اعلام نتایج اولیه انتخابات پارلمانی فرانسه | حزب لوپن، مکرون را شکست داد بیانیه کاردار سفارت ایران در لندن درباره وقایع روز انتخابات نگرانی وزیر خارجه ترکیه از تنش‌آفرینی‌های صهیونیست‌ها شهادت ۲۲ فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به غزه آنکارا مدعی شد: هفت تروریست در شمال عراق و سوریه از پای درآمدند رسانه‌ عبری زبان: ارتش اسرائیل برای ماه‌ها در غزه می‌ماند دیده‌بان حقوق بشر سوریه: ۴۱۰۰ نفر طی ۵ سال در سوریه به دست داعش کشته شدند گالانت: به جنگ در غزه ادامه می‌دهیم مسعود پزشکیان از حضور در مناظره‌های تلویزیون انصراف داد؟ شرکت ۴ هزار شهروند یهودی ترکیه‌ای در جنگ غزه ۹ صهیونیست بر اثر اصابت یک پهپاد انتحاری زخمی شدند موشک چینی هنگام آزمایش سقوط کرد شهادت ۳ رزمنده مقاومت اسلامی لبنان شهادت فرمانده گردان «طولکرم» در حمله هوایی رژیم اسرائیل نشست قریب الوقوع سوریه و ترکیه در عراق قاهره ورود نیرو‌های مصری به نوار غزه را رد کرد اعتراض ایران در خصوص حواشی انتخابات در انگلیس ۷۲ درصد آمریکایی‌ها بایدن را دارایی توانایی شناختی نمی‌دانند آماده باش پایگاه‌های آمریکا در اروپا (۱۰ تیر ۱۴۰۳) نتانیاهو: جنگ در نوار غزه ادامه دارد
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

من و بابک و آریو

  • کد خبر: ۲۲۲۴۸۹
  • ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۲
من و بابک و آریو
چند روز است از عملیات وعده صادقمان می‌گذرد و من حس غرور و افتخار می‌کنم. سپاه و ارتش برادرند و قطعا این افتخار حال امرای ارتش را هم خوش کرده است.

من سرباز ارتش بودم، نیروی دریایی اش، خیلی دیر خدمت رفتم، هی لفتش دادم که دری به تخته بخورد که یا معاف شوم یا بخرم که نه دری بود و نه تخته‌ای فلذا در حالی که دخترم سه سالش بود عازم خدمت شدم. دروغ چرا روز‌های سخت و تلخی بود روز‌هایی پر از محرومیت و محدودیت آن هم فقط به دلیل اهمال کاری و تسویف خودم.

یکی از چیز‌هایی که شارژم می‌کرد و وسط سختی‌ها و بی خوابی‌ها و فشار‌های مهم جسمی و روحی تسکینم می‌داد این عبارت دو کلمه‌ای بود، ارتش ایران. این نام آن قدر شعف به جانم می‌ریخت آن قدر کیفورم می‌کرد که همه آن سختی‌ها را می‌شست و می‌برد. صبح‌ها وقتی مراسم صبحگاه را برگزار می‌کردیم، پرچم آرام آرام با نوازش نسیم بالا می‌رفت و ما خبردار و شق و رق دست چسبیده بیخ گوش سرود ملی را می‌خواندیم و بی پلک زدن چشم می‌دوختیم به اوج گرفتنش لذتش با کمتر لذتی در زندگی ام قابل توصیف است. 

شب‌ها در اوج خستگی و کوفتگی و درست چند پلک قبل از بی هوش شدن زل می‌زدم به کفی تخت بالایی که سقف تخت من بود و همان طور که یادگاری‌های دوره قبلی‌ها را نگاه می‌کردم به این فکر می‌کردم من هم سربازی از ارتش ایرانم. به این فکر می‌کردم که روز قیامت رعناجوانی گرده دریده و دست و پا قطع دست بر شانه ام می‌گذارد و می‌گوید چطوری سرباز و من می‌پرسم شما و او می‌گوید، مثلا من آریو ام یا بابکم یا سیامکم یا شهرام.

سربازی از ارتش ایران در جنگ چالدران یا جنگ ممسنی یا جنگ با عثمانی و روم و روس و افغان. من سرباز بودم و فدای وطن شدم تو برای ایران چه کردی و من سر پایین خواهم انداخت که هیچ. سرباز بودم و غر زدم و گله کردم و ناراضی بودم. تقویم را ورق می‌زدم برای انتخاب مناسبتی و پدیده‌ای برای نوشتن که دیدم روز ارتش است.

 چند روز است از عملیات وعده صادقمان می‌گذرد و من حس غرور و افتخار می‌کنم. سپاه و ارتش برادرند و قطعا این افتخار حال امرای ارتش را هم خوش کرده است. روز ارتش را به همه سربازها، همه راننده ها، همه امرا و فرماندهان و یگان‌های آشکار و پنهان ارتش تبریک می‌گویم و باافتخار عرض می‌کنم که یازده ماه و بیست و یک روز هم لباس شما بوده ام.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->