درباره نویسنـده
امید مهدی نژاد

امید مهدی نژاد

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۸۱

آخرین مطالب امید مهدی نژاد

حکایت وزیر اعظم و اکرم و اختر

حکایت وزیر اعظم و اکرم و اختر

در روزگاران قدیم، در زمان حکومت آق قویونلو‌ها بر نواحی مرکزی و غربی سرزمین ایران، روزی وزیر اعظم دربار آق قویونلوها، وزیران و ملازمان و چاکران و نوکران و مخلصان درگاه را خبر کرد تا برای جلسه به دفتر وی بیایند
کد خبر : ۲۳۶۲۷۲
۱۴۰۳/۰۴/۰۹ - ۱۷:۰۸
حکایت نامزد انتخابات و پس گردنی انتقامی

حکایت نامزد انتخابات و پس گردنی انتقامی

در یکی از انتخابات سابق در یکی از کشور‌های خارج، نماینده یکی از نامزد‌های انتخابات در حال بازدید از حوزه انتخابیه اش بود که در حاشیه شهر چشمش به مرد رنجور و تکیده‌ای افتاد که در میان زباله‌ها به دنبال غذا می‌گشت.
کد خبر : ۲۳۵۹۴۴
۱۴۰۳/۰۴/۰۷ - ۱۶:۲۳
حکایت پسر بالغ و برجام + اصغر فرهادی اضافه

حکایت پسر بالغ و برجام + اصغر فرهادی اضافه

در اواخر دوران سلجوقیان جنب پمپ بنزین خانواده‌ای می‌زیست که تنها یک فرزند پسر داشت.
کد خبر : ۲۳۵۷۰۴
۱۴۰۳/۰۴/۰۶ - ۱۵:۴۷
حکایت ۳ عابر و جهان بینی برعکس پیرمرد نابینا

حکایت ۳ عابر و جهان بینی برعکس پیرمرد نابینا

در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های بزرگ و پرجمعیت، پیرمرد نابینایی زندگی می‌کرد که در حاشیه خیابان منتهی به میدان اصلی شهر می‌نشست و لیف و کیسه و سفیداب و شامپو تخم مرغی و تیغ خودتراش می‌فروخت.
کد خبر : ۲۳۵۲۵۲
۱۴۰۳/۰۴/۰۳ - ۱۳:۵۵
حکایت پدر و دختر و دو خواستگار

حکایت پدر و دختر و دو خواستگار

در روزگاران قدیم پدر و دختری با هم زندگی می‌کردند. همسر مرد که به نوبه خود مادر دختر بود سال‌ها پیش از دنیا رفته بود.
کد خبر : ۲۳۴۸۱۸
۱۴۰۳/۰۳/۳۱ - ۱۵:۰۸
حکایت پشت گوش اشکان بند در مذاکرات صلح

حکایت پشت گوش اشکان بند در مذاکرات صلح

در اواسط روزگار اشکانیان که در سال‌های خیلی قبل بر سرزمین ایران حکمرانی می‌کردند، نزاع مرزی میان ایران و روم بالا گرفت و طرفین حملات پراکنده‌ای را به مواضع یکدیگر انجام دادند.
کد خبر : ۲۳۴۳۷۵
۱۴۰۳/۰۳/۲۹ - ۱۸:۴۹
حکایت شمع مخصوص و محفل پروانگان

حکایت شمع مخصوص و محفل پروانگان

در روزگاران قدیم، شخصی به پادشاه پروانگان، که پادشاهی بدبین بود و تا در مورد چیزی تحقیقات کافی نمی‌کرد قانع نمی‌شد، خبر داد که شمعی به بازار آمده است.
کد خبر : ۲۳۲۷۰۰
۱۴۰۳/۰۳/۲۰ - ۱۶:۴۵
حکایت تتل بابایا و خاموش شدن مسئولان مؤسسه

حکایت تتل بابایا و خاموش شدن مسئولان مؤسسه

در یکی از شهر‌های یکی از کشور‌های دیگر، مؤسسه خیریه‌ای وجود داشت که علاوه بر کار‌های دیگر به کار خیر مشغول بود و مسئولان آن تلاش می‌کردند گام‌هایی هرچند کوچک در راستای کمک به اقشار ضعیف جامعه بردادند.
کد خبر : ۲۳۲۵۱۱
۱۴۰۳/۰۳/۱۹ - ۱۳:۳۴
حکایت موش‌های هم‌افزا و گربه سوءاستفاده‌چی

حکایت موش‌های هم‌افزا و گربه سوءاستفاده‌چی

در روزگاران قدیم دو موش که در دو سوراخ مجاور می‌زیستند تصمیم گرفتند برای یافتن غذا با هم همکاری و هم‌افزایی کنند و با تشریک مساعی به‌طور مشارکتی به کار و فعالیت و تأمین مایحتاج زندگی بپردازند.
کد خبر : ۲۲۶۱۰۵
۱۴۰۳/۰۲/۱۶ - ۱۷:۴۶
حکایت سؤال بچه شتر و جواب کوبنده

حکایت سؤال بچه شتر و جواب کوبنده

در روزگاران نه چندان قدیم بلکه همین اواخر، بچه شتری به سراغ مادرش ماده شتر رفت تا پرسش‌هایی را که مدت‌ها بود موجب دغدغه خاطر او شده بود و هرچه فکر می‌کرد نمی‌توانست برای آن‌ها جوابی پیدا کند، از او بپرسد.
کد خبر : ۲۲۳۱۹۱
۱۴۰۳/۰۲/۰۲ - ۱۶:۳۶
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->