به گزارش شهرآرانیوز، واقعه عاشورا به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی و مذهبی، نه تنها در فرهنگ اسلامی، بلکه در تاریخ بشریت جایگاهی ویژه دارد. تولید آثار سینمایی فاخر با محوریت امام حسین (ع) و حوادث کربلا، نه تنها به پاسداشت این فرهنگ غنی کمک میکند، بلکه میتواند پیامهای انسانی و اخلاقی این واقعه را به نسلهای جدید منتقل کند. فیلم «شور عاشقی» به کارگردانی داریوش یاری، نمونهای از این تلاش است که میتواند پیشنهاد مناسبی به دوستداران سینما برای تماشا در ماه محرم باشد.
سینمای ایران همواره به موضوعات مذهبی و تاریخی توجهی ویژه داشته و تلاش کرده است ارزشهای دینی و فرهنگی را به مخاطبان منتقل کند؛ هرچند که به دلیل مشقتهای تولید، سیطره آثار کمدی بر گیشه و البته رویه نادرست سالهای گذشته که باعث شده است مردم از تماشای آثار تاریخی و مذهبی در سینما استقبال نکنند و منتظر تماشای این فیلمها از قاب تلویزیون باشند، تولید آثار فاخر سینمایی مرتبط با مضامین مذهبی و تاریخی کاهش چشمگیری داشته است.
از سوی دیگر، اهتمام ویژه صداوسیما به تولید سریالهای «الف ویژه» با مضامین تاریخی و مذهبی، باعث شده است که نگاه مخاطب در حوزه این قبیل آثار، از سینما گرفته و به رسانه ملی معطوف شود. اکنون مردم نسبت به اخباری که از تولید سریال «سلمان فارسی» مخابره میشود، به مراتب حساستر هستند تا فیلمهای تاریخی و مذهبی که هم اکنون روی پرده سینما هستند. عجیب این است که مطابق اخبار منتشرشده، مراحل تولید سریال جدید داوود میرباقری حدودا تا یک دهه دیگر ادامه خواهد داشت.
این درحالی است که مجموعه سینمای ایران، پس از اکران فیلم «ملک سلیمان»، تقریبا نتوانسته است مخاطبش را با یک اثر تاریخی و مذهبی به شوق بیاورد و این موضوع به وضوح ناامیدی ایجاده کرده است. حتی فیلم «محمد رسول ا... (ص)»، ساخته مجید مجیدی که با هزینه و تبلیغات فراوان ساخته شده بود، نه تنها توقعات را برآورده نکرد، بلکه تولید قسمتهای دوم و سومش هم کاملا به دست فراموشی سپرده شد.
مجموع این ها، گونه آثار تاریخی و مذهبی را تقریبا از ترکیب سینمای ایران حذف کرده اند. در این میان، پرداختن به واقعه عاشورا و شخصیتهای برجسته آن، همچنان برای مخاطبان ایرانی از جایگاهی ویژه برخوردار است. فیلمهایی همچون «روز واقعه» و «سفیر» یا سریالهای خوش ساختی مثل «شب دهم»، «مختارنامه» و «معصومیت ازدست رفته» در خاطر مردم ایران ماندگار شده اند و هنوز هم بازپخش آنها میتواند علاقهمندان پرشماری را پای تلویزیون بنشاند.
«شور عاشقی»، سومین ساخته داریوش یاری، با نگاهی جدید به روایت مصائب کاروان اسرای کربلا پرداخته است. این فیلم، با ترکیبی از عشق، مرثیه و تراژدی، به بازنمایی جنبههای انسانی و اخلاقی واقعه عاشورا میپردازد و مخاطبان را به تفکر عمیقتر درباره این فرهنگ دعوت میکند.
این فیلم با تمرکز بر مسیر کاروان اسرای کربلا و مصائب آنان، تلاش کرده است جنبههای کمتردیده شده از این واقعه را به تصویر بکشد. در این مسیر، زنی به نام سلما نقش محوری را ایفا میکند. او با الهام گرفتن از شجاعت و شهامت حضرت زینب (س)، پیشاپیش کاروان اهل بیت امام حسین (ع) حرکت میکند و در تلاش است تا مردم را از حقیقت واقعه عاشورا آگاه سازد و اجازه ندهد که یاران شمر حقیقت را وارونه جلوه دهند و جای ظالم و مظلوم را عوض کنند.
در این مسیر، همسر سلما نیز با او همراه میشود و واکنش اقشار مختلف مردم به روایتهایی که از واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (ع) نقل میشود، محور اصلی فیلم را تشکیل میدهد. مهمترین وجهی که در طراحی این قصه برجسته به نظر میرسد، همین وجه افشاگری و آگاهی بخشی در فیلم نامه است، به ویژه که صف بندی افراد در دو جناح حق و باطل، مضمونی آشنا برای مخاطب ایرانی است.
«شور عاشقی» اثری در حاشیه واقعه عاشوراست که به داستانی در مسیر کاروان اهل بیت امام حسین (ع) به سمت کوفه میپردازد و از جهت تمرکزش بر یکی از فرازهای کمتر مورد توجه قرارگرفته از فرهنگ عاشورایی، تا حدی یادآور فیلم تکرارنشدنی «روز واقعه» است. مهمترین نقطه قوت این فیلم، روایت متمایز آن است که به نوعی با روایت اپیزودیک شباهت دارد. در واقع، روایت قصه به شکل منزل به منزل یا آبادی به آبادی طراحی شده است که مخاطب، در هر منزل، شخصیتی تازه را میبیند و نقل واقعه عاشورا را از نگاهی متفاوت درک میکند.
بااین حال، ضعف بزرگ فیلم نامه این اثر مربوط میشود به نحوه نگارش دیالوگها که کاملا از ادبیات فاخر و اثرگذاری که عمدتا در آثار کارگردانی همچون داوود میرباقری میبینیم، دور است. هم نریشنهایی که از زبان شخصیت اصلی روایت میشوند و هم شکل دیالوگهایی که بین کاراکترها ردوبدل میشوند، نشان میدهند که فیلم نامه این اثر با شتاب زدگی و دقت کم به رشته تحریر درآمده است و از ادبیات فاخر فاصله دارد. بدتر از همه اینکه لحن دیالوگها نامنسجم است؛ به نحوی که گاهی بیش ازحد ادبی و گاهی کاملا محاورهای جلوه میکنند.
گروه بازیگران «شور عاشقی» ترکیبی کاملا متوسط است و جای خالی یکی دو بازیگر کارکشته و حتی ستاره در آن حس میشود. شهره موسوی بازیگر اصلی این فیلم است و با اینکه چهرهای شناخته شده در عرصه هنرپیشگی نیست، اجرای قابل قبولی در نقش سلما دارد و برای این نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن در جشنواره فیلم فجر هم شد؛ اما تلاش او به تنهایی نمیتواند وزن بازیهای «شور عاشقی» را بالا ببرد.
مهدی زمین پرداز، در نقش عبدالرحمان، بازیگری است که پس از درخشش در «آخرین روزهای زمستان» و «ماجرای نیمروز»، فیلم به فیلم ضعیفتر شده است و در اینجا هم نمیتواند شخصیت مدنظر کارگردان را با همه کشمکشهای درونی اش به خوبی پرداخت کند. بقیه بازیگران شناخته شده این اثر، از سیامک صفری و پیام احمدی نیا گرفته تا علیرضا استادی و نادر فلاح، همگی بازیگران پرکار و کم دقت سریالها و فیلمهای متوسط سالهای گذشته بوده اند که هیچ کدام نمیتوانند درخشش قابل توجهی را رقم بزنند.
«شور عاشقی» از منظر کارگردانی و استانداردهای بصری، بالاتر از سطح آثار مناسبتی تلویزیون است؛ اما از لحاظ روایت، ادبیات، ریتم، ظرافت در قاب بندی و حتی برخی مؤلفههای فنی، در حدواندازههای مهمترین محصولات سینمایی و حتی تلویزیونی مرتبط با واقعه عاشورا نیست. این فیلم مشخصا چند گام عقبتر از آثاری همچون «رستاخیز» و «روز واقعه» در سینما و حتی سریالهایی مثل «مختارنامه» و «معصومیت ازدست رفته» در تلویزیون است.
داریوش یاری، کارگردان فیلم، با استفاده از مناظر طبیعی در سکانسهای خارجی، تلاش میکند تا حال وهوای خاصی به فیلم ببخشد و مخاطبان را به عمق داستان بکشاند؛ اما ضعف روایت و خالی بودن اثر از حماسه، تأثیرگذاری آن را کم میکند. در واقع، فیلم بیشتر به سمت مرثیه رفته و از بازنمایی آن صلابت و حماسه آفرینی حضرت زینب (س) غافل شده است.