حکومت سلطانشاهیان، تاجری از سرزمین هند به همراه مال التجاره‌ای فراوان شامل چای ترش، چای سبز، چای سفید، چای شیرین، فلفل، هل، زنجفیل و فیل وارد قونیه شد و از آنجا که با یکی از تاجران قونیه آشنایی قدیمی داشت، در منزل وی سکنی گزید.

وقتی تاجر میهمان مال التجاره اش را در انبار تاجر میزبان گذاشت و رحل اقامت خود را در منزل او افکند و دوش گرفت و گرد سفر از تن شست، تاجر میزبان به نزد وی آمد و پس از خوشامدگویی به وی، درباره برنامه وی از وی سؤال کرد.

تاجر میهمان گفت: بنا دارم چای ترش را در قونیه به عمده فروشان و بنکداران بفروشم و چای سبز و چای سفید را به حلب ببرم و چای شیرین را خودم بخورم و فلفل و هل و زنجفیل را به تاجری در قسطنطنیه بفروشم و فیل را نیز برای تحویل به سیرک بزرگ خلیل عقاب به آنطالیا ببرم.

تاجر میزبان گفت: چه خوب. وی سپس افزود: بیا پیش از تحویل فیل با آن تفریحی بکنیم. تاجر میهمان گفت: آخ جون تفریح. حالا چه تفریحی؟ تاجر میزبان گفت: مردم این شهر تابه حال فیل ندیده اند و با آن آشنایی ندارند. بیا او را در اتاق تاریکی قرار دهیم و از رعیت بخواهیم یکی یکی وارد اتاق شوند و فیل را لمس کنند و بگویند چه چیزی را لمس کرده اند.

بی شک پاسخ‌های مضحکی از قبیل شیلنگ و بادبزن و ستون و شمشیر و شیر سماور خواهند داد و اسباب خنده و تفریح ما را فراهم خواهند ساخت.

تاجر میهمان که علاقه بسیاری به خنده و تفریح داشت پیشنهاد تاجر میزبان را قبول کرد. فردای آن روز دو تاجر اتاق تاریکی را آماده کردند و فیل را در آن قرار دادند و مردم را صدا کردند و از آن‌ها خواستند یکی یکی به داخل اتاق بروند و بر چیزی که داخل اتاق است دست بسایند و پس از بیرون آمدن گزارش دهند که بر چه چیز دست بسوده اند. مردم نیز صف بستند تا یکی یکی وارد اتاق تاریک شوند.

نفر اول وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم خرطوم فیل بود. نفر دوم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم گوش فیل بود. نفر سوم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد. تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم پای فیل بود. نفر چهارم وارد اتاق شد و پس از دقایقی بیرون آمد.

تاجران پرسیدند: چی بود؟ گفت: به گمانم عاج فیل بود. در این لحظه تاجر میهمان رو به تاجر میزبان کرد و گفت: وا. این‌ها قبلا فیل دیده بودند؟ تاجر میزبان گفت: بعید می‌دانم. تاجر میهمان گفت: پس چرا؟ تاجر میزبان یکی از مردم را کنار کشید و از وی پرس وجو کرد و به تاجر میهمان گفت: این‌ها کلیدواژه فیل را در داستان‌های مثنوی سرچ کرده اند؛ و بدین ترتیب مردم عادی با استفاده از موتور‌های جست وجو تفریح تاجران را منغص کردند و به خانه‌های خود بازگشتند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->