به گزارش شهرآرانیوز، فقط چند برگ از تقویم۱۴۰۲ باقی مانده است؛ روزهایی که انگار سرعت گذارشان بیشتر از باقی سال است و در چشم برهمزدنی هم اسفند را به فروردین گره میزنند.
سالی که گذشت اگرچه برای ما مشهدیها تلخ و شیرین کم نداشت، اما این روزهای آخر سال را فرصت مغتنمی دانستیم تا باز هم از شبکه مسائل مشهد بگوییم؛ از مشکلات زیستمحیطی مانند کمآبی و آلودگی هوا و کشفرود نابسامان تا چالشهای توسعهای مانند پروژههای برزمینمانده و حاشیه شهر و...؛ مخاطبانمان در این گزارش، هم مسئولان محلی هستند، هم ملیها؛ باشد که در سال۱۴۰۳ دستکم گرهی از مشکلات دومین کلانشهر کشور باز و چشمانداز روشنی برای مشهد ترسیم شود.
داستان دشت تفتیده مشهد، مثنوی هفتاد من کاغذ است. خشک سالیهای چند سال اخیر حال آبی شهر را حسابی ناخوش و وضعیت را قرمز کرده است. میانگین بارندگیهای مشهد نیز از مهرماه امسال تاکنون نسبت به دوره بلندمدت حدود ۶۰ درصد کاهش داشته و اندک بارندگیهای امسال هم مرهم این زخم ناسور کم آبی نبوده است.
در بیان عمق فاجعه کم آبی شهر هم همین بس که از چهار سدی که آب مشهد را تأمین میکنند، سه سد طرق، ارداک و کارده از مدار خارج شده اند و فقط سد دوستی باقی مانده است که آن هم حال خوشی ندارد و آبش ته کشیده است.
برای حل بحران کم آبی مشهد اگرچه اقداماتی مانند انتقال آب از جنوب کشور و غرب مشهد، حفر چاه در شهر و ... در حال انجام است، اما بی تردید اینها کافی نیست و مسئولان باید برای تشنگی مشهد فکر جدی تری بکنند؛ شهری که علاوه بر جمعیت حدود سه میلیون نفری اش، به برکت وجود مضجع منور شمس الشموس (ع) سالانه میزبان دست کم ۳۰ میلیون زائر است و منابع پایدار آب یکی از الزامات این میهمانی دهها میلیون نفری به شمار میرود.
قصه آلودگی هوا در مشهد دست کمی از بحران آب ندارد. حال وهوای شهر هم وخیم است؛ شاهد مثالش هم این است که مشهدیها از ابتدای امسال فقط حدود ۲۵ روز هوای پاک تنفس کرده اند؛ آلودگی هوای شهر از عوامل مختلفی نشئت میگیرد؛ از ریزگردها بگیرید تا ناوگان حمل ونقل فرسوده و مازوت سوزی نیروگاه توس و .... از داستان ناوگان حمل ونقل فرسوده و لزوم نوسازی و دست کم بازسازی آن بگذریم که علاوه بر اینکه شهرداری پای کار است، دولت هم باید پای کارش بیاید؛ حالا به ریزگردهایی میرسیم که تا چند سال پیش تقریبا فقط میهمان ناخوانده آسمان شهرهای غرب و جنوب کشور بودند، اما اکنون در مشهد هم صاحب خانه شده اند.
اوایل دی ماه امسال بود که ریزگردها آن چنان به آسمان مشهد هجوم آوردند که شاخص کیفیت هوا از عدد پانصد هم فراتر رفت؛ ثمره مشهود تصمیمات مسئولان استانی هم درباره آلودگی هوای شهر تصمیم گیریهای دیرهنگام کارگروه اضطرار برای تعطیلی فعالیتهای آموزشی و ورزشی و توصیه به مراقبت و سازگاری با گردوغبار بوده است. مازوت سوزی طوس هم گره کوری است که ظاهرا هیچ کس درباره اش برنامهای ندارد؛ نه مدیران نیروگاه و نه مسئولان استان.
پذیرایی سالانه از میلیونها زائری که به پابوسی حرم مطهر رضوی مشرف میشوند، زیرساختهایی نیاز دارد که بی تردید تأمین برخی از آنها نه در حوزه اختیارات مدیران محلی میگنجد و نه بودجههای اختصاص یافته به استان کفاف این کار را میدهد؛ پس باز هم توپ در زمین مسئولان ملی است تا به مشهد، در قامت شهری ملی توجه کنند.
فهرست کلان پروژههای برزمین مانده این حوزه مشخص است و نام آزادراه حرم تا حرم، قطار سریع السیر مشهد- تهران و شهر فرودگاهی هم در صدر آنها به چشم میخورد؛ پیشینه کلنگ زنی پروژه اول به مهرماه سال ۱۳۸۹ برمی گردد و قطار سریع السیر هم همان مگاپروژهای است که پس از گذشت بیش از یک دهه که قطار برقی مشهد-تهران به جایی نرسید، جایگزین آن شد؛ شهر فرودگاهی هم فعلا در مرحله جانمایی است.
پاشنه آشیل دو پروژه اول که عمر هر یک از آنها به بیش از یک دهه میرسد، منابع مالی و تزریق قطره چکانی بودجه بوده است؛ اگرچه که اکنون این پروژهها در کلام مسئولان پربسامد است، اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟! پس باید ببینیم در سال آینده وعدههای مسئولان چقدر گره از کار این پروژهها باز میکند. به اینها فراز و فرود ردیف بودجه زیارت را هم اضافه کنید که از سال ۱۳۸۹ که متولد شد، هر سال مورد بی مهری قرار میگیرد، گاهی حذف میشود، گاهی برای آن شریک پیدا میشود و معمولا هم تخصیص اعتبار آن ناچیز است.
بیش از دو دهه است که مشهد با مصائب رود اساطیری اش دست به گریبان است؛ کشف رود تاریخی که سرریز شدن پسابهای خانگی و صنعتی به آن، به معضلی زیست محیطی در سطح ملی تبدیل شده است.
آمارهای رسمی از تخلیه روزانه چهارصد تانکر فاضلاب در کشف رود خبر میدهند؛ فاضلابهایی که به صورت مستقیم سلامت مشهدیها را هدف گرفته اند و بیخ گوش شهر، مرگ را کشت میکنند. لابد میپرسید چطور؟ این فاضلابها روانه زمینهای کشاورزی حوالی رود میشوند و در شرایطی که شهر با بحران آب مواجه است، کشاورزان همین فاضلابها را هم غنیمت میدانند و با آنها انواع سبزیجات و صیفیجات کشت میکنند؛ محصولاتی که مستقیم سر سفره من و شما میآید.
جمع آوری موتورتلمبهها و ورود کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هم به پرونده کشف رود چندان کارگشا نبوده است؛ همین چند وقت پیش بود که شاهد خبر دزدیدهشدن فاضلاب خام کشف رود برای کشاورزی بودیم؛ مسئلهای که نیازمند تدبیر جدی و اقدامی عملی است تا رود تاریخی مشهد که میتواند یکی از ظرفیتهای بی بدیل شهر برای جذب زائر و گردشگر باشد، سرانجام عاقبت به خیر شود.
زیرساختهای درمانی مشهد هم به عنوان یکی از قطبهای گردشگری سلامت کشور با نقطه مطلوب فاصله دارد؛ این را ما نمیگوییم، دادههای رسمی میگویند که بر مبنای آنها فقط در حوزه تختهای بیمارستانی، مشهد دست کم به ۲ هزار و ۸۰۰ تخت دیگر نیاز دارد؛ در راستای جبران این کمبودها پروژه هایی مانند بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی پیامبر اعظم (ص) در حاشیه شهر مشهد در حال اجراست که البته پاشنه آشیل آنها نیز تأمین منابع مالی است و همین مسئله هم بارها بهره برداری از این بیمارستان و دیگر پروژهها را با تأخیر مواجه کرده است.
از لحاظ نیروی انسانی هم در این بخش وضعیت مشهد چندان خوب نیست؛ کمبود ۶۰ درصدی پرستار در شهر سبب شده است که مسئولان درصدد جبران این کمبود با راهکارهایی مانند اضافه کاری پرستاران باشند؛ راهکاری که البته فرسودگی پرستاران و کاهش کیفیت خدمات ارائه شده را به دنبال دارد؛ علاوه بر آن، از حوزه پزشکان نیز خبرهای خوبی به گوش نمیرسد؛ «روزی را میبینم که برای یک عمل جراحی ساده مجبور باشیم به خارج از کشور سفر کنیم.»
این جمله را علیرضا صداقت، رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد، درباره موج مهاجرت پزشکان این شهر گفته است. او همچنین در جای دیگری درباره آمار رو به افزایش خودکشی دستیاران پزشکی و پزشکان جوان مشهدی هشدار داده است؛ حل چنین مسائلی در حوزه بهداشت و درمان نیز که با سلامت مردم در ارتباط است، چاره اندیشی ویژه مسئولان را میطلبد.
پیشینه اختلاف مرزی مشهد با شهرستان طرقبه شاندیز به زمان تشکیل این شهرستان، یعنی حدود شانزده سال پیش برمی گردد؛ اختلاف مرزی کهنهای که سبب شده است گستره وسیعی در محدوده نمایشگاه بین المللی مشهد تا ویرانی بلاتکلیف بماند. در این مدت مدیران بسیاری در مشهد آمده اند و رفته اند و هر یک پیگیریهایی برای گره گشایی از این مسئله انجام و وعدههایی هم داده اند، اما همچنان خبری از تعیین تکلیف نهایی آن نیست.
البته شهریور ماه پارسال بود که استانداری خراسان رضوی اعلام کرد گره حریم مشهد تا پایان همان سال (۱۴۰۱) باز میشود، اما چنین نشد؛ خلاصه پاسخ استانداری به آخرین پیگیریهای امسال ما نیز این طور است: در استان از لحاظ فنی جمع بندی نهایی انجام و اتفاق نظر حاصل شده است، اما طرح نهایی استان پس از تأیید وزارت کشور باید در هیئت دولت مطرح و تصویب شود که البته معمولا در سال منتهی به انتخابات (مجلس و خبرگان رهبری) به موضوع تغییر تقسیمات کشوری ترتیب اثر داده نمیشود؛ حالا که به نوعی پرونده انتخابات امسال بسته شده است، باید منتظر ماند و دید پرونده این اختلاف کهنه مرزی آیا در سال جدید بسته میشود یا نه؟
حاشیه نشینی در مشهد و آسیبهای دنباله دارش هم از آن دست مسائلی هستند که بارها و بارها مسئولان استانی از لزوم سامان دهی آن گفته اند و وعدهها در این زمینه هم پرشمار است؛ بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در ۶۶ پهنه حاشیهای مشهد سکونت دارند.
بر اساس طرح جامع شهری، استاندارد تراکم جمعیت به ازای هر هکتار باید چهل نفر باشد که این رقم در مشهد چهارصد نفر، یعنی ۱۰ برابر میانگین استاندارد سکونتی است و بخش عمده این بار جمعیتی، مربوط به حاشیه شهر است. اگرچه اتفاقات مثبتی که در حاشیه مشهد رخ داده، کم نبوده، اما آسیبهای این محدوده آن قدر زیاد است که هنوز هم خبری از درمان این زخم کهنه شهر نیست.
وجود سکونتگاههای غیررسمی، تأمین امنیت، جمع آوری فاضلابهای شهری، زمینهای رهاشده، کمبود سرانههای ورزشی، فرهنگی و آموزشی در این مناطق، کمبود مراکز درمانی و... بخشی از مشکلات محلات حاشیهای شهر هستند که حدود ۶ درصد وسعت آن را دربرمی گیرد؛ مشکلاتی که هر یک از آنها به فراخور هر محله نیازمند راهکار خاصی هستند و البته اجرای راهکارها هم بی تردید مستلزم تأمین منابع مالی ویژه و نه تزریق قطره چکانی است.
پرونده نوسازی بافت فرسوده اطراف حرم مطهر رضوی به اوایل دهه ۷۰ برمی گردد؛ زمانی که سراج الدین کازرونی، وزیر وقت مسکن، نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشت و در آن بر لزوم بازسازی و نوسازی این بافت تأکید کرد. پس از آن با تصویب طرح «طاش»، شرکتی با محوریت شهرداری مشهد، آستان قدس رضوی و وزارت مسکن اجرای این طرح را عهده دار شد.
اما در مسیر اجرای این طرح و طرحهای بعدی برای نوسازی حریم حرم مطهر امام رضا (ع) چالشهایی ایجاد شد؛ اگرچه در این مدت اقداماتی انجام شده است، اما اکنون که حدود سه دهه از آن زمان میگذرد، پرونده نوسازی بافت فرسوده اطراف حرم مطهر رضوی همچنان باز است و ارائه تسهیلات و مشوقها هم آن طور که انتظار میرفت در پیشبرد پروژهها و اقناع مردم برای نوسازی مؤثر نبوده است.
دادههای رسمی حاکی از آن است که وضع مشهد در زمینه برخی آسیبهای اجتماعی چندان مطلوب نیست. فهرست این آسیبها هم کوچک نیست. وضعیت طلاق در مشهد و خراسانرضوی صدای مسئولان استانی را هم درآورده است؛ نمونهاش صحبتهای اخیر یعقوبعلی نظری، استاندار، در دومین کنگره استانی بانوان تأثیرگذار است که درباره آمار زیاد طلاق اظهار نگرانی کرده بود.
آمارها هم بر این زیادبودن مهر تأیید میزنند. آنطور که دادههای سایت ثبتاحوال نشان میدهد، از ابتدای امسال تا دیماه ۱۷ هزارو ۹۳۹ هزار فقره طلاق در استان ثبت شده و این درحالی است که در همین بازه زمانی ۳۴ هزارو ۳۴۹ فقره ازدواج به ثبت رسیده است؛ بهعبارتی تقریبا از هر دو ازدواج یکی به طلاق ختم شده است.
اعتیاد، نزاع، کودکان کار و خیابان، خشونتهای خانگی و... نیز برخی دیگر از این آسیبهای اجتماعی است که گریبان مشهد را گرفته است. برخی زیادبودن آمار این آسیبها را در مشهد به مهاجرپذیربودن این شهر نسبت میدهند، اما صرفنظر از این مسئله، وجود چنین آسیبهایی زیبنده مشهد نیست. برای کاهش این آسیبها نیز باید راهکارهای چندجانبه و جامعی در نظر گرفته شود؛ راهکارهایی که شاید به مطالعات و آسیبشناسی بیشتری در مقایسه با راهکارهای پیشین نیاز دارند تا ثمره مثبت آنها در جامعه عیان و ملموس باشد.