حقیقت عبادت تنها به معنای پرستش نیست، بلکه به معنای تبعیت است، پس اگر بندهای از مولا و سرور خود تبعیت کند، درواقع او را اطاعت و عبادت کرده است. اکنون باید دید انسان موظف به اطاعت و بندگی چه کسی است و این بندگی باید دارای چه ویژگیهایی باشد. حقیقت این معنا را در برخی از آیات شریف قرآن میتوان ملاحظه کرد.
وقتی خداوند متعال انسان را خلق کرد، به ملائک خود دستور داد که بر او سجده کنند. همه ملائک این فرمان الهی را اطاعت و بر آدم سجده کردند بهجز شیطان که در صف ملائک بود، ولی جنس خلقتش جزو آنها نبود، درنتیجه از زمره و صف ملائک اخراج شد.
چون شیطان متمرد و نافرمان بود، پس در نقطه مقابل خدای تعالی قرار دارد.
خداوند متعال میفرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنیآدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (یس/۶۰). خداوند متعال وقتی شیطان را از درگاه قرب خودش بیرون راند، از آدم تعهد گرفت که تنها او را اطاعت و عبادت کند و از شیطان دوری جوید و درپی اطاعت و بندگی او نباشد؛ دلیل آن نیز این است که شیطان، دشمن آشکاری برای انسان است و انسان نباید از دشمن، اطاعت و تبعیت کند، والا اسیر او خواهد شد.
سپس خداوند میفرماید که تنها راه مستقیم، عبادت من است؛ «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (یس/۶۱). بدینسان عبادت خدایتعالی اصل تمام عبادتها و اطاعتهاست و زیربنای هر قرب و مقام است؛ یعنی اگر عبادت و بندگی انسان برای خدای تعالی نباشد، هیچ مقام و مرتبهای قابل اعتنا نخواهد بود.
بهعبارت دیگر هر قرب و مقامی در سایه بندگی انسان برای خدایتعالی معنا پیدا میکند، بنابراین انسان هرچه مقام و مرتبه بالایی هم داشته باشد، ولی برای خدای تعالی بندگی نکند یا آن بندگی را سهل و ناچیز بپندارد، آن مقامات و مراتب انسانی، ناچیز و کمارزش یا بیارزش خواهد بود.
ما در نمازهای یومیه خود نخست به مقام عبودیت پیامبر گرامی (ص) شهادت میدهیم و سپس به مقام رسالتشان: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ...»، بنابراین انسان ابتدا باید عبد باشد و سپس دیگر مقامات براساس شدت عبودیت انسان برای او قرار داده میشود. هرچه انسان در عبودیتش شدیدتر باشد و عبودیت بیشتر در او نمود داشته باشد، مقام انسانیت و دیگر مقامات الهی نیز برای او نمود بیشتری پیدا خواهد کرد؛ هرچند خودش نخواهد آن مقامات را نشان دهد.
شهیدمطهری درباره روح عبادت و آنچه انسان در عبادت قولى و عملى خود ابراز میکند، چند نکته را بیان میکند:
۱. ثنا و ستایش خدا به صفات و اوصافى که مخصوص خداست؛ یعنى اوصافى که مفهومش، کمال مطلق است؛ مثلا علم مطلق، قدرت مطلق و اراده مطلق. معنى کمال مطلق و علم مطلق و قدرت و اراده مطلق، این است که محدود و مشروط به چیزى نیست و مستلزم بینیازى صرف خداوند است.
۲. تسبیح و تنزیه خدا از هرگونه نقص و کاستى ازقبیل فنا، محدودیت، نادانى، ناتوانى، بخل، ستم و امثال اینها.
۳. سپاس و شکر خداوند بهعنوان منشأ اصلى خیرها و نعمتها و اینکه نعمتهاى ما همه و همه از اوست و غیر او وسیلههایى است که او قرار داده است.
۴. ابراز تسلیم محض و اطاعت محض در برابر او و اقرار به اینکه او بدون هیچ شرطی، قابل اطاعت است و استحقاق اطاعت و تسلیم را دارد. او از آن نظر که خداست، شایسته فرمان دادن است و ما از آن نظر که بنده هستیم، شایسته اطاعت و تسلیم در برابر او.
۵. او در هیچیک از مسائل ذکرشده در بالا شریک ندارد. تنها او کامل مطلق است و تنها او ذاتى منزه از هر نقص و عیبی است. تنها اوست که نعمتدهنده اصلى و منشأ اصلى نعمتهاست که همه سپاسها به او برمیگردد و تنها او موجودى است که استحقاق اطاعت محض بودن و تسلیم محض دربرابرش را دارد. هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر (ص) و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلم، باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود، وگرنه جایز نیست. این است عکسالعملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز درمورد خداى یگانه، درمورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، جهانبینى توحیدى، ج۲، ص ۹۷).
اساسا یکتاپرستی و یگانهپرستی یعنی توحید در عبادت، یعنی انسان فقط و فقط از خدای تعالی اطاعت کند. در آیه ۷ سوره حشر آمده است که «آنچه رسول خدا برای شما آورد، آن را بگیرید و آنچه آن حضرت، شما را از آن نهی فرمود، از آن بازایستید. تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند متعال سخت عقاب میکند». یا در آیه ۳۱ آلعمران فرموده است: «ای رسول! بگو اگر شما به خدای تعالی حب و عشق میورزید، پس باید از من تبعیت کنید تا خداوند متعال نسبتبه شما حب داشته باشد و گناهان شما را مشمول غفران قرار دهد و خدای تعالی، بخشنده مهربان است».