روند اجرای احداث پروژه بولوار کرامت مشهد به سرعت ادامه دارد اعمال‌قانون ۳۰۶۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۷۵ خودروی متخلف توقیف شدند (۱۱ مهر ۱۴۰۳) پلمب واحد‌های صنفی شغل مزاحم و انبار‌های ضایعات متخلف در مشهد حفاری طولانی‌ترین مسیر قطار شهری مشهد به میدان امام علی (ع) رسید آغاز عملیات جمع‌آوری تقاطع غیرهم‌سطح انقلاب اسلامی از ۱۵ مهر ۱۴۰۳ مردم مشهد پس از وعده صادق ۲ | شادمانی مردم مشهد در پی حمله قدرتمندانه موشکی ایران به رژیم صهیونیستی + فیلم (۱۰ مهر ۱۴۰۳) تمام پرواز‌های فرودگاه مشهد لغو شد (۱۰ مهر ۱۴۰۳) خانه‌های تاریخی مشهد، آماده حضور علاقه‌مندان است تجمع ضدصهیونیستی کادر درمان مشهد در اعلام آمادگی اعزام به لبنان + فیلم (۱۰ مهر ۱۴۰۳) قدمت تونل تاریخی میدان ده دی تقریبا ۱۰۰ سال است تونل تاریخی در میدان ده‌دی مشهد آماده بازدید خواهد شد + فیلم گذری بر تاریخ و پیشینه روستایی بسیار قدیمی در شرق مشهد | ردپای قزاق‌ها در «پاوا» ایجاد و توسعه زیرساخت‌های رفاهی برای بانوان مشهدی در شورای ششم در شش‌ماهه ابتدایی سال ۱۴۰۳ حدود ۱۶۰ میلیون سفر از طریق ناوگان اتوبوس‌رانی شهرداری مشهد انجام شده است برگزاری نشست «شناسایی رسانه‌های رسمی و غیررسمی فعال در حاشیه شهر و میزان ضریب نفوذ رسانه‌های مشهد در حاشیه شهر» بهره‌گیری از ظرفیت شرکت‌های دانش‌بنیان برای بومی‌سازی قطعات متروی مشهد نرخ‌نامه ۱۴۰۳ پارکینگ‌های طبقاتی روباز و دارای‌سقف در مشهد اعلام شد مدیریت شهری مشهد پای‌کار برگزاری شایسته دیدار تیم‌های ملی ایران و قطر است ترافیک پرحجم در میدان‌های جمهوری اسلامی و فلسطین و معابر منتهی به حرم امام‌رضا(ع) (۹ مهر ۱۴۰۳) پاسخی برای ممنوعیت چادر زدن در سطح شهر مشهد | شهرداری در بوستان غدیر میزبان زائران است ساخت جمعه بازار خودروی مشهد تا پایان دوره ششم مدیریت شهری
سرخط خبرها

مردی که چراغ نامش همچون چراغ خانه اش روشن ماند

  • کد خبر: ۱۸۷۲۶۱
  • ۱۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۷
مردی که چراغ نامش همچون چراغ خانه اش روشن ماند
یک حبه قند در دهان دکتر لطیفی، ذره ذره آب می‌شد و با فنجان چای بازی می‌کرد. داشت پازل شنیده هایش را از دکتر شیخ کنار هم می‌گذاشت. نقلِ مردم داری اش، افسانه نبود.

سرهنگ دکتر لطیفی، رئیس بیمارستان لشکر، در حالی که فنجان چای دوست قدیمی اش را پر می‌کرد، با پوزخندی گفت: از این همه طبابت و برو بیا، ته اون همه ویزیت و مراجعِ دور و نزدیک، همین یه موتور برات موند؟ یحتمل، کفه سرنوشابه‌ها سنگین‌تر از پنج ریالی‌هایی بوده که از کاسه حق ویزیت دشت می‌کنی؟

دکتر شیخ با همان لبخند همیشگی، فنجان چای را سرکشید. سری تکان داد و گفت: بچه که بودم، بعد از ورشکستگی ابوی، از خونه آبرومند و خوبی که داشتیم، رسیدیم به اجاره نشینی توی زیرزمین یک تاجر ثروتمند. حصبه، کاری به جیب موجر و مستأجر نداشت. نگاه به در و دیوار خونه‌ها نمی‌کرد. سرش رو می‌انداخت پایین عینهو نور اول صبح پاییز، سر می‌کشید به اتاق هر خونه ای. از قضا، هم من زمین گیرِ حصبه شدم هم پسر دردونه صاحب خونه.

نصف شبی بود که از لای صدای باد و بارون و رعد و برق، صدای شیهه اسبای درشکه‌ای اومد که طبیب آورده بود برای پسر همسایه. طبابت که به سر رسید، مادرم روش رو سفت گرفت برگشت به طبیب گفت شما که تا اینجا اومدی، میشه یه نگاه به پسر منم بندازی که از درد و مرض عین مارگزیده‌ها به خودش می‌پیچه؟ طبیب هم بی اینکه چشای پر التماس مادرم، قدمی از قدم هاش رو سست کنه برگشت گفت من فقط برای این آقا اومدم. طبابت هزینه داره خانم. مجانی نیست! راستشو بخوای سرهنگ، تا دنیا دنیاست فراموشم نمیشه صدای شکستن دل والده ام رو که چجور ناامیدی چنگ انداخت به صورتش.

از اونجا به بعد قسم خوردم اگه روزی دستم به جایی بند شد، دست هیچ آدم مضطری رو رها نکنم. از شما چه پنهون کوچه پس کوچه بلند و باریک، کم نداره این شهر که چرخ هیچ مرکبی غیر این موتورسیکلت‌های لاغر مردنی، ازش رد شه. این موتور، بی ربط نیست با سرنوشابه‌های کاسه ویزیت مطب. زین این مرکب تا حالا منو به خنده مادرای زیادی رسونده که آبرودارن، اما جیبشون کفاف غصه هاشونو نمیده. سرتو به درد آوردم سرهنگ. چایی ات از دهن افتاد.

یک حبه قند در دهان دکتر لطیفی، ذره ذره آب می‌شد و با فنجان چای بازی می‌کرد. داشت پازل شنیده هایش را از دکتر شیخ کنار هم می‌گذاشت. نقلِ مردم داری اش، افسانه نبود. باید حدس می‌زد ریشه این نوع دوستی، باید جایی در کودکی پر فراز و نشیبش داشته باشد؛ و الا چرا باید پزشک حاذقی، چون او، چراغ خانه شخصی اش را تا دیروقت روشن بگذارد که مراجعی ناامید از درمان برنگردد؟

آدم‌هایی مثل مرتضی، آمده اند که نروند. بمانند و چراغ نامشان عین چراغ خانه شان، تا همیشه در کوچه و خیابان این شهر روشن بماند. با خودش فکر کرد کسی چه می‌داند؟ شاید روزی «خیابانی» در این شهر با یاد جوانمردی‌های او، به نام «دکتر شیخ» پلاک بخورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->