ایران سرزمین شعر است؛ گواه روشن این ادعا تاریخ ادبیات ماست و بی شمار شاعرانی که قرن هاست نام و آوازه آنها نه تنها در این بوم و بر که در جهان طنین انداز شده است. شاعرانی که آثار آنان بارها به زبانهای مختلف ترجمه شده و چه بسیار شاعران و اندیشمندانی که شیفته هریک از آنها شده اند. در گذر زمان این زنجیره شعر و شاعری نه تنها گسسته نشد که بر شمار آن هم افزوده شد.
در کنار این شاعران مشهورتر، فراوان شاعرانی داریم که در خلوت خود میسرایند و کمتر نامشان را میشنویم و یا دست کم نام آنها فقط برای دوستان و رفقا و همشهریان او شناخته شده است. گاه این شاعران در یکی دو دفتر شعر خود پنهان میشوند و گاه در چند جلسه و انجمن شعری پیدایشان میشود. البته که جلسات شعر و شب شعرها هم فرصت مغتنمی است برای شاعر که شعرش را عرضه دارد و هم برای مردم که شعر را بشنوند و از حال و روز شعر روزگار خود خبردار شوند.
امسال در نوروز ۱۴۰۳ اتفاق جالبی در صدا و سیما افتاد و آن هم ساخت برنامه «سرزمین شعر» بود. «سرزمین شعر» از نگاه من یک «شب شعر»ی بود در گستره کشور. شب شعری که مخاطبان آن فقط شاعران نبودند و دوستداران شعر، بلکه همه مردمی بودند که در سرزمین شعر زندگی میکنند. مردمی که به شعر علاقه دارند و دوست دارند شعر خوب بشنوند. مردمی که اگر طبع شعری دارند، خودشان را با این اشعار و به ویژه نقدهایی که پس از آن میشد، محک بزنند و خود داور شعر خود باشند.
«سرزمین شعر» از این زاویه یک کارگاه آموزشی فراگیر بود که به ویژه برای جوانان علاقهمند به شعر راهنمایی در دسترس و رایگان بود. بی گمان شاعران شرکت کننده در این مسابقه، کوشش کرده بودند که بهترین شعر خود را بخوانند تا هم در نگاه داوران خوش نشیند و هم مخاطبان شعرشناس بپسندند و البته در داوری عموم هم شعری مورد پسند و مردمی باشد. این ملاحظات در گزینش شعر خوب، راه را برای شناخت مردم از شعر خوب باز میکند.
بنده که بیش از دو دهه مدیریت گروه ادبی روزنامه خراسان را برعهده داشتم، به روشنی دریافته بودم که در نگاه عموم «شعر معیار» چندان شناخته شده نیست و به راحتی و به سادگی و به صرف آهنگین و احساسی بودن یک متن، به آن برچسب شعر میزدند و این یکی از چالشهای همیشه من با مخاطبان بود تا آنها را قانع کنم که شعر بایدها و نبایدهای فنی هم دارد. برنامههایی مانند «سرزمین شعر» تا حدودی این خلأ را پر میکند و شناخت شعر معیار را که برپایه اصول و قواعد بایسته است، آموزش میدهد.
بنابراین، این برنامه که البته مهمترین ایراد آن یکدستی داوران به لحاظ طیف فکری و ادبی بود و به همین نسبت نبود تنوع در گزینش شاعران از هر سلیقه و پسند ادبی، اما توانست شب شعری باشد برای همه مردم که حق دارند شعر روزگار خود را بشنوند و این خواندنها و شنیدنها فقط به جمعی محدود در جلسات شعر خلاصه نشود.
شعر فارسی و به ویژه شعر روزگار ما با همه تنوع و سلایق فکری و ادبی باید شنیده شود و ساخت چنین برنامههایی در رسانه ملی میتواند بستر این اتفاق باشد.