طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد (۹ دی ۱۴۰۳) وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است سخنگوی دولت: ۳۲۰ هزار مهاجر غیرمجاز در دولت چهاردهم به کشورشان بازگردانده شدند عکس‌هایی از بازی فوتبال با حداقل امکانات در افغانستان سفر خبرنگار صداوسیما به محل فرود بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای آمریکا در افغانستان + فیلم کاظمی‌قمی با نماینده چین در افغانستان دیدار کرد (۵ آذر ۱۴۰۳) قدردانی رئیس اتحادیه شرکت‌های ساختمانی افغانستان از مدیرعامل نمایشگاه بین‌المللی مشهد سیادت: طالبان عملیاتی هستند و حرفی که می‌زنند را انجام می‌دهند نگاهی به دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران در افغانستان | ترافیک دیدار‌های کاظمی قمی در چهارراه شیرپور
سرخط خبرها

روایتی درباره هرات، ستاره خراسانی شرق

  • کد خبر: ۱۸۹۷۳۴
  • ۲۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۸
روایتی درباره هرات، ستاره خراسانی شرق
روایتی کوتاه از تاریخ شهر مهم راه ابریشم که حدود ۱۶۷ سال پیش از ایران جدا شد.

به گزارش شهرآرانیوز هراتِ جاخوش‌کرده در خاطرات گذشته خراسان، اکنون روزگار خوبی را سپری نمی‌کند و میان تکانه‌های زمین و پس‌لرزه‌هایش، گیر افتاده است. آوار زلزله بیش از شش‌ریشتری بر سر مردم شهر ریخته و زندگی‌های بسیاری را به مرگ پیوند زده است. رنج هرات، اما بیش از این روایت‌هاست. آوار فروریخته بر سر مردم، جان خراسان را به درد آورده است تا برای این فرزند جداافتاده از مادر سوگواری کند.

«ستاره شرق» سرزمین هنر، ادبیات و آثار باستانی و شهری در مسیر جاده ابریشم که به‌دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی در دوره‌های گوناگون تاریخی بوده، بخش مهمی از تاریخ خراسان را در دل خود نهفته است. این خطه، همیشه تاریخ، جگرگوشه ولایت شرقی ایران بود تااینکه سیاست انگلیسی به خاطر منافعش در منطقه، آن را از ما جدا کرد. به بهانه همدلی با خطه‌ای که همیشه بخشی از این سرزمین بوده است، از هرات خراسان نوشته‌ایم و گوشه‌هایی از تاریخ پربار آن و ریشه‌های مشترکمان را روایت کرده‌ایم.

هرات، همیشه خراسانی بوده است

در عمق تاریخ ایران که جست‌وجو کنی، هرات هیچ‌گاه از خراسان جدا نیفتاده و همیشه یکی از ولایات مهم این دیار بوده است. روزگاری هریرود، خون زندگی را به رگ هرات می‌ریخته و هرات، آن را به این ولایت دیگر تزریق می‌کرده است.

آن زمان هرات چهار دروازه داشت و چهار بازار نزدیک به خود، و جمعیت بیشتری را نسبت‌به دیگر شهر‌های ولایت شرقی ایران در خود جای داده بود.

در خراسان به‌دلیل دارا بودن چهار راه تجارت، لشکرکشی بسیار رخ می‌داد و از این رفت‌وآمد‌های نظامی، هرات بسیار لطمه خورد، طوری‌که این شهر بار‌ها خراب و آباد شد.

در دوره سلجوقیان، هرات یکی از مراکز مهم شاهراه تجاری ابریشم بود. در دوره خوارزم‌شاهیان، مغول‌ها به خراسان یورش آوردند و هرات آخرین شهر فتح‌نشده این ولایت بود که چنگیزخان فتح آن را به پسرش سپرد.

در ادامه حکومت به ایلخانان رسید و «آل کرت» به پایتختی هرات بر حکومت خراسان تکیه زدند. آن‌ها ویرانه‌های مغول را دوباره آباد و مسجد جامع شهر را مرمت کردند.

هرات و پیوند تاریخی با مشهد

هرات عصر تیموری، اما تلاطم بیشتری را پشت‌سر گذاشت. تیمور با تصرف این‌شهر به قلب خراسان دست یافت و ثروت انباشته آن را به شهر «کش» منتقل کرد. روایت است که تیمور حتی از کندن دروازه‌های هرات که آمیخته به آهن و مزین به نقوش و کتیبه بود، نگذشت؛ البته این شهر یک شانس آورد و آن‌هم سپردن خراسان و هرات به شاهرخ بود.

شاهرخ، شکوفایی علمی و ادبی و ثبات سیاسی را به هرات آورد و گوهرشادخاتون، همسر ایرانی‌اش، نیز از این فرصت برای ترویج آبادانی بهره برد. او یک مسجد مهم با نام خود در مشهد ساخت و دستور داد یک مسجد، عمارت مصلی و مقبره برای خودش در هرات بسازند.

در این عصر، میان آثار تاریخی که در مشهد و هرات ساخته شد، پیوستگی وجود داشت؛ مساجدی به سبک چهارایوانی با فضایی باز و وسیع مانند مسجد گوهرشاد و شاه در مشهد و مسجدجامع و مسجد شمع‌ریزان هرات به سبک تیموری برپا شده‌اند و تاریخ این دو شهر را به‌هم پیوند می‌زنند. مدارس دودر و پریزاد در مشهد و مدارس سلطان‌حسین بایقرا، شاهرخ هرات، مدرسه تومان‌آغا، مدرسه مولانا لطف‌ا... صدر و مدارس مولاناجلال‌الدین‌محمد قائنی و امیرقربان شیخ در هرات نیز از بنا‌هایی است که تاریخ مشهد و هرات را به‌هم نزدیک می‌کند.

قصه نخستین جدایی

در دوره صفویه، مرکز کشور به اصفهان رفت و گویی هنر و ادب را نیز با خودش به آنجا برد. در این زمان خراسان با محروم شدن از مرکزیت سیاسی، اعتبار هنری و ادبی خود را از دست داد اما «ستاره شرق» همچنان در مسیر‌های بازرگانی از خشکی به دریا نقش مهمی داشت. راه پای انگلیسی‌ها در این دوران به این گوشه دنیا باز شد. کمپانی هند شرقی را انگلیس تأسیس کرد و شاه‌عباس از ناوگان انگلیسی برای بیرون راندن پرتغالی‌ها کمک خواست. پرتغالی‌ها با کمک انگلیسی‌ها بیرون رفتند، ولی در ادامه برای حفظ منافعشان، نخستین بذر جدایی هرات از ایران را کاشتند.

سیاست انگلیس بر دفاع بی‌پرده از مستعمره‌اش هند بود و به همین دلیل، میان ایالت هرات و خاک اصلی‌اش، فاصله انداخت تا دروازه اصلی ورود به هند را تحت سلطه خود درآورد و سیاست بر تاریخ چیره شود. پس از این، حاکمیت هرات، بار‌ها دست‌به‌دست شد.

در زمان فتحعلی‌شاه که نقشه تصرف هند بین امپراتوری فرانسه و روسیه مطرح شد، خطر تازه‌ای منافع انگلستان را تهدید کرد. دولت انگلستان برای حفظ منافع خود در هند، با ایران پیمان‌های تدافعی بست و در همه معاهدات، افغانستان را جزء لاینفک ایران شناخت.

فراق همیشگی هرات

اوضاع نابسامان در ایران و افغانستان ادامه یافت و روسیه موفق شد با عهدنامه ترکمانچای، بخش‌های شمالی کشور ایران را از آن جدا کند. ازسوی دیگر روسیه، دولت ضعیف ایران را تشویق می‌کرد که هرات را تسخیر کند. رقابت‌های روسیه و انگلستان در ایران باعث شد که انگلیس‌ها هم بخواهند امتیاز‌هایی شبیه ترکمانچای از ایران بگیرند. شاه قاجاری به هرات یورش برد و نیرو‌های انگلیسی به کمک حاکم آنجا شتافتند. فوت عباس‌میرزا، ورق پیروزی را برگرداند و صلح، چاره کار شد.

در سال ۱۲۵۴‌قمری، محمدشاه قصد جدی برای برگرداندن هرات به ایران کرداما با تصرف جنوب ایران توسط انگلستان ناچار به عقب‌نشینی شد. هرات، محاصره و انگلیس دوباره دست‌به‌کار شد. در دوره صدارت امیرکبیر، هرات جزو ایالت خراسان محسوب می‌شد، ولی سیاست انگلیسی در این دوران ایجاب می‌کرد که این ایالت به‌طور مستقل اداره شود. امیر، حاکمیت ایران بر هرات را که حالت بالقوه داشت، به‌صورت بالفعل درآورد.

سیاست انگلیسی، اما دست از سر هراتِ ایران برنداشت و با مرگ امیر، نشانه‌های ایرانی را از این شهر حذف کرد. ازسوی دیگر کلنل شیل، وزیرمختار بریتانیا در ایران، نقش مهمی در بر روی کارآوردن میرزاآقاخان پس از امیرکبیر داشت و او برای خوش‌خدمتی، قراردادی درباره هرات با وزیر امضا کرد که سند استقلال برای هرات بود. در گام بعدی این کشمکش‌ها، حسام‌السلطنه حاکم خراسان، هرات را فتح کرد و انگلیسی‌ها آن را نقض معاهده دانستند واین اتفاق، منجر به بستن قرارداد صلح برای آن‌ها شد اماادامه این تحولات، عهدنامه پاریس را در سال ۱۲۷۲ قمری رقم زد و هرات را برای همیشه از ایران جدا کرد.

همدلی متقابل مردم ایران و افغانستان

در همه سال‌هایی که سیاست انگلیسی، هرات را از ایران جدا کرد، زبان مشترک و فرهنگ نزدیک این خطه با خراسان، آن را به ایران نزدیک نگه می‌داشت و ایرانی‌ها هم به‌راحتی از کنار این گوشه جانشان نمی‌گذشتند.
این ماجرا در هنگامی که شوروی به افغانستان یورش برد، خودش را با مخالفت ایران با این اشغال نظامی نشان داد. پس از آن هم این ایران بود که پذیرای میلیون‌ها آواره افغانستانی‌ای شد که از جنگ به ایران پناهنده می‌شدند. اشغال این کشور هشت سال و پنج ماه طول کشید و ایران هم‌زمان درگیر جنگ تحمیلی با عراق شد.

رهبر معظم انقلاب در مهر سال ۶۸ در دیدار با رئیس‌جمهور موقت افغانستان و رهبران مجاهد آن اظهار کردند: «در طول جنگ تحمیلی هشت‌ساله، بخش عمده از زحماتی که متحمل شدیم، به‌خاطر موضع قاطع و صریحی بود که در امر افغانستان داشتیم». البته جنگ ناخواسته‌ای که به ایران تحمیل شد، خون رزمنده‌های افغانستانی را نیز به جوش آورد و بسیاری از آواره‌هایی که در ایران زندگی می‌کردند، داوطلبانه عازم جبهه شدند تا از مرز‌های ایران دفاع کنند، حتی تعدادی از رزمندگان افغانستانی از کشور خودشان به ایران آمدند تا از ایران دفاع کنند.

در ادامه، رزمندگان افغانستانی در یگان‌های سپاه همچون لشکر‌های ۵ نصر خراسان، ۲۱ امام‌رضا (ع) و ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب قم، سامان‌دهی شدند. در سال ۶۴ نیز یگانی به نام تیپ ابوذر با حضور مجاهدان مهاجر به فرماندهی محمدرضا حکیم‌جوادی شکل گرفت. نخستین مأموریت این یگان، اعزام به قرارگاه رمضان در غرب کشور و تشکیل خط پدافندی بود. این تیپ در دهه ۷۰ در افغانستان سازمان‌دهی شد تا با طالبان مبارزه کند و شاکله اصلی سپاه حضرت محمد (ص) نیز شد که کنار احمدشاه مسعود ایستادند.

در سال‌های اخیر نیز، لشکر فاطمیون با هسته اولیه سپاه حضرت محمد (ص)، نقطه عطف دیگری در همراهی با مجاهدان افغانستانی بوده است که در جنگ با داعش، کنار ایرانی‌ها ایستادند. همچنین این روز‌ها در زلزله هرات، ایرانی‌ها نخستین و شاید تنها کسانی بوده‌اند که به یاری دست‌های زیرخاک‌مانده افغانستانی شتافتند. گروه‌های جهادی ایرانی با شنیدن خبر زلزله به‌سوی مرز‌های مشترک دو کشور شتافتند تا کنار این مردم مظلوم باشند. ایرانی‌ها با جمع‌آوری کمک برای مردم زلزله‌زده و ارسال آن به آن‌سوی مرز، نشان دادند که «خون‌شریکی» میان ایران و افغانستان فقط یک حرف نیست.

شهدای افغانستانی در جنگ تحمیلی

جنگی که بسیاری از رزمنده‌های ایرانی را شهید کرد، از کنار رزمندگان افغانستانی نیز به‌راحتی نگذشت. بسیاری از مهاجرانی که در مرز ایران مقابل عراق ایستاده بودند، دیگر به کاشانه‌شان بازنگشتند؛ شهدایی که بسیاری از آن‌ها حتی در ایران خانواده‌ای نداشتند که بخواهند پیکرشان را تحویل بگیرند و به خاک بسپارند. خاطرات رزمندگان مهاجر را باید درمیان نقل‌های سینه‌به‌سینه ایرانی‌های حاضر در میدان نبرد جست.

اگر به گلزار شهدا سری بزنیم، نام بسیاری از این شهدا را خواهیم دید؛ سنگ‌مزار‌هایی که سال‌هاست خاک می‌خورد و هیچ فاتحه‌خوانی ندارد. طبق آمار، در طول هشت سالی که کشورمان مقابل تجاوز رژیم بعث عراق به خاک سرزمینمان ایستاد، ۲ هزار افغانستانی شهید شدند. پیکر بسیاری از این شهدا در شهر‌های مشهد، قم، شیراز، اصفهان و استان خوزستان دفن است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->