پیش‌بینی بارش برف و باران در بیشتر نقاط کشور (۷ دی ۱۴۰۳) پرواز مشهد - نجف ناچار به فرود اضطراری شد| ماجرا چه بود؟ وزیر علوم در مشهد: قطعی برق تحصیل دانشجویان را هم مختل کرده است | باید به دنبال تحصیل و آموزش مجازی دانشجویان باشیم نفقه چیست و به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ انتقال آب از هزارمسجد به مشهد | چالش ادامه‌دار + فیلم واکنش متفاوت وزارت آموزش و پرورش به رقص دانش‌آموزان بابلی زلزله کاشمر در استان خراسان رضوی را لرزاند (۶ دی ۱۴۰۳) مراقبت‌های تغذیه‌ای در پیشگیری از بیماری‌های تنفسی کمبود یُد چه علائمی دارد؟ بدون تجویز پزشک، دارو مصرف نکنیم؛ حتی یک مسکن ساده نکات ایمنی استفاده از آسانسورها در شرایط احتمالی قطع برق | مراقب سُریدن آسان‌­سُرها باشید فشار مالیاتی از روی پزشکان برداشته می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۶ دی ۱۴۰۳) | بهبود کیفیت هوا از اوایل هفته آینده قطع داروی بیماران دیابتی بسیار خطرناک است گلایه مردم از قطعی‌های مکرر برق در حاشیه شهر مشهد | خاموشی‌های نامنظم! استفاده از ماسک‌های N۹۵ در هوای آلوده، کمک‌کننده است یا نه؟ بررسی چالش‌های دارویی کشور (۶ دی ۱۴۰۳) آخرین وضعیت تب دنگی در کشور (۶ دی ماه ۱۴۰۳) سیگار کشیدن در نوجوانی به قلب آسیب می‌رساند آیا روند شیوع آنفلوانزا افزایشی است؟ لزوم ایمن‌سازی شهر در برابر زلزله اجرای نافرجام طرح پزشک خانواده در شهر مشهد اولویت جدید حج تمتع اعلام شد (۶ دی ۱۴۰۳) قتل هم‌اتاقی به خاطر آب خوردن با پارچ! اعتراف به قتل پسر ناپدیدشده بعد از کشف جسد در رودخانه زمان ثبت نام جدید وام ضروری ۳۰میلیون تومانی بازنشستگان کشوری اعلام شد ورود سامانه بارشی به کشور از فردا (۷ دی ۱۴۰۳) | تداوم آلودگی هوا در شهر‌های بزرگ + فیلم توسعه نامتوازن در همکاری‌های بین‌المللی موجب غفلت از کشورهای هم زبان شده است ایران فرهنگی؛ از رودکی تا نسل جدید، میراثی که باید زنده بماند رودکی؛ گنجینه‌ای برای تحکیم پیوند‌های فرهنگی ایران و تاجیکستان ضرورت بهره‌گیری از فرصت‌های فرهنگی مشترک ایران و آسیای میانه سفیر تاجیکستان در ایران: رودکی، حلقه پیوند فارسی‌زبانان است
سرخط خبرها

جنبش دانشجویی کم‌فروغ ادامه می‌دهد

  • کد خبر: ۱۹۸۸۳۸
  • ۱۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۷
جنبش دانشجویی کم‌فروغ ادامه می‌دهد
نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در میزگردی از مطالبات و دغدغه‌های امروز دانشجو و جامعه دانشگاهی گفتند.

به گزارش شهرآرانیوز شانزدهم آذر امسال مناسبتشان هفتادساله می‌شود؛ روزی به یادبود سه دانشجوی دانشگاه تهران که در سال ۱۳۳۲ جان باختند. این روز دلیلی شد برای رنگ بخشیدن به حضور دانشجو و نقش پذیری او در جامعه. از آن سال به بعد اعتراضات مسالمت آمیز و گاه بسیار جدی‌تر به مشکلات صنفی و هم زمان حساس شدن به مسائل و دغدغه‌های جامعه، از رسالت‌های دوران دانشجویی به شمار آمدند. جامعه دانشجویی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی نمونه‌های بسیاری از اعتراضات را در دهه‌های مختلف از سر گذراند.

اما آنچه به نام جنبش دانشجویی از آن یاد می‌شود، همواره فراز و فرود‌های بسیاری را از سرگذرانده و البته در همه زمان‌ها با هدف و جهت مشخص همراه نبوده است. کیفیت حضور و فعالیت‌های دانشجویی همیشه محل بحث و اظهارنظر بوده و موافقان و مخالفانی داشته است؛ به طوری که برایش جلسات بسیار برگزار کرده اند و مقالات و کتاب‌ها نوشته اند. برای ما هم امروز فرصت مغتنمی بود برای نشستن کنار عده‌ای از دانشجویان تشکل‌های دانشجویی فعال دانشگاه؛ چهار نفری که به نمایندگی از دیگران در میزگرد ما حضور داشتند.

امیرمحمد زارع، دانشجوی پزشکی و دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد، سجاد سمرقندی، دانشجوی اقتصاد و دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، سیدعباس شعبانی، دانشجوی کارشناسی‌ارشد شهرسازی و عضو هیئت‌مؤسس و قائم‌مقام انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه آزاد مشهد و کامیار حسن‌زاده، دانشجوی مهندسی هواوفضا و مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‌نور مشهد از دغدغه‌ها و حال‌و‌هوای امروز تشکل‌های دانشجویی گفتند.

شهرآرا: انتظار می‌رود دانشجو به شکل دهی حال و آینده کمک کند و موظف باشد به نقش آفرینی در جامعه. این  انتظار در تشکل‌های دانشجویی دانشگاه چه قدر دیده می‌شود؟

زارع: من چهار سال است که عضو این جامعه هستم. فضای تشکل‌ها نسبت به دهه ۷۰ و آنچه طبق تعریف‌ها شنیده ایم، افت کرده است؛ به دلیل فضایی که نه تنها در ایران، بلکه به نظرم در جامعه جهانی و لیبرالیسم ایجاد کرده و افراد را به جای اینکه «اجتماع محور» باشند، «من محور» کرده و برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی بی تفاوت کرده است. حالا در میان دانشجویان مرسوم شده است که کار‌های روزانه خودشان را انجام بدهند، درس بخوانند و خودشان را در برخی کار‌های فردی رشد بدهند و،  چون آن بُعد اجتماعی افراد تضعیف شده است، فعالیت در تشکل‌ها هم برای آن‌ها معنا ندارد. تعداد محدودی دانشجو در تشکل‌های مختلف فعالیت می‌کنند، اما شبیه گذشته نیست.

یکی از دوستانم که از سال ۱۳۹۳ دانشجو و دبیر قبلی جامعه اسلامی بود و پارسال فارغ التحصیل شد، می‌گفت قبلا اگر برنامه سیاسی برگزار می‌کردیم، استقبال فراوان بود. درحالی که ما مدتی پیش برنامه گذاشتیم، اما استقبال خیلی محدود بود. با وجود این بی تفاوتی، درعین حال نیرو‌ها تربیت می‌شوند و با همان تعداد محدود اثرگذاری دارند. اگر کسی علاقه‌مند باشد، فضا برایش فراهم است. اگر دانشجویی بخواهد و اراده کند، زمینه رشد هست.

ما در واردکردن افراد به کار‌های اجرایی و دغدغه مندکردن تا جایی که توانستیم، تلاش کردیم. درباره شورای اسلامی شهر واکنش داشتیم و درباره قضیه گوهرشاد کنشگری سیاسی کردیم. درعین حال، آن طور که هدف گذاری خودم است که هم خودم و هم دیگران را به عنوان مدیری در طراز انقلاب اسلامی تربیت کنیم، هنوز به هدفم نرسیده ام. اگر بخواهم جزئی‌تر اشاره کنم، حتی دیدگاه پدر و مادر‌ها هم بسیار اثرگذار است. گاهی آن‌ها اجازه فعالیت در تشکل را به فرزندشان نمی‌دهند.

سمرقندی: امروز بیشتر فعالیت‌های مختلف تشکل‌های سیاسی و غیرسیاسی خروجی مطلوبی برای دانشجویان ندارد و بی ثمر است. یکی از دلایلش هم به نظر من این است که فعالان دانشجویی تشکل‌ها نتوانسته اند نیاز دانشجوی امروز را به درستی شناسایی کنند و به همین علت از سوی دانشجویان حمایت و مشارکت درستی نمی‌شود.

به طور مثال در سال‌های ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ شاید آن نیاز و دغدغه اجتماعی دانشجویان طور دیگری بوده که‌ می‌شنویم استقبال از فضای دانشجویی زیاد بوده است و اکنون نیست. یکی از کار‌های پایه‌ای که باید در تشکل‌ها انجام شود، ابتدا تمرکز بر رشد و خودسازی اعضای تشکل است و سپس پا را فراتر بگذارند و بر رشد دیگردانشجویان تمرکز کنند. باید ببینیم نیاز دانشجو چیست و رشد در کدام بخش از زندگی اش را حیاتی می‌بیند.

سعی من این است که در تشکل، دانشجویان مخاطب را شناسایی کنیم. اکنون دغدغه دانشجو این است که پس از خروج از دانشگاه چگونه در جامعه مؤثر باشد، چطور نقش دلخواهش را ایفا کند و جامعه را به سمت رشد توسعه بدهد؛ چه در عرصه فرهنگی، چه علمی و حتی سیاسی. الان دانشجو سردرگم است. البته یکی از نتایج حضور در تشکل‌ها این است که این سردرگمی از بین می‌رود. یعنی افراد تا حدودی مسیرشان را پیدا می‌کنند. فرقی هم نمی‌کند که در چه تشکلی با چه خط فکری باشند، اما صحبت من درباره مخاطبان خارج از اعضای تشکیلات است.

می‌خواهم بگویم اگر خیلی از فعالیت‌های دانشجویی از سوی دانشجویان دنبال نمی‌شود، به علت فضای سردرگمی است که با آن درگیرند. دانشجو برای آینده مسیر مشخصی نمی‌بیند. نمی‌داند پس از اینکه از دانشگاه خارج شد، چه خواهد کرد. تبیین مسیر دانشجو باید از اهداف تشکل‌ها باشد.

شاید این روشنگری دانشجویان را به هدفشان برساند؛ چنان که برای اعضای خودشان موفق بوده اند. اگر تشکل سیاسی بوده اند، کنشگری صحیح سیاسی را آموخته اند و اگر تشکل فرهنگی بوده اند، هویت فرهنگی را مطابق با هویت ایرانی و اسلامی شکل داده اند. هدف اصلی تشکل‌ها همین است. یکی از آفت‌هایی که تشکل‌ها با آن روبه رو هستند، رزومه سازی است.

برنامه برگزار می‌کنند به همین هدف. یکی دیگر از آفت‌های فعالیت دانشجویی این است که دانشجو آن تشکل را متعلق به خودش می‌بیند. یعنی به دلیل فعالیت‌هایی که انجام می‌دهد، تشکل حقی به گردنش دارد. اگر این نگاه ابزاری را داشته باشیم، از مسیر حق فاصله می‌گیریم و به سمت افول می‌رویم. این خودمحوربودن در تشکل با نگاه خادم بودن برای دانشجو تناقض دارد.

شعبانی: باید بپرسیم تشکل‌های دانشجویی امروز چه‌ می‌کنند؟ آیا درباره تحولات شهر و استانشان پیگیر هستند؟ می‌دانند چه اتفاقی در اطرافشان در حال رخ دادن است؟ در شورای اسلامی شهر چه خبر است؟ در شهرداری؟ در استانداری؟ دانشجو مشکلات سطح جامعه و استان را‌ می‌داند؟ تشکل‌ها در قبال تحولات جامعه مسئول اند و به فرموده رهبر معظم انقلاب، باید سعی در برطرف کردن مشکلات داشته باشند.

ما همین مدتی پیش در تشکل خودمان میزبان یکی از اعضای شورای اسلامی شهر بودیم. نشستی داشتیم و در همان جلسه قول گرفتیم که جلسات تخصصی‌تر را با اعضای جامعه اسلامی در شورای اسلامی شهر یا دانشگاه برگزار کنیم؛ از نظر تخصصی شدن این جلسات در بحث شهرسازی، معماری، حمل ونقل و ترافیک که بتوانیم با کمک مسئولان شهر و اعضای تشکل دانشجویی این معضلات را حل کنیم. این کاری است که انجمن اسلامی انجام داده است.

شهرآرا: این یعنی شما خودتان را در ماجرا‌های شهری دخیل کرده اید؟

شعبانی: بله. شاید بتوانیم یک معضل شهری را حل کنیم. همه ما در این شهر زندگی می‌کنیم. چقدر ترافیک خیابان عارف و پرستار برایمان مهم است؟ تشکل دانشجویی باید وارد شود و این معضل را حل کند. تشکل دانشجویی معماری‌های شهر را بررسی کند. می‌توانیم به صورت تخصصی با کمیسیون‌های تخصصی شورا وارد گفتگو شویم.

حسن زاده: نکته‌ای وجود دارد که ناظر به فضای دانشجویی کشور است. فضای دانشجویی تا پیش از اینکه هویت و محتوایش را از آن بگیرند، به شدت فعال بود. مثلا در دانشگاه پیام نور مشهد مطالبه‌ای را درباره ارتفاعات جنوبی کشور پیگیری کردیم که ۲ هزارمیلیارد تومان را حفظ کرد و البته مطالبه‌ای در سطح کلان بود. منتها این خالی کردن هویت دانشجویی از فضای دانشجویی کشور که دو سال کرونا خیلی به آن دامن زد، دانشجو‌ها را از دانشجویی کردن فاصله دادند.

اصلا نفهمیدند فضای دانشجویی چیست. ابتدا هویت دانشجو را تخلیه و بعد محتوای مطلوب خود را جایگزین کردند. پارسال شاهد بودیم که فضای لمپنیزم به محیط دانشجویی وارد شد؛ فضای تفکری از هرکجایی؛ غرب، شرق و عناصر داخلی و هرکسی که‌ می‌خواهد فضای دانشجویی دانشجووار پیش نرود. قبلا اگر مخالفتی هم بر سر هر جریان داشتیم، کاملا نخبگانی و دانشجوطور نشریه بیرون می‌آمد و بیانیه که مفهوم داشت و سیاسی بود. الان می‌بینیم نشریه هست، اما به شدت محتوای سخیف و سطحی دارد. این یعنی هویت ما را با هویت لمپنیزم تغییر می‌دهند.

شهرآرا: این جریان لمپنیزم، از بیرون وارد شده است یا از میان خود دانشجویان؟

حسن زاده: هردو عامل هست. یعنی آن‌ها دارند روی زمینی کار می‌کنند که ظرفیتش را دارد. دانشجو از خدا می‌خواهد نمره اش را بگیرد و برود و در مسائل مختلف عمیق نشود. استاد هم تمایل دارد چندساعتی تدریس کند و تمام. با مجازی کردن کلاس و محتوای سطحی، هویت دانشجو را از او می‌گیرند و این پازل بزرگی است که هرکسی نقش خودش را ایفا می‌کند؛ می‌تواند کرونا باشد و مانور رسانه‌ای که هوشمندانه کار می‌کند.

گاهی تنبلی دانشجوست و گاه تنبلی استاد. همه این‌ها مجموعه‌ای را‌ می‌سازد که دانشجو هویت خودش را نداشته باشد. هویتش با هویت دیگری جایگزین می‌شود و به گفته شهیدسلیمانی فرصتی که در بحران‌ها هست، در خود فرصت‌ها نیست. هنوز می‌توانیم از منجلابی که گیر افتاده ایم و کسی نمی‌داند هویت دانشجویی چیست بیرون بیاییم و هویتی را که پیش‌تر ایراداتی داشته است، اصلاح کنیم و آن هویت اصیل و پاک را که باید مؤذن جامعه باشد و در مسائل کشور خط دهی کند، در این ظرف خالی هویتی دانشجو بریزیم. اکنون این موضوع در دانشگاه‌های کشور در حال پیش رفتن است.

شهرآرا: پس در حوزه تشکل‌ها و دانشگاه‌های خودتان متوجه شده اید که آنچه در اختیار دارید، مطلوب خودتان نیست. درست است؟ عدد و رقم دارید که چنددرصد دانشجویان عضو تشکل‌ها هستند؟

شعبانی: ۵ تا ۷ درصد. خیلی کم.

زارع: فکر می‌کنم تا ۱۰ درصد.

سمرقندی: آمار تفکیکی نداریم. درباره ما ۱۰ تا ۱۵ درصد است.

حسن زاده: ما هم تا ۱۰ درصد.

شهرآرا: با وجود این، آن جنبش دانشجویی، آرمان خواهی و نرم افزاری که از آن سخن می‌گویند، کجاست؟

شعبانی: مرده! ما با دانشگاه، رؤسا، مدیرانی منفعل و دانشجویانی منفعل‌تر و بی تفاوت‌تر درباره مسائل جامعه روبه رو هستیم؛ به ویژه در موضوعات سیاسی و موضوع انتخابات که امروزه درگیر آن هستیم. هر دوره هم مشاهده می‌کنید که آمار مشارکت مردم در انتخابات کمتر می‌شود؛ براساس آمار‌هایی که خود رسانه‌ها منتشر می‌کنند.

نسل امروزی از اتفاقات گذشته کشورش ناآگاه است و از تاریخ معاصر کشورش هم خبر ندارد. همین الان از نسل دهه هشتادی که در دانشگاه هستند، اگر بپرسید سال ۱۳۷۸ چه اتفاقی افتاده است، نمی‌داند. اگر بپرسید سال ۱۳۸۸ چه شد، موسوی و احمدی نژاد چه کار کردند، نمی‌داند. ما با دانشجویانی روبه رو هستیم که‌ نمی‌دانند اصلاح طلب کیست و اصول گرا کدام است.

جو حاکم بر دانشگاه این است. اما تشکل انجمن اسلامی با این دیدگاه که دانشجوی امروز سیاسی نیست و از سیاست فرار می‌کند و‌ نمی‌خواهد درباره آن چیزی بداند، برای جذب دانشجویان تمهیدات دیگری اندیشیده است. ما با استفاده از ابزار هنر، افراد را با توانایی هایشان در زمینه‌های فرهنگی و هنری مثل نویسندگی، صداپیشگی، خبرنگاری یا کار با نرم افزار جذب می‌کنیم و آن‌ها را با توانایی خودشان رشد می‌دهیم و به فضای سیاست می‌کشانیم. در بدو ورود اصلا از سیاست صحبت نمی‌کنیم. چون بیزاری دارند.

شهرآرا: مگر تشکل شما کاملا سیاسی نیست؟

شعبانی: چرا، سیاسی هست، اما ما کار فرهنگی و هنری هم می‌کنیم. این روش جذب ما پاسخ خوبی داده است. از آن طرف، در همین جلسه شورای اسلامی شهر، هم جایگاه سیاسی دارد، هم شهری و وارد مباحث شهری و سیاست می‌شوند و با مسئولان در ارتباط خواهند شد. البته برای اینکه به جنبش دانشجویی تبدیل شود، نیاز به زمان دارد. درعین حال، آن جنبش دانشجویی که مدنظر شماست که آرمان خواهی می‌کردند و کف خیابان می‌ایستادند و‌ می‌گفتند استاندار تا استعفا ندهی نمی‌رویم، کجا رفت؟ آن تشکل‌هایی که مسئولان را برکنار می‌کردند، کجا رفت؟ نیست. مرده.

سمرقندی: اشاره شد که جنبش دانشجویی مرده است. من خیلی موافق این صحبت نیستم. اگر به سیر تاریخی جنبش دانشجویی نگاه کنید، متوجه می‌شوید که در طول تاریخ این فرازونشیب‌ها را داشته است؛ یعنی افول و صعود بوده است. در برهه‌ای از تاریخ طرف داران خودش را از دست داده و کمتر شده و در زمانی بیشتر شده است. پس اینکه بگوییم کلا طرف دارانش را از دست داده و‌ نمی‌تواند مثل دهه ۷۰ باشد، اشتباه است.

شعبانی: اگر از سال ۱۳۸۸ جنبشی بوده است، مثال بزنید.

سمرقندی: من درباره این اوضاع خوش بین ترم. به نظرم روندی دارد. آنچه در زمان فتنه ۱۳۸۸ و اغتشاشات ۱۳۹۸ رخ داد هم مانند اظهارنظر‌های زمان کنونی است. آن موقع هم اگر دقت می‌کردید، می‌گفتند جنبش دانشجویی مرده است؛ دقیقا با همین عنوان. این طور حس می‌شد که مثل قبل نیست. اما اکنون می‌بینیم که از سال ۱۳۷۸ جریانات جنبش دانشجویی ادامه پیدا کرده. ولی اگر خیلی پررنگ نیست، بخشی مربوط به اتفاقات بیرون از دانشگاه است و برخی داخل دانشگاه. باید ریشه یابی کنیم. پس نمرده، بلکه کم رنگ شده است و ان شاءا... در آینده به سمت مسیر خودش پیش برود.

الان داریم از آن پیچ تاریخی عبور می‌کنیم. اشاره شد که دانشجو سیاسی نیست. به نظر من دانشجو خودش را به عنوان عضو و نماینده مردم می‌داند و همیشه هم خودش را موظف به مشارکت در اجتماع می‌داند. به نظرم دانشجو سیاسی هست، اما همان طور که اشاره شد، آگاهی سیاسی لازم را ندارد. یعنی ما باید به دانشجو آن آگاهی را بدهیم.

سمرقندی: من نمی‌گویم دانشجو تمایل ندارد وارد موضوعات سیاسی شود. من می‌گویم آگاهی ندارد. نمی‌داند چه نقشی را‌ می‌خواهد در فضای سیاسی ایفا کند. فکر می‌کند بی ثمر است. اینجا وظیفه تشکل سیاسی این است که آن آگاهی سیاسی را بدهد. بیایند کف میدان و با دانشجو ارتباط بگیرند و به دانشجو بگویند واقعا در فضای داخل و خارج از دانشگاه چه‌ می‌گذرد. اگر دانشجو از این مسیر آگاه نشود، سرگرم رسانه‌ها و دیگران می‌شود.

اینجا وظیفه تشکل همین برگرداندن آگاهی است. تشکل‌ها شاید به خوبی عمل نکرده اند که هویت سیاسی را به او نشان بدهند. اگر ماجرایی رخ بدهد که نیاز به حضور دانشجو داشته باشد، دوباره وارد خواهند شد. پارسال دانشجویان انقلابی در دانشگاه سعی در تبیین وضع موجود داشتند. این نشان داد که کف میدان هستند.

شعبانی: یک سؤال دارم از دوستان؛ اینکه جنبشی که‌ می‌گویید نمرده و بیمار شده است، چندسال طول می‌کشد که دوباره برگردد؟ از سال ۱۳۸۸ به این طرف یک حرکت و جنبش را نام ببرید.

سمرقندی: به نظرم ما هرسال داریم این جنبش و حرکت را‌ می‌بینیم؛ به مناسبت‌های مختلف.

حسن زاده: در فضای شهری خودمان هم سال ۱۴۰۱ ستاد مشارکت حداکثری داشتیم. به صورت هم زمان در پانزده نقطه در شهر مشهد کافه گفتگو برپا بود و با مردم صحبت می‌شد؛ درحدی که افراد معاند خبرش را منتشر کردند.

شعبانی: شما در سطح شهر و استان می‌گویید. منظور من در سطح کشور است. سال ۱۳۸۸ کشوری بود؛ سال ۱۳۷۸ کشوری بود.

حسن زاده: سال ۱۴۰۱ مگر کشور به هم نریخت و جنبش دانشجویی آن را نگه نداشت؟ پارسال که کاملا تقابل دو تفکر بود.

شعبانی: کدام تشکل‌ها و طیف‌ها بودند؟ کدام تشکل بلوا ایجاد کرد؟ چه کسی پشت بلوا بود؟ هیچ کدام.

حسن زاده: چه کسی گفته است هیچ کدام نبودند؟ انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر فعالیت جدی داشت.

شعبانی: آیا در محاکم انجمن اسلامی را محکوم کردند که چرا پشت اغتشاشات بوده است یا نه؟ نبوده است. اما در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ بود. پس یک جنبش دانشجویی و تشکل خاص پشت آن ماجرا نبود.

حسن زاده: من پیش‌تر گفتم آن جنبش دانشجویی الان مطرح نیست. آن فضای حقیقی و مجازی است. آن تفکری است که در فضای مجازی منتشر می‌شود. شما می‌بینید به صورت واحد در همه دانشگاه‌ها یک شعار داده می‌شود و به صورت واحد در همه جا یک مدل راهپیمایی می‌شود. سؤال شما درباره وضعیت جنبش دانشجویی بود که الزاما شامل یک تشکل و دو تشکل نیست.

پارسال وقتی همه کشور آرام شده بود، ۳ هزار نفر در دانشگاه فردوسی جمع شدند. این یعنی جنبش دانشجویی فعال است. یکی دو تشکل هم نبود، ولی دانشجو بود. اصلا دانشجو وظیفه اش این است که داخل جامعه جریان سازی کند. سال ۱۴۰۱ این کار را نمی‎ کرد؟ چرا. به غلط بود، اما می‌کرد. پس جنبش دانشجویی نمرده و بیمار شده است.

شعبانی: آنچه آقای حسن زاده توضیح دادند، درست است. شما جنبش دانشجویی را فقط در فعالیت تشکل‌ها نبینید. حتی یک دانشجو هم ممکن است عضو تشکل خاصی نباشد، اما با فعالیت اجتماعی هم در جنبش دانشجویی نقش دارد.

شهرآرا: با همه این توضیحات، حالا باید امیدوار باشیم که دانشجو در تشکل یا بیرون از آن عضو جنبش هست یا خیر؟

زارع: دقیق‌تر و تجربی‌تر بگویم؛ پس از تخریب بیمارستان غزه، دانشجویان جمع شدند و به سمت دفتر سازمان ملل در مشهد رفتند و جریانی رخ داد. یا مثلا در اتفاقات پارسال دو گروه مقابل هم بودند. تا زمانی که کارد به استخوان نرسد، آن جنبش دانشجویی آرمان خواهی و قیام حضور پیدا نمی‌کند.

شهرآرا: یعنی از میزان حضور دانشجویان در اتفاقات پارسال راضی بودید؟

زارع: بله. امسال هم درباره ورود دانشجویان به مسائل غزه راضی هستم. امید که قطعا داریم. این از بدیهیات است. بحث این است که بی تفاوتی گسترش پیدا کرده است، اما زمانی که کارد به استخوان برسد، برخی دانشجویان واقعا پای کار هستند، اما وضعیت که عادی می‌شود، هم بین دانشجویان و حتی استادان افرادی می‌شوند. خود مردم هم این طوری هستند. دیدید در ۲۲ بهمن پارسال چقدر حضور پررنگ داشتند؟ تحلیل من از فضای جنبش دانشجویی و حتی مردم عادی این است. جنبش دانشجویی زمانی که اتفاقات خاص بیفتد، مثل ماجرای غزه و موجی راه بیفتد، قابل ایجادشدن است.

حسن زاده: برای چه‌ می‌گویم بیمار است؟ به این دلیل که در این وضعیت که دانشجو دارد فعالیت می‌کند، هیچ کس رضایت ندارد. یک مسابقه دو را برایمان مثال می‌زدند که به پا‌های یکی از دونده‌ها وزنه‌هایی آویزان است. مسابقه شروع می‌شود و همه می‌دوند و او هم ردیف بقیه پیش می‌آید، اما برای او خیلی کار سخت‌تر است. جنبش دانشجویی نیز همین طور است. دوسال کرونا همه دانشجویی کردنِ یک دانشجو این بود که بنشیند پای موبایل و لپ تاپ. یعنی همان اجتماع دانشجویی هم از او گرفته شد و الان هم کلی دارند به آن ‎ها خوراک می‌دهند.

دانشجو از همه طرف زیر فشار‌ها و خوراک‌های فکری افراد است. با همه این موارد، دارد همپای مثلا تشکل شهری جلو می‌آید؛ تشکل شهری‌ای که این همه عقبه مردمی دارد و اجتماعی در میدان فلسطین برگزار می‌کند. منتها نقطه زن نیست و به یک میدان ختم می‌شود، اما تشکل دانشجویی ظرف سه چهار ساعت ۳ هزار نفر جمع می‌کند و‌ می‌برد جلو سازمان ملل و نقطه زنی می‌کند که یعنی اینجا باید هدف باشد.

پس با همه این وضعیتی که دانشجو را محدود کردند، به او فشار آوردند و در تنگنا قرار دادند، الان دارد خودش را‌ می‌رساند و برای همین می‌گویم امیدوارکننده است، نمرده و بیمار است. چون مریضش کرده اند و باز برخواهدگشت. جنبش دقیقا مثل یک نمودار سینوسی است. الان در منفی یک است و تا به مثبت یک برسد، زمان بر است.

شعبانی: دوستان مدام از میدان شهدا و فلسطین می‌گویید و سازمان ملل. بحث این نیست. وقتی می‌گوییم جنبش دانشجویی مرده است، یعنی یک تشکل نیست که برنامه ریزی اش صفر تا صد مال خودش باشد. اینکه می‌گویم اکنون چنین تشکلی نداریم، همین است. ما در جامعه اسلامی و انجمن اسلامی باید برویم مثلا جلو شورای اسلامی شهر و به نحوه مدیریتش اعتراض کنیم. اما تعدادمان کم است. اگر همه بیایند، شاید دویست تا پانصد نفر بشویم. آیا چنین کاری می‌توانیم بکنیم؟ خیر. نمی‌توانیم.

حسن زاده: توانایی داریم انجام بدهیم. منتها می‌گوییم چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. الان خود جنبش بیمار است. اگر قرار باشد توانایی خودمان را بگذاریم برای مسائلی که ۵ یا ۱۰ سال دیگر انجام بدهیم، اشتباه است. الان کم هستیم و حدود ۷ تا ۱۰ درصد از جمعیت دانشگاه در تشکل‌ها عضو هستند. سال ۱۳۷۷ انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر سالنی گرفت و ۳ هزار نفر را جمع کرد که همه کارت عضویت انجمن داشتند. منتها می‌گویم با همه این موارد، عده‌ای هنوز فعالیت می‌کنند. پس دانشگاه زنده است، اما مریض است. زمان می‌برد به جایگاه والای جریان سازی در کشور برسد.

شهرآرا: شاید الان جنبش دانشجویی باید شکل و فرمش را تغییر دهد و جور دیگر فعالیت کند؛ نه الزاما شبیه سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸.

حسن زاده: از سال ۱۳۵۷ که دانشگاه بازگشایی و فعالیت دانشجویی آغاز شد، تا ماجرای کوی دانشگاه چندسال گذشت؟ جنبش دانشجویی ۲۱ سال جلو رفته بود و باز سال ۱۳۸۸ دوباره میوه‌ای چیدند که از سال‌ها قبل کاشته شده بود. اگر این تفسیر درست باشد که از سال ۱۳۸۸ مرده، طبیعی است همین تعداد سال طول بکشد که نهالی که کاشتید، ثمر بدهد.

اگر قرار باشد این طور حساب کنیم، باید بگوییم از سال ۱۳۵۷ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۷ که جنبش به ثمر نشست، دانشجویان کجا بودند؟ سال ۱۳۶۷ کجا بودند؟ دهه ۶۰ که درگیر جنگ بودیم، منافقان درحال کشتن آدم‌ها بودند و ۱۷ هزار نفر را کشتند. جنبش دانشجویی کجا بود؟ آیا توانست راهپیمایی بگذارد؟ بله، برگزار کرد، با حضور هزار نفر در تهران. چندسال گذشته بود؟ همان ۱۰ سال. این راه همان راه است. ما الان باید به جایی برسیم که آن ریلی که جنبش دانشجویی رفت و به قهقرا ختم شد، به آن سمت نرویم.

اینکه چطور دانشجو را سیاسی کنیم، اول از همه باید بفهمد چقدر بودنش مهم است. دانشجوی ما نمی‌داند اصلا نقشش چیست. فکر می‌کند دانش آموزی است که باید صبح سرکلاس بنشیند و حضور و غیاب که تمام شد، ناهار بخورد و برود خانه. این زندگی دانش آموز است، نه دانشجو. می‌گوییم بیا در فضای شهری حرکت کن و در جواب می‌گوید سلف دانشگاه من مشکل دارد، چرا باید بروم سراغ فضای شهری؟ همین باعث می‌شود ابتدای کار وارد تشکل نشود. باید پله پله طی کند. باید از مطالبات دانشگاه خودش شروع کند تا کشور. وظیفه ما این است که اجازه بدهیم این جنبش دانشجویی ضعیف در ریل خودش حرکت کند.

شهرآرا: سؤال دیگر من همین بود که تشکل‌ها برای بیرون آوردن دانشجویان از آن گرداب که نامش هرچیزی مثل بی تفاوتی است، چه باید بکنند؟ چگونه او را به فضای شهری بکشانیم و حساس و فعال کنیم؟

شعبانی: اول با مطالبات صنفی خودش؛ از خوابگاه تا سلف. بعد به سوی مسائل شهری. دوستان هم تأیید کردند که اکنون ۵ تا ۱۰ درصد در تشکیلات خودمان جذب کرده ایم. این نشان می‌دهد که دانشجو و دانشگاه سیاسی نیست. ما با ابزار هنر پیش می‌رویم.

سمرقندی: باید در فضای دانشگاه که فضای علمی است، به دور از تعصبات غیرمنطقی در یک فضای نخبگانی و علمی به گفتگو درباره موضوع‌های گوناگون بپردازیم. باید مسائل را منطقی مطرح کنیم و به مسئله اصلی دانشجو بپردازیم. اینکه می‌گویند چرا نمی‌توانیم تجمع درستی در شهر داشته باشیم، اولا ناظر به همین حرف است. ما به عنوان تشکل‌های دانشجویی نتوانسته ایم فضای مشارکتی نقد و گفتگو را با هم داشته باشیم.

یعنی خودمان با خودمان در فضای چالشی حضور داریم. همه می‌دانیم که باید مطالبه گر باشیم، اما یک سو و یک جهت نیستیم و جزیره‌ای عمل می‌کنیم. همه جا هم مشهود است؛ در همه جمع ها. همین که در فضایی با هم می‌نشینیم، به بحث و جدل می‌رسیم. اگر بخواهیم جدل کنیم، آن دانشجو فکر می‌کند این‌ها با خودشان مشکل دارند. این برای تشکل‌ها آسیب است. رهبر معظم انقلاب گفتند باید از دوقطبی سازی جلوگیری کنیم.

هیچ خیری در رادیکالی حرکت کردن و رادیکالی صحبت کردن به جنبش دانشجویی نمی‌رسد. اول فضای گفتمان باید در بین اعضای تشکل‌ها اعم از سیاسی و فرهنگی باشد. آنچه ما می‌بینیم، این است که تشکل‌ها درگیر اختلافات با هم هستند؛ حتی تشکل‌های یک دانشگاه. دانشجو یا باید در یارکشی باشد یا کلا رها کند. این یکی از دلایل بیزاری دانشجوست.

شعبانی: این دعوای بین تشکل‌ها هرگز حل نمی‌شود.

حسن زاده: اشکالی ندارد که تشکل‌ها با هم در جلسه بحث و گفتگو و دعوا کنند، اما وقتی بیانیه می‌نویسند، باید با هم باشند. ما نزدیک پانزده سال است که داریم این کار را‌ می‌کنیم. فتح دانشگاه کرده ایم. بین تشکل هایمان فعالیت داریم و اختلافاتی در جلسات داریم، اما کف دانشگاه فعال هستیم.

شعبانی: در دانشگاه آزاد به این توافق نمی‌رسیم. چون دانشگاه آزاد نسبت به دانشگاه فردوسی و پیام نور سیاسی‌تر است. یعنی همیشه قطب سیاسی استان است و همیشه خط مشی آنجا تعیین می‌شود. هیچ گاه تشکل هایش با هم کنار نمی‌آیند و همیشه دعوا بوده است. اگر یکی شب نامه می‌داده، دیگری می‌رفته است سراغ روزنامه.

سمرقندی: تشکل‌های سیاسی در مبنا و خط مشی باید تفاوت داشته باشند. اختلاف هست، اما با توجه به این‌ها تشکل‌ها باید درباره مثلا مسئله شورای اسلامی شهر حساسیت داشته باشند. همه باید در مسائل کلان‌تر اختلافات را کنار بگذاریم و درباره چنین مسئله‌ای به جمع بندی برسیم.

حسن زاده: وضعیت این است که من با فلان تشکل دانشجویی بر سر یک مسئله اختلاف نظر دارم، اما درباره مسئله‌ای مثل فلسطین که اختلاف نیست. ماجرا بین حق است و ناحق. با هم جمع می‌شویم و کاری انجام می‌دهیم. منتها این یک آسیب هم ممکن است داشته باشد. این پدافندی است دربرابر آفند کم جمعیت بودن. ۱۰ سال پیش یک تشکل ما برابری می‌کرد با همه تشکل‌های الان. وقتی جمع شدن باشد، در افزایش جمعیت در تشکل احساس نیازی ایجاد نمی‌شود.

شهرآرا: تشکل‌ها تا چه میزان در مطالبه گری از دولت و نمایندگان مجلس مردم مشهد موفق بوده اند؟ در این باره تجربه‌ای داشته اید؟

شعبانی: آن‌ها فقط زمان انتخابات سراغ ما می‌آیند.

زارع: مطالباتی داشتیم. در فضای دانشگاه ما اتفاقاتی افتاد و تغییراتی در سطح ریاست بود که خواستیم در این موضوع تأثیرگذار باشیم. جلساتی با امام جمعه و استاندار داشتیم و مواردی را مطرح کردیم. خیلی سربسته می‌گویم؛ در فضای کشور گاهی می‌بینیم که به افراد بیشتر از تشکل‌ها بها داده می‌شود. ما تلاش خودمان را کردیم، اما انگار ارتباط فردی یک نفر مؤثرتر است. تلاش خود را از لحاظ سیاسی کردیم، اما در این تجربه نتیجه آن چیزی نشد که‌ می‌خواستیم. درعین حال، جنبش دانشجویی می‌تواند به عنوان یک بازوی نرم حضور داشته باشد.

می‌گویند ارتباطات باعث اعتمادات می‌شود. تفکری در فضای دانشجویان و حتی مردم وجود دارد که ارتباط با مسئولان چاپلوسی است و دیدگاه به طور کلی منفی است. درحالی که برای اعتماد نیاز به ارتباط است. درمجموع به نظرم ارتباط بین مسئولان و تشکل‌های دانشجویی نیست و یک فرد می‌تواند در برخی کار‌ها مؤثرتر باشد. درعین حال، با ریاست اداره کل انتقال خون به زودی همکاری خواهیم کرد.

حسن زاده: در جریان کرونا و واکسیناسیون که خیلی‌ها برای آن استرس داشتند، بچه‌های بسیج وارد کار شدند. در مسئله ارتفاعات جنوبی هم جلساتی داشتیم و گاهی دانشجویان را از آن جلسات حذف می‌کردند، ولی این‌ها باعث شد جنبش دانشجویی به حساب بیاید. این یک نمونه کامل مطالبه گری بود که حتی انجمن دوچرخه سواران بانوان هم با ما همکاری کرد. مطالبه به نتیجه رسید. آن مسئول هم اگر بخواهد اثر بپذیرد و همکاری کند، باید به دانشگاه دعوت شود و سطح ما را ببیند. پیگیری‌هایی که‌ می‌کنیم، باعث می‌شود ما را جدی بگیرند.

شعبانی: درباره ارتباط با مسئولان صحبت شد. اتفاقا تلاش می‌کنند بیایند داخل دانشگاه که رأی جمع کنند. با صحبت شما مخالفم. نیازی نیست بیایند دانشگاه و تعداد ما را ببینند. آن عضو شورای اسلامی شهر با نزدیک شدن انتخابات برای حضور در دانشگاه لحظه شماری می‌کند که ۳۰ هزار دانشجو به او رأی بدهند. ببینید نمایندگان مجلس هیچ وقت به دانشگاه آمده اند؟ خبرش رسیده است که یکی از نمایندگان مشهدی قرار است از تهران نامزد شود.

شهرآرا: شما دعوتشان کردید؟

شعبانی: خیر. من با مشاور یکی از نمایندگان مجلس مشهد صحبت کردم، پاسخش این بود که او فقط روز‌های مشخص پنجشنبه و جمعه در مشهد است که آن هم به کار دانشگاه نمی‌آید و در آن روز‌ها دانشگاه تعطیل است. پس کی قرار است نماینده من بیاید دانشگاه؟ در آبان جلسه‌ای با معاون سیاسی استاندار داشتیم و بچه‌ها طرحی دادند و قول مساعدت گرفتند و درحال پیگیری هستند.

سمرقندی: برخی صحبت‌هایی که با مسئولان می‌کنیم، ملموس است و برخی نه. به طور مثال تجربه ما در  جامعه اسلامی دانشجویان در  ارتباط گیری با  مسئولان این طور بوده است که جمعی از دانشجویان اقتصاد درباره مسئله مولدسازی با معاونت اقتصادی استانداری جلسه‌ای گذاشتند و راجع به اقدامات درحال انجام مطالبه گری کردند و راهکار ارائه دادند. این شاید خیلی ملموس نباشد، اما درباره مدیریت شهری و استان اثرگذار است و آن نقش کنشگری با مسئولان را خواهد گذاشت. بی ثمر نیست. تجربه‌های متفاوت داشتیم. ارتباطی که از سمت تشکل با مسئولان گرفته می‌شود، به معنی این نیست که ما خواسته‌ای داشته باشیم و آن‌ها بخواهند عملی کنند. شما برعکس ببینید. گاهی درخواست داشتیم و اظهارنظر. بیانیه دفاتر جامعه اسلامی مشهد درباره اتفاقات شورای اسلامی شهر بود.

شهرآرا: مطالبات مهم دانشجویی امروز کدام‌ها هستند؟

شعبانی: دانشگاه ما تک قطبی و تک صدایی است. دانشگاه ما دلش نمی‌خواهد صدای مخالف را بشنود.

شهرآرا: یعنی دانشگاه آزاد؟

شعبانی: همه دانشگاه‌های کشور. چندین دفتر انجمن اسلامی دانشجویان ر ا در کشور بستند.

حسن زاده: با علم به این موضوع می‌گویید؟ از ابتدا نماینده دانشگاه خودتان بودید. اگر از طرف همه می‌گویید که نظرتان اشتباه است. چون من دیدم در دانشگاه آزاد چندین جلسه گفتگو و چندین نوبت کرسی آزاداندیشی بوده است. بچه‌های دانشگاه فردوسی کافه گفتگو در دانشگاه خودشان برگزار کردند. در دانشگاه پیام نور هرهفته شنبه و یکشنبه کافه گفتگو برپاست. یعنی دانشجو با هر اعتقاد سیاسی راحت حرف می‌زند و پاسخش را‌ می‌شنود و‌ می‌رود.

شعبانی: درباره مطالبات مهم باید بگوییم دانشجویی که سیاسی نیست، مطالباتش هم قطعا سیاسی نیست. مطالبه در حد همان سلف و فضای آموزشی است. اما مطالبه آن چندنفری که در تشکل نشسته اند، فرق دارد. حالا شما می‌خواهید مطالبه تشکل را بدانید یا دانشجوی عادی را؟

شهرآرا: می‌خواهم بدانم دانشجو چه‌ می‌خواهد؛ و شما نماینده یک تشکل و همان دانشجو‌ها هستید؛ چه سیاسی باشند و چه نباشند.

زارع: مطالبه افراد با هم تفاوت دارد، اما مطالبه همه دانشجویان مطالبات صنفی و رفاهی است.

حسن زاده: ما مطالبات عمیقی هم داشته ایم. مثلا وزیر علوم رفت دانشگاه تهران و گفت شما تشکل غیرقانونی هستید و این اعتراض مطرح شد که وزیر به چه حقی به بسیج و انجمن می‌گوید غیرقانونی؟ این اکنون یک مطالبه است برای ما. اصلا نگاه به دانشجو باید عوض شود. این نگاه بین مسئولان صدر کشور مثل وزیر علوم سخیف است و باید عوض شود.

شهرآرا: استقبال دانشجویان جدیدالورود از حضور در تشکل‌ها به چه میزان است؟

حسن زاده: دانش آموزند. نکته اینجاست که آن دانش آموزی که علاقه‌مند به کار سیاسی است، دانشجو نمی‌شود یا اگر می‌شود، کلا از آن فضا فاصله می‌گیرد. دانشگاه‌های ما یا آن ظرفیت را ندارند یا نرفته اند به سویی که بدانند چگونه فعالیت کنند. دانشجو‌ها با روحیه دانش آموزی وارد دانشگاه می‌شوند. پیش‌تر این وظیفه برعهده دانشگاه بود که آن‌ها را دانشجو بار بیاورد. الان تشکل‌ها خیلی تأثیر دارند که دیدگاه را عوض کنند. دانشجو از شهرستان می‌آید و کلاس استاد به راحتی لغو می‌شود، اما بدون اینکه یک اعتراض ساده بکند، به خانه برمی گردد.

شعبانی: حرف ایشان تا حدودی درست است. وقتی جوان دانشجو می‌شود، اصلا نمی‌داند که به محض اینکه دانشجو می‌شود، سیاسی شده است. شانزدهم آذر روز دانشجوست و کاملا با یک ماجرای سیاسی هم پیوند خورده است. برای همین ابزار ما در دانشگاه هنر است.

سمرقندی: اینکه دانشجویان جدیدالورود بتوانند به فضای تشکیلاتی وارد شوند، باید آگاهی داشته باشند و این برمی گردد به اینکه دانشگاه باید فضا را در اختیار تشکل‌ها بگذارد تا بتوانند خودشان را به دانشجویان معرفی کنند. این کار را انجام می‌دهد. مثلا ستاد استقبال از دانشجویان که اول سال برگزار می‌شود، به تشکل‌ها غرفه می‌دهد. از ایجاد غرفه تا اینکه دانشگاه این امکان را بدهد که در برنامه‌های مهم مناسبتی دانشگاه خودشان را معرفی کنند. البته وضع موجود برای ما مطلوب نیست.

حسن زاده: دانشگاه همان دانش آموز را‌ می‌خواهد که کاری به کار دانشگاه نداشته باشد. اصلا اهمیت تشکل دانشجویی و اینکه می‌تواند جامعه را پویا کند، برایشان جا نیفتاده است. مسئولان بعضی دانشگاه‌ها می‌ترسند به دانشجویان بها بدهند.

شهرآرا: برنامه‌های تشکل در حوزه‌های خودتان برای آینده چیست؟

زارع: برخی برنامه‌های مشترک با دفاتر جامعه اسلامی علوم پزشکی داریم که ادامه خواهیم داد و مربوط به فضای انتخابات است. برخی برنامه‌ها را هم با تشکل اساتید یا بسیج دانشجویی برگزار خواهیم کرد. همچنین برنامه‌هایی داریم که تمرکز کنیم درباره فرمایش رهبر معظم انقلاب که مسئله اصلی کشور را اقتصاد بیان کردند. بر این مبنا برنامه‌ای ترتیب دادیم با عنوان آموزش مبانی اقتصادی. من به آینده امیدوارم. آینده روشنی است. درباره کار تشکیلاتی از استادی نقل قول می‌کنم که گفت از کسی که کار تشکیلاتی نمی‌کند، بترس. کار تشکیلاتی برای دانشجو در هر گروهی ضروری است و به نوعی در قبال اطرافیان تعهد ایجادمی‌کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->