به گزارش شهرآرانیوز عشق نه حدومرز میشناسد، نه فاصله که اگر میشناخت، شب سرد یکی از شرقیترین مرزهای کشور، این گونه گرمای یلدا به خود نمیگرفت. میگویید چطور؟ میگویم با عشق مادر و پدر به فرزند و با عشق فرزند به آب و خاک؛ عشق مادر و پدر به فرزندی که فرسنگها دورتر از خانه به عشق هم وطنانش لباس خاکی مرزبانی بر تن کرده است.
هنگ مرزی تایباد سه شنبه شب، شبی دیدنی را به نظاره نشست، وقتی محمدرضا، علی و محمدیاسین، سربازان خراسانی این خاک، خانواده گرم و دوست داشتنی خود را در کمال ناباوری در کنار برجک و باروی پادگانشان به آغوش کشیدند؛ شب سردی که در آستانه یلدا به یکی از گرمترین شبهای زندگی شان بدل شد.
از میان تماسهایی که روابط عمومی فرماندهی مرزبانی خراسان رضوی با خانواده سربازان مرزبان داشت، سه خانواده امکان حضور در شب یلدایی فرزندانشان را داشتند و سه شنبه شب، سرازپانشناخته، خود را به نقطه صفر مرزی رساندند. سربازان، بی خبر از برنامه غافل گیرکنندهای که برایشان تدارک دیده شده بود، یا در گشت زنی روزانه برای حراست از مرزها بودند، یا در مکان کمین خود برای مقابله با هر تهدید علیه کشورشان حضور داشتند.
محمدرضا و علی از سوی فرماندهان به پاسگاه فراخوانده شدند و این همان زمان طلایی دیدار این فرزندان با پدر و مادرشان بود؛ همان لحظهای که از لنز عکاس مرزبانی هم دور نماند و دقایقی احساسی و زیبا را به یادگار گذاشت. انگار زمان برای همه پرسنل هنگ مرزی تایباد متوقف شد و ثانیه به ثانیه این دیدار سرشار بود از اشکهای و لبخندهایی که بی اختیار بر چهره فردفرد حاضران نقش بست؛ شبی که با تولد مادر یکی از سربازان مقارن شد و یکی از متفاوتترین جشنهای تولد هم برای این مادر رقم خورد. کمی آن طرف تر، فضای دشتی که محمدیاسین به حراست و نگهبانی از آن ایستاده بود، بی اختیار از عطر مادر و پدر پر شد و نقطه صفر مرزی بوسه باران از مهربانی این سه نفر.
هم سنگرهای این سربازان هم دست روی دست نگذاشتند و همپا و همراه فرماندهانشان، از سفره آرایی شب چله گرفته تا پذیرایی منحصربه فرد، آن هم از نوع پادگانی اش، یلدایی رؤیایی را هم برای هم خدمتیها و خانواده شان رقم زدند، هم برای خودشان.