آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز جالب است که ما برای ارتقای مدرک، رده شغلی، پول و سرمایه، برنامهریزی و هزینه بسیار میکنیم، اما یادمان میرود که در عالم درون خود چه سرمایههای عظیمی داریم که با غفلت و بیتوجهی ما، کارکردشان را از دست دادهاند؛ سرمایهای مثل کرامت که اگر باشد، دیگر دستاوردهای آدمی هم ارزش و معنا پیدا میکند؛ وگرنه چه بسیارند صاحبان پول و ثروت و قدرت که اگر قدرت و پولشان را بگیری، هیچ از آنها باقی نمیماند و فراواناند آنها که با کرامت روح و جان، بینیاز از زر و زور دنیا هستند.
برای بررسی جایگاهی که کرامت به انسان میبخشد، با حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی اخوی، کارشناس مذهبی، گفتگو کردهایم.
طبق تصریح قرآن کریم، انسان اشرف مخلوقات و عزیزترین مخلوق خدای متعال است و لذا ارزش و کرامت والایی دارد. برای درک این جایگاه، بهترین آموزه و استاد، قرآن کریم است. با نگاهی به آیات این کتاب مقدس، ما با دو نوع کرامت برای انسان مواجه میشویم؛ نخست کرامت ذاتی که در خلقت آدمی است: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ؛ ما به انسان کرامت دادیم»؛ یعنی این خلقت، در ذات کرامت برای آدمی است، اما کرامت دیگری هم هست که تمام سرمایهگذاری خدا روی آن تمرکز دارد؛ همان کرامت ارزشی یا پاداشی انسان: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ ا... أَتْقَاکُمْ».
خدای متعال میفرماید: «ما شما را انسان خلق کردیم، اما باقی راه دست خودتان است»؛ یعنی قدر کرامت ذاتی خود را بدانید و برایش ارزش قائل شوید و به آن اوج دهید و آن را به باد ندهید. انسان وقتی کرامت ذاتی خود را درک نکند، به جایی میرسد که مقامش از حیوانات هم پایینتر میرود: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ». خدا به انسان، عقل و گوش و چشم داده است. باید از اینها استفاده کند تا با درک کرامت ذاتی، به کرامت ارزشی و پاداشی خود برسد؛ یعنی همان مقام تقوای الهی.
کرامت ارزشی با تفکر در جایگاه و عظمت انسانی و تلاش برای رشد و ارتقای آن بهدست میآید. به تعبیر مولوی باید بدانیم «ز کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود». با قدم برداشتن در مسیر تقوا و انسانیت است که کرامت آدمی تأمین میشود.
خدای متعال میفرماید: «اول بدانید فقیر هستید؛ یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى ا...» (فقر به معنای انسانی نه مالی). خدا تصریح میکند: «ای انسانها! شما فقیرید و خدا بینیاز است». پروردگار در سوره مبارکه انشقاق بازهم انسان را خطاب میکند و میفرماید: «ذات تو این است که تلاشکنندهای سرسخت هستی: اى انسان! تو با سختى و تعب، خودت را بهسوى پروردگارت مىکشانى و سپس وى را ملاقات خواهى کرد» و نیز تصریح قرآن است که براى انسان جز حاصل تلاش او نیست.
نفس و شیطان، ما را رها نمیکنند. امیرالمؤمنین (ع) در خطبه هفتم از نهجالبلاغه میفرمایند: «شیطان دور قلب انسان طواف میکند، به این امید که دریچهای از قلب به روی او باز شود و یک گناه این دریچه را باز میکند. بهمرور شیطان در قلب انسان تخمگذاری میکند و کار به جایی میرسد که انسان با چشم شیطان میبیند و با زبان شیطان سخن میگوید». باید مراقب قلب بود. ناامیدی معنا ندارد. خداوند برنامهای طراحی کرده است که با اراده و تحرک و تلاش، میتوان آن را محقق کرد.
در این مسیر ما، هم مانع داریم هم اسبابی که ما را به مسیر انسانیت سوق میدهد. چرا ما صفات نکوهیده و نیز پسندیده داریم؟ چون انسانیت انسان در این تضادها مشخص میشود. ما ظلم را دوست نداریم؛ چون ماهیتا بد است، اما امروز در جامعه و در دنیا ظلم را میبینیم؛ مثل قضیه اخیر کرمان و داغدار شدن خانوادهها و ملت ایران، مثل ظلم به مردم غزه و فلسطین و دیگر جاهای دنیا. چرا انسان حاضر میشود خود را در مسیر ظلم قرار دهد؟ چون موانع را نمیشناسد و آنها را برطرف نمیکند.
ابتدا باید مکان سرمایهگذاری را بررسی کنیم؛ و اگر مناسب نباشد، نمیتوان سرمایه باارزش را در آنجا گذاشت. اگر انسان قلب خود را از ریا، تکبر، ظلم، غرور و حسادت خالی نکند، در مسیر انسانیت موفق نمیشود؛ مثل اینکه شب تا صبح، نماز شب بخوانیم و هنگام صبح غیبت کنیم. همین یک غیبت نهتنها ارزش همه نماز شب ما را از بین میبرد، بلکه ۳۹روز دیگر هم بدهکار میشویم؛ چون در روایت است وقتی غیبت میکنیم، چهل روز ثواب اعمال ما به حساب کسی که غیبتش را کردهایم، واریز میشود.
انسانشناسی و انسانسازی اهمیت بسیار دارد؛ اینکه انسان بداند اشرف مخلوقات است. دعوا و بحث ملائکه در خلقت آدم بر سر همین بود که به خدا گفتند این انسان، پیشینه خونریزی و سفاکی و جنایت دارد. خدا پاسخ داد: «من چیزی میدانم که شما نمیدانید». نکته آنکه خدا انسانی را با فرهنگ و تمدن نظام ولایی خلق میکند: «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه»؛ یعنی انسانی میتواند انسانیت خود را پیدا کند که در مسیر نظام ولایی حرکت کند؛ وگرنه از دایره انسانیت خارج میشود.
این نظام ولایی، از دستورات قرآن، انبیا و اهلبیت (ع) بهدست میآید. خدا در ابتدای سوره مبارکه الرحمن، ابتدا به آموزش قرآن کریم و پس از آن به خلقت انسان اشاره میکند؛ این یعنی انسان مدنظر قرآن، فردی است که با تعلیم قرآنی حرکت کرده باشد؛ وگرنه در مقام انسانیت قرار نمیگیرد. ما در مسیر خلقت در نظام تمدن ولایی قرار گرفتهایم، نه تمدنی که امثال ویلدورانت معرفی میکنند و براساس آن، ابتدا مردم کاری انجام میدهند و بعد تمدن میشود.
تمدن غربیاروپایی چنین است که هر گروهی کاری میکند، در یک بازه زمانی نام تمدن به خود میگیرد. در نظام تمدنی غیرولایی در مسائل اخلاقی و جنسی و... تنزل انسانیت بهوفور دیده میشود؛ برای مثال در اروپا ازدواج با اشیا، مرسوم شده است و در خبرها میخوانیم که زنی با فرش خود ازدواج کرده است. اینها برای آن است که آدمی در مسیر نظام ولایی قرار نگرفته است که انسانیت خود را بیابد، لذا به نقطه انتحار و انتهای دنیا رسیده است که دست به چنین کاری میزند.
برای اینکه انسان، کرامت ارزشی خود را سرمایهگذاری کند، نیاز به آموزههایی دارد که در این مدار قرار بگیرد. خوب است نسل جوان ما با کتابهای شهیدمطهری بهویژه «انسانوایمان» مأنوس شوند که دنیایی حرف در خود دارد و میگوید: خدا برای سیر و حرکت و صیرورت انسان چه برنامهای دارد. الان اگر یک وسیله کوچک بخریم، شیوه مصرف آن درج شده است، حال مگر میشود مخلوقی اشرف مخلوقات باشد و خداوند، برنامهای برای تحقق انسانیت او نداشته باشد؟
باید مراقب بود. اگر به بیماریهایی مثل غرور، ریا و حسد مبتلا شویم، کرامت انسانیمان از بین میرود. باید درصدد اصلاح برآییم و قلب را از غیرخدا خالی کنیم. انسان باید موانع انسانیت را بشناسد و بکوشد از آنها دور شود و در این مسیر نیفتد.
در این مسیر عقل بهعنوان حجت باطنی، چراغ راه و هادی آدمی است. به تعبیر امامکاظم (ع) در خطاب به هشام، ما دو حجت داریم؛ یکی ظاهری که انبیا و اولیای الهی هستند و دیگری باطنی که عقل است. باید از این موهبت الهی استفاده و مسیر انسانیت را پیدا کرد تا به وعده قرآن، به مقصد دیدار خداوند برسیم.
از امیرالمؤمنین (ع) نقل است که: «تو فکر میکنی جرمی صغیر هستی، نه. عالم بزرگی در تو تعبیه شده است. این عالم بزرگ همان انسانیت است». «رسد آدمی به جایی که بهجز خدا نبیند»؛ به تعبیر علم اخلاق، اگر انسان به مقام انسانیت خود واقف شود، حتما برای حفظ و تعالی آن قدم برمیدارد. طبیعتا در این مسیر، موانعی هم وجود دارد و راهنماییها را هم خدا برای ما قرار داده است. اینطور نیست که آدمی را برای خوروخواب، خلق کرده باشد.
ما خود را تزکیه نکرده و جلوی حربههای شیطان را نگرفتهایم؛ به همین دلیل است که در رویارویی با این موانع، شکست میخوریم. از امیرالمؤمنین (ع) پرسیدند چرا شما اینقدر خوب هستید؟ فرمودند: «برای اینکه جلوی ورودی قلبم را گرفتهام». این قلب حرم خداست. غیر خدا را در آن راه ندهید. وقتی دریچه قلب باز شود، هر چیز نامربوطی وارد آن میشود و در مواجهه با موانع انسانیت، شکست میخوریم.
رعایت دو نکته مهم در اینباره ضرورت دارد؛ نخست آنکه افرادی که کارگزار اجرای برنامهاند و در فضای فرهنگی فعال هستند، مثل جامعه روحانیان، تشکلهای دانشجویی و... خودشان اهل تهذیب باشند تا دریابند فساد و تهذیب نداشتن چه میکند و چه درمانی دارد. نکته دوم آنکه برای کار فرهنگی سرمایهگذاری شود. کار فرهنگی، عمیق است نه سطحی. همایش و نمایش خوب است، اما ما به کارهای عمقی و جدی و پیوسته و نتیجهبخش نیاز داریم. باید برنامهریزی و اتاق فکر تشکیل شود؛ وگرنه نتیجه نمیدهد.
در سیره اهلبیت (ع) است که برای تربیت شاگرد دغدغه داشتند و کار میکردند و مدام با آنها در ارتباط بودند. در روایت است که پیامبر اکرم (ص) برای نماز صبح، حضوروغیاب میکردند و اگر کسی نبود، حضرت جویای حال و دلیل غیبت او میشدند و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفتند. این دغدغه فرهنگی پیامبر (ص) در جامعه، نشانه پیگیری و تلاش برای حل موانع است، لذا دغدغهمندی و نیز تهذیب شخصی و اخلاقمداری اجتماعی، از عوامل به کرامت رساندن آدمی است.