۶۰۰ کودک‌ونوجوان یتیم، میهمان آستان قدس رضوی شدند استقرار ۳۲ صندوق اخذ رأی در حرم امام‌رضا(ع) یادی از فیلسوف، حاج ملاهادی سبزواری | در دیده اسرار همه خانه اوست تربیت مهدوی افق می‌خواهد راز عظمت ۲۵ ذی‌الحجه و نزول سوره «انسان» و آیه «هل اتی» فراخوان ثبت‌نام کاروان قرآنی اربعین آغاز شد پیکر مطهر سرباز شهید مرزبانی، در مشهد تشییع شد (۱۱ تیر ۱۴۰۳) همه آنچه باید درباره مباهله بدانیم | حقانیت جاوید اسلام اثرگذاری بانوان در جلب مشارکت حداکثری مردم در انتخابات روشن است از کتابخانه‌های دیجیتالی تا کتابخانه‌های هوشمند در بیستمین نشست اندیشگاه رضوی زمان ثبت‌نام کاروان‌های پیاده دهه پایانی صفر به مشهد؛ دهه اول محرم نبرد آیه و آتش | روایتی از آزادسازی منطقه مرزی مهران در جنگ تحمیلی ثبت‌نام بیش از ۴ هزار زائر و مجاور در طرح تابستانی «شمیم تلاوت رضوی» برنامه‌های متنوع حرم امام‌رضا(ع) برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب تعرفه‌های خونی ... زندگی جوانان را شیرین کنید! قرآن؛ چراغ روشن و رهنما در تاریکی دنیا اجرای طرح ملی «شهید رئیسی؛ تربیت کادر نوجوانان» در مشهد افزایش ظرفیت فضای باغ اردوگاه «خاتون» برای میزبانی از خانواده‌ها
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود

  • کد خبر: ۲۰۵۳۹۵
  • ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
«زوار آقا» اولین مسافر مشهد بود
وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است.

اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ چند سالی خانه خاله در یکی از فرعی‌های کوچه عیدگاه بودیم. از آن خانه قدیمی‌ها که سقف چوبی داشت، پنجره‌هایش چوبی بود و حیاط دلبازی داشت که یک درخت انجیر کهن‌سال سال‌ها بود در گوشه حیاطش جا خوش کرده بود. من خوشمزه‌ترین انجیر‌های عمرم را از آن درخت کندم و خوردم.

آن روز‌ها سر رفتن به خانه خاله بین من و خواهر برادرهایم دعوا بود و از هر فرصتی برای رفتن به آنجا استفاده می‌کردیم. یکی از این فرصت‌ها وقتی بود که پدربزرگ می‌خواست برود خانه دخترش و، چون نابینا بود باید یکی از ما نوه‌ها او را همراهی می‌کردیم. معمولا من با او همراه می‌شدم و در طول این همراهی چیز‌های زیادی از او یاد می‌گرفتم.

مثلا وقتی اتوبوس فلکه طبرسی را رد می‌کرد و وارد زیرگذر حرم می‌شد، پدر‌بزرگ می‌گفت، ما به مرقد آقا امام رضا (ع) نزدیکیم، حمد و سوره بخوان. خودش شروع می‌کرد و من هم عادت کرده بودم، همراه با او حمد و سوره می‌خواندم. هنوز وقتی مسیرم به زیر‌گذر حرم می‌افتد، حمد و سوره می‌خوانم، یکی برای امام رضا (ع)، یکی برای پدر‌بزرگ و یکی برای دیگر درگذشتگان. چون پدر‌بزرگ در دهه ۴۰ از افغانستان به مشهد آمده بود و اولین زائر امام رضا (ع) در فامیل بود، همه او را «زوار آقا» صدا می‌زدند.

وقتی باهم حرم می‌رفتیم، می‌رفت یک گوشه می‌ایستاد، دوبار زیارت امین‌ا... می‌خواند، یکی از طرف خودش و یکی به نیابت از اموات و حالا من هر وقت حرم می‌روم، سه‌بار زیارت امین‌ا... می‌خوانم که یکی از آن‌ها به نیابت از پدر‌بزرگ است. وقتی هم از حرم به خانه بر‌می‌گشتیم در راه برای من از خاطراتش در اولین سفر به مشهد می‌گفت. از اینکه چقدر سختی کشیده تا از غزنی به مشهد رسیده و از حال غریبی که در اولین زیارت داشته می‌گفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->