۱۱۴ میلیون پرس غذا توسط موکب‌های ایرانی در اربعین ۱۴۰۴ توزیع شد قرارگاه ملی مسجد در سطح کشور تشکیل شد اندوه حسین (ع) متصل به اندوه رضا (ع) است محمد (ص)؛ پیامبری که درد‌ها را با توحید درمان کرد مراسم جاماندگان اربعین ۱۴۰۴ در سراسر کشور برگزار شد مدارس زیادی در سطح خراسان رضوی فاقد نمازخانه مناسب هستند روایتی از سوگواری متفاوت مشهدی‌ها در محرم و صفر امسال و پس از جنگ تحمیلی ۱۲‎‌روزه سفر کاروانی به عتبات دوباره آغاز شد چه افرادی بدون فیش می‌توانند به حج بروند؟ ۲۰۰ هزار عمره‌گزار ایرانی تا سال ۱۴۰۵ به عربستان مشرف می‌شوند ۳ ویژه برنامه در پنج شب پایانی ماه صفر در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود یک کاسه نبات زعفرانی به یاد «شهید مصطفی چمران» هم‌زمان با سالروز پایان یافتن محاصره پاوه | نور خورشید پس از گرگ‌ومیش پاوه عوامل هلاکت مردم در گفتار اخلاقی امام حسن مجتبی (ع) مظلومیت و غربت امام حسن (ع) در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین فرحزاد | جلوه کرامت در نهایت غربت درخواست اختصاص اعتبار ویژه از وزیر کشور برای ستاد خدمات زائر در دهه پایانی صفر برپایی بیش از ۷۰۰ موکب برای دهه پایانی صفر در خراسان رضوی | ۵۷۵ موکب در مشهد فعال می‌شوند مشهد میزبان بزرگ‌ترین اجتماع مذهبی ایرانیان در دهه پایانی ماه صفر | تشرف بیش از ۷ میلیون زائر به حرم مطهر امام رضا(ع) + فیلم هزار کاروان پیاده در مسیر مشهدالرضا (ع)
سرخط خبرها

دیرینه‌شناسی اخلاق تفسیر

  • کد خبر: ۲۲۷۱۷۶
  • ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۲
دیرینه‌شناسی اخلاق تفسیر
آثار تفسیری که در سده‌های متمادی نوشته شده است، بخش مهمی از ذخایر فرهنگی جهان اسلام است.

آثار تفسیری که در سده‌های متمادی نوشته شده است، بخش مهمی از ذخایر فرهنگی جهان اسلام است و افزون‌بر نسبت درخورتوجهی که این دست آثار در میان میراث اسلامی دارد، حجم تفاسیر قرآن به اندازه‌ای است که می‌توان گفت در هیچ‌یک از ادیان بزرگ جهان، چنین کمیتی از تفسیر بر متنی مقدس نوشته نشده است.

با وجود اهتمامی که عالمان مسلمان در یک‌ونیم هزاره گذشته به خود تفسیر قرآن داشته‌اند، درباره علوم درجه‌دوم که رجوع آنها به نحوی از انحا به تفسیر باشد، عنایت اندکی بوده است، حتی در زمینه‌هایی مانند قواعد تفسیر که می‌توانست برای مفسران به‌مثابه یک ابزار عمل کند، نیز آثار تألیف‌شده به نحو شگفت‌آوری اندک است!

در این میان، حوزه‌ای از دانش‌های درجه‌دوم قرآنی که حتی درمیان نوشته‌های معاصر خلأ چشمگیری درباره آن احساس می‌شود، «اخلاق تفسیر» است. با وجود آنکه در دهه‌های اخیر، اخلاق مضاف با مضاف‌الیه‌های مختلف کمابیش محل توجه قرار گرفته و درباره آن تألیفاتی پدید آمده است، اخلاق تفسیر، حوزه‌ای است که از این رونق نسبی بهره‌ای نداشته است. 

در مقایسه با حوزه‌های دیگر معرفتی در جهان اسلام، مانند حمل و قرائت قرآن، نقل حدیث، مناظره، قضا و امثال آن که متونی درباره «آداب» آنها پدید آمده است، باز در آداب تفسیر و مفسر کاستی محسوسی دیده می‌شود؛ هرچند برای اطمینان، همان اندک مطالب موجود به بحث نهاده خواهد شد. باید اذعان داشت که خلأ یادشده اختصاص به جهان اسلام و تفسیر قرآن ندارد و در جهان غرب و درباره تفسیر دیگر متون مقدس نیز یافتن آثاری در پیوند اخلاق با تفسیر، آسان نیست. 

از همان نادر موارد، کاری که «برایان استوک» درباره نظریه تفسیری «قدیس آگوستین» انجام داده و در نام‌گذاری آن از تعبیر «اخلاق تفسیر» استفاده کرده، بیشتر تلاقی دو علم تفسیر و اخلاق است تا اخلاق تفسیر و اثری از «ریچارد کوهن»، بیشتر به‌دنبال یافتن پیوستار میان اخلاق، تفسیر متن مقدس و فلسفه از مسیر اندیشه‌های «ایمانوئل لویناس» است. با وجود ضرورتی که برای اخلاق تفسیر احساس می‌شود، درحال‌حاضر چنین گونه‌ای از اخلاق مضاف هنوز شکل نگرفته است و هدف این مقاله، ارائه مسیر‌هایی برای رفتن به‌سوی آن است.

مسئله اصلی این است که چیستی اخلاق تفسیر کاویده شود و در نگاهی تحلیلی روشن شود که اخلاق تفسیر چه مسائلی دارد، ناظر به چه جوانبی برای فرایند تفسیر و ارتباط مفسر با خواننده است و چه نسبتی با فرهنگ عصری دارد. برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها، هم کاوشی در آداب تفسیر انجام خواهد گرفت و هم تلاش خواهد شد از دیگر دستاورد‌ها در اخلاق مضاف برای بسط این مبحث، بهره گرفته شود.

*ارتباط انسان با انسان در اخلاق تفسیر

در سویه‌ای از فرایند تفسیر که به ارتباط میان مفسر و متن بازمی‌گردد، بیشتر در سنت علوم قرآنی می‌توان مطلب یافت. شاخص این نوع از مباحث، سخن از علوم موردنیاز مفسر است؛ یعنی آنچه مفسر پیش از درگیر شدن در فرایند تفسیر، باید بداند و این مبحثی است که در سده‌های متمادی، چه ذیل عنوان آداب تفسیر مفسر و چه بدون چنین عنوانی، به آن پرداخته شده است. 

باید گفت حتی در برخی مباحث که یک جنبه از آن به حقوق گوینده قرآن و متن قرآن بازمی‌گردد و جنبه دیگر به حقوق خوانندگان تفسیر، در سنت علوم‌قرآنی معمولا از دریچه حقوق خداوند و متن قرآن، نگریسته شده و به حقوق خواننده، پرداخته نشده است. 

می‌توان گفت شاخص‌ترین نمونه از این دست، مسئله «تفسیر به رأی» است؛ رفتاری که همواره نوعی تعدی به ساحت قرآن و سرکشی در برابر قائل مقدس آن شمرده شده است. حال آنکه از منظری دیگر، می‌تواند تعدی به حقوق خوانندگان تفسیر نیز باشد. این تعدی در تفسیر به رأی از آن‌روست که مخاطبان تفسیر می‌خواهند از مسیر خواندن تفسیر، سخن خداوند را دریابند، نه آنکه افکار شخصی مفسر که برآمده از متن قرآن نیست، به آنها تحمیل شود. دیدیم که مسئله تفسیربه‌رأی نیز در شمار موضوعات مطرح در سنت آداب تفسیر بود.

تفسیر در نسبت به مؤلف (در اینجا خداوند متعال)، تفسیر در نسبت به مخاطبان، تفسیر در نسبت به متن، یعنی ویژگی‌های تاریخی و بافتاری متن مقدس و تفسیر در نسبت به موضوع، یعنی محتوای پیام. بر این پایه، می‌توان الزامات تفسیر را نیز از همین چهار منظر نگریست و در این ابعاد آن را بسط داد: الزامات مفسر نسبت به خداوند به‌مثابه قائل قرآن، الزامات او نسبت به متن قرآن هم به اعتبار ویژگی‌های تاریخی‌بافتاری و هم به اعتبار محتوا و مضامین آن و سرانجام الزامات او نسبت به خوانندگان کتاب تفسیر.

در میان این چهار قسم از الزامات، اگر به شخص‌انگاری استعاری قرآن کریم پناه نبریم، ابعادی که در آن رابطه شخص با شخص برقرار می‌شود، بعد اول، یعنی رابطه مفسر و خدا و بعد اخیر، یعنی رابطه مفسر و خواننده است. حال اگر بر رابطه انسان با انسان در نگرش اخلاقی تأکید کنیم، بعد اول را که انسان تنها در یک سوی آن قرار می‌گیرد، نیز می‌توان از آن‌رو ملحق به بحث دانست که دستاورد فهم کلام خداوند در نهایت به انسان خواننده عرضه می‌شود، پس درباره بعد اول هم می‌توان به‌صورت ترکیبی، یک رابطه انسان با انسان تعریف کرد.

*مفسر؛ به‌مثابه پیام‌رسان خداوند

در منابع کهن حدیثی، تاریخی و تفسیری در سده‌های دوم و سوم هجری، حکایتی از زبان ابن‌مسعود به‌عنوان یکی از بزرگان صحابه نقل شده است که در آن به ویژگی‌های ممتاز ابن‌عباس به‌عنوان یک صحابی جوان در فهم قرآن و بیان معانی آن اشاره کرده و او را به‌عنوان «ترجمان قرآن» معرفی کرده است.

اصلا مهم نیست که بدانیم ابن‌مسعود دقیقا چنین سخنی را درباره ابن‌عباس گفته است یا نه؛ نکته مهم این است که در منابع سده‌های دوم و سوم هجری این روایت بار‌ها بازگو شده و از زمینه گفتمانی پرتوانی برخوردار بوده است.

با استناد به این حکایت که تا امروز، همواره در متون اسلامی تکرار می‌شود، می‌توان گفت تنها ابن‌عباس نیست که به چنین لقبی مفتخر شده است، بلکه ابن‌عباس در اینجا نه به‌عنوان شخص که یک پیش‌نمونه از مفسر قرآن است.

 معنای این سخن آن است که در فرهنگ اسلامی، مفسر اصولا بناست ترجمان قرآن باشد و در مقام نقد و ارزیابی هر مفسر، تنها باید احراز کرد که او چقدر در ایفای نقش خود موفق بوده و تا چه حد شایستگی گرفتن این لقب را کسب کرده است. این نگرش از برخی رویکرد‌های هرمنوتیکی معاصر، فاصله بسیاری دارد که اساسا در فرایند تفسیر، صدایی از خداوند نمی‌شنوند و به موضوع تفسیر، به‌عنوان امری کاملا زمینی و غیرمقدس می‌نگرند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->