مرتضی اخوان - میگویند دست فوتبال را میگرفت تا چشم جوانان شهر از تماشای هیجان و زندگی خالی نشود. به اذعان بسیاری، فوتبال همیشه یکیدو جین از مردانی داشت که در قامت پُستهای رسمی، سینه صاف میکردند و در چشم بودند؛ اما معدودافرادی، چون او در سکوت و پشتپرده برای عشقشان از جان مایه میگذاشتند. برایش فرقی نداشت این عشق مشکی باشد یا سبز، ابومسلم باشد یا پیام. مثل یک تماشاچی علاقهمند در جایگاه، فوتبال را دنبال میکرد و هر وقت نیاز بود، برای کمک به فوتبال پا پیش میگذاشت. عضو هیئتمدیره ابومسلم، پیام و آدنیس بود و حتی در برههای از زمان به تأسیس تیم «تربیت» اقدام کرد. ماجرای مهدی نجمی، حامی فوتبال مشهد، ماجرای آنهایی است که در کنار فوتبال بودند، زحمت کشیدند و رفتند، اما هیچگاه نخواستند توی چشم باشند. این گزارش، روایتهای معتبری است از مردی که خیلیها او را پدر معنوی فوتبال این شهر میدانند.
روایت اولفوتبالیِ عاشق فوتبالمهدی نجمی را خیلیها در قامت قاضی دادگاه انقلاب و رئیس اداره کل زندانها میشناختند. مردی که بیش از آنکه در مسندهای شغلی موردتوجه باشد، در لباس حامی ورزش بهویژه فوتبال به جوانان این شهر خدمت کرد. او ۲ فرزند پسر و یک فرزند دختر داشت؛ مردی که به اذعان احمد انوری، عضو سابق هیئتمدیره پیام، یک فوتبالی عاشق فوتبال بود. انوری درباره نجمی گفت: معلولیتی که در کودکی برایش از ناحیه دست به وجود آمد، سبب شد نتواند فوتبال را ادامه بدهد؛ اما بهمعنای واقعی، فوتبالدوست بود. وی افزود: همیشه بنایش کمک به فوتبال بود و برایش رنگها فرقی نمیکرد. دوره میافتاد و از اطرافیان فوتبال کمکهایی برای خود فوتبال میگرفت. نجمی حامیان مالی زیادی را به فوتبال خراسان آورد که اگر نبود، شاید آنموقع فوتبال خراسان به قهقرا میرفت. عضو سابق هیئتمدیره پدیده مشهد نیز تصریح کرد: نجمی بهنوعی پدر معنوی فوتبال مشهد محسوب میشود، چراکه برای این فوتبال خیلی زحمت کشید. اواخر دهه ۷۰ بههمراه او و افشین داوری، عضو هیئتمدیره پیام و از نزدیک شاهد خدمات شایانش بودم. وی یادآور شد: در سفرهای زیادی کنارش بودم و آنقدر برای فوتبال استرش داشت و جوش میزد که گاهی فشارش بالا میرفت.
روایت دومجای خالی نجمیهامیگوید اگر مثل او چند تا در ورزش این شهر داشتیم، فوتبال مشهد به این روز نمیافتاد. علی ظهورنیا، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس مشهد، با بیان این مطلب افزود: اگر نجمی میبود، شاید نمیگذاشت ابومسلم و پیام نابود شوند. وی خاطرنشان کرد: تعصب خاصی روی تیمهای مشهدی داشت و اگر میتوانست برای هر عضوی از جامعه فوتبال کاری انجام بدهد، دریغ نمیکرد. خودش را مردمی میدانست و تا وقتی در کنار فوتبال بود، در هر پُست و مقامی احساساتش را بروز میداد. ظهورنیا اذعان کرد: وقتی مسابقهای بود، در جایگاه مثل یک تماشاگر مینشست و برای تیم شهرش حرص میخورد.
روایت سومدست فوتبال خراسان را گرفتمربی کهنهکار و پیشکسوت فوتبال مشهد در تعبیر کمکهایی که نجمی به فوتبال خراسان کرد، گفت: دست فوتبال خراسان را گرفت و بالا کشید. تا جایی که میتوانست.
سیدمهدی قیاسی با اشاره به شخصیت مهدی نجمی خاطرنشان کرد: یکی از شخصیتهای فوقالعاده مؤثر در زمانی که فوتبال خراسان شکل ناامیدکنندهای پیدا کرده بود، مرحوم نجمی بود. وی افزود: در آن دوران بهدلیل شناختنداشتن برخی مسئولان، فوتبال خراسان رفتهرفته رو به تحلیل بود و در مسیر پُرچالشی افتاده بود؛ اما یکی مثل مرحوم نجمی آمد و دست این فوتبال را گرفت. قیاسی تصریح کرد: او در جایگاه اجتماعی خاصی قرار داشت و توانست از موقعیتش برای کمک به جامعه فوتبال استان استفاده کند. این پیشکسوت فوتبال یادآور شد: دستگیری نجمی در حدی بود که هر کسی از جامعه فوتبال مشکل داشت، به او مراجعه میکرد و دست خالی برنمیگشت.
روایت چهارمدغدغهمندی برای جوانان«وقتی به تاریخچه فوتبال خراسان نگاه میکنیم، همیشه یکسری افراد بودند که در کنار فوتبال نقش یک حامی واقعی را داشتند. افرادی که شاید سِمت رسمی در فوتبال نداشتند، اما بهعنوان یک علاقهمند و شهروند، احساس مسئولیت میکردند.» اینها صحبتهایی است که عباس چمنیان، سرمربی سالهای نهچنداندور پیام مشهد، به زبان میآورد. او درباره مهدی نجمی و شناختی که از او دارد، روایتی متفاوت ارائه کرد: دغدغهمندی نجمی برای جوانان از ویژگیهای بارز او بود. مرحوم نجمی منشأ خدمات خوبی به ابومسلم و پیام بود و در آن مقطع بهواسطه جایگاه اجتماعیاش توانست ارتباط خوبی میان مسئولان و فوتبال برقرار کند. چمنیان با اشاره به ماجرای خاطره آخرین روزهای زندگی نجمی گفت: سال ۸۵ قرار بود سرمربی پیام شوم که در لحظه آخر یکی دیگر بهجای من روی نیمکت پیام نشست. یک سال بعد در سال ۸۶ وقتی سرمربی پیام شدم، مرحوم نجمی مرا کنار کشید و گفت حلالم کن! از او پرسیدم چرا؟ گفت سال قبل من تنهامخالف انتخاب تو بهعنوان سرمربی در هیئتمدیره پیام بودم، چون فکر میکردم برای سرمربیگری تیمی مثل پیام باید یک مربی پُرسروصدا بیاید که کنار زمین دادوبیداد کند، اما امروز میفهمم این تفکرم اشتباه بوده است. چمنیان افزود: هیچوقت آنروز را فراموش نمیکنم که یک شخصیت مثل مهدی نجمی که اینقدر در حق فوتبال خراسان لطف کرده بود، چطور خاضعانه آمده بود و میگفت حلالم کن! این برای من یک کلاس درس اخلاق بود.
روایت پنجمفوتبال در زندانهانجمی در برههای علاوه بر کمک به تیمهای ورزشی، اقدام به تأسیس باشگاهی به نام تربیت کرد؛ تیمی که در لیگ دستهیک فوتبال کشور هم حضور داشت و البته نتوانست فعالیت طولانیمدتی داشته باشد. مهدی قیاسی، پیشکسوت فوتبال، درباره آن تیم و هدف تأسیسش ازسوی نجمی گفت: او میخواست محیط زندان را هم فوتبالی کند. هدفش تیمداری نبود، بلکه هدفش تربیت بود. میخواست با ورزش، روح زندگی را به زندانها بیاورد. احمد انوری، عضو سابق هیئتمدیره پدیده مشهد، نیز با اشاره به تشکیل تیم تربیت ازسوی نجمی اظهار کرد: تیم تربیت را با گرفتن امتیاز پارتسازان تهران برای یکسال به مشهد آوردند، اما، چون نمیتوانستند از بودجه دولتی استفاده کنند، نتوانستند دوام بیاورند.
روایت ششمنجمیها هنوز زندهاندمجتبی سرآسیایی، سرمربی شهرخودرو، یکی از نفراتی است که در زمان حضور مهدی نجمی در فوتبال مشهد، در قامت یک بازیکن بازی میکرده است. سرآسیایی درباره نجمی گفت: وجاهت و بزرگی نجمی جزو تکرارنشدنی فوتبال خراسان است. امثال او حق بزرگی به گردن فوتبال مشهد دارند. وی افزود: ما در طول سالهای بعد از درگذشت نجمی، شاهد اتفاقاتی بودیم که ابومسلم و پیام نابود شدند؛ اما باز در چند سال اخیر امثال قاضی حیدری، پیدا شدند تا با حمایت از فوتبال مشهد جای نجمیها را پر کنند. باید قدردان این افراد باشیم.
روایت آخرتوموری که نجمی را از پا درآوردمرحوم مهدی نجمی ۲۶ فروردینماه ۱۳۸۷ دیده از جهان فرو بست. علی ظهورنیا که ازجمله نزدیکترین افراد به او بود، اینگونه از کوچ زودهنگام مرحوم نجمی به دیار باقی روایت میکند: مرحوم نجمی در چهلوپنجسالگی بر اثر تومور مغزی فوت کرد. چندصباحی را درگیر بیماریاش بود و حتی برای معالجه به آلمان هم اعزام شد و پروفسور سمیعی، پزشک او بود؛ اما دست روزگار او را از ورزش مشهد گرفت.