سرور هادیان | شهرآرانیوز؛ «یان تینبرگن» اقتصاددان هلندی معتقد است که حجم مبادلات دوجانبهای که میان دو کشور در جریان است، به کمک معادله جاذبه قابلتخمین است. در قانون جاذبه اینشتین هم به این مسئله اشاره شده است که سیارههایی که به هم نزدیک هستند، به یکدیگر جذب میشوند.
یعنی نیروی ربایشی گرانشی که در میان اجسام مختلف وجود دارد، با جرم اجسام نسبتی مستقیم دارد؛ اما با فاصله میان آنها نسبتی معکوس دارد. کشورها نیز در مبادلات تجاری خود به همین صورت عمل میکنند. اندازه نسبی اقتصاد به کمک تولید ناخالص داخلی فعلی تعیین میشود.
مجاورت اقتصادی هم باتوجهبه هزینههای تجاری تخمین زده میشود. هرچه فاصله میان دو کشور دورتر باشد، مبادلات و مراودات آنها هزینههای تجاری بیشتری به دنبال دارد. پژوهشها حاکی از آن است که کشورها بیشتر به معامله با کشورهای مشابه با خود تمایل دارند؛ مانند اتحادیه اروپا، جنوب شرقی آسیا و آمریکای شمالی. نظریه جاذبه در علم اقتصاد بیان میکند که اندازه نسبی اقتصاد، فاکتوری است که کشورها را به هم جذب میکند تا با هم مبادله کنند. در حالیکه فواصل دورتر جغرافیایی کشورها، از این جاذبه میکاهد.
ایران و افغانستان بهدلیل نزدیکی همسایگی و اشتراکهایی که دارند از ظرفیتهای زیادی برای رشد مبادلات اقتصادی براساس نظریه جاذبه برخوردار هستند. با توجه به اینکه افغانستان همواره یکی از مهمترین مقاصد صادراتی خراسان رضوی محسوب میشود، این مسئله بهانهای شد تا با محمود سیادت، رئیس هیئت مدیره اتاق مشترک ایران - افغانستان، گفتگو کرده و راهکارهای توسعه روابط دوجانبه را بررسی کنیم.
بنابر آماری که هم گمرک و هم رایزنی بازرگانی سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان اعلام کرده است، ما تقریبا ۲۵درصد از بازار افغانستان را به کشور خود اختصاص دادهایم که این رقم، عدد خوبی است. تقریبا ایران طی این سالها صادرکننده اول کالا به افغانستان بوده است و پس از سال نخستی که طالبان دوباره حضور پیدا کرد، بهدلیل عوارض کرونا و کاهش قدرت خرید مردم افغانستان طی دو، سهسال اخیر با رشد روبهرو شدیم.
درحال حاضر نیز طی سه ماهه اول سال۱۴۰۳ این عدد به ۵۲۰میلیون دلار رسیده است که ۳۱درصد در مقایسه با سهماهه سال گذشته با رشد روبهرو شدیم. در چهارماهه اول سال این عدد به ۳۸درصد رسید که بهغلط از قول رایزن سفارت ایران در کابل ۲۸درصد در رسانهها منعکس شده بود. عدد صحیح ۳۸درصد است و این یعنی ما نسبت به چهارماهه سال گذشته ۳۸درصد رشد صادرات داشتهایم و باتوجهبه مجموعه مشکلاتی که در افغانستان و در ایران وجود دارد، این عدد رقم بسیار خوبی است.
با وجود مشکلاتی مانند بحث بازگشت ارز و شرایط سخت ناشی از تحریم، تجارت فعلی در وضعیت خوبی قرار دارد. اما سؤال مهم این است که این روند تا کی میتواند ادامه داشته باشد و فعال اقتصادی ما دررابطهبا بازار افغانستان چگونه باید تصمیمگیری کند؟ افغانستان چند تا اتفاق جدی در آن افتاده که یکی از آن امنیت مناسب سراسری بعد از ۴۵سال است که تأمین شده است.
همچنین سیاست دولت افغانستان حمایت از تولید داخل است. افغانستان بین ۸۰ تا ۹۰درصد نیازهایش تاکنون وارداتی است، ازاینرو دولت تعرفهها را برای کالاهای مشابه ساخت داخل حداقل ۳۰درصد و گاهی بیشتر افزایش داده تا از تولید داخل حمایت کند. از طرف دیگر مبارزه جدی با فساد اداری را در دستورکار قرار داده است.
کالاهایی که در داخل افغانستان قابلساخت است انرژی زیادی را طلب نمیکند. زیرا قیمت انرژی در آنجا گران نیست و از طرفی آنها تکنولوژی سرمایهگذاری زیادی ندارند. در داخل افغانستان واحدهای صنعتی ایجاد میشود و طبیعتا در خیلی از کالاهایی که امروز تولیدکنندگان ما درحال صادرات آنها به افغانستان هستند دیگر در چند سال آینده در این بازار امکان رقابت نخواهد داشت.
در حال حاضر بخشی از کالاهای ساختهشدهای که قبلا به افغانستان صادر میکردیم به صادرات مواد اولیه تبدیل میشود. اگر نتوانیم در بازار افغانستان به سمت سرمایهگذاریهای مشارکت رفته و بهسمت تولیدات مشترک نرویم، سهممان از بازار این کشور کاهش پیدا کند.
از طرفی توسعه معدن و کشاورزی در افغانستان در دهههای گذشته مغفول مانده بود. اکنون این کشور بهسمت استفاده از این ظرفیتها در حال حرکت است بهعنوان مثال در شمال بحث اکتشاف نفت وگاز بهطور جدی دنبال میشود و فرصتهای خوبی در حوزه کشاورزی و معدن ایجاد شده است. افغانستان برای استفاده از این ظرفیتها بهدنبال جذب سرمایهگذار خارجی است.
طبیعی است کشورهایی مانند قطر، چین، ترکیه و ازبکستان در این بازار روزبهروز حضور قویتری پیدا کنند و همچنین سرمایهداران افغانستانی که در جای جای دنیا قرار دارند، گرایش به آن دارند که اگر خودشان بهدلیل مشکلات اجتماعی و نگاههایی که در داخل افغانستان وجود دارد، بازنگردند، اما سرمایهشان را بازگردانند.
همین مسئله سبب شده است تا روز بهروز شاهد قراردادهای مختلفی در حوزه بهرهبرداری از معادن فعالسازی کارخانجات باشیم. در حال حاضر نیز چند کارخانه سیمان در حال ساخت در افغانستان هست. بحث انتقال برق از قرقیزستان و تاجیکستان همچنین بحث اتصال ازبکستان از مسیر افغانستان به پاکستان و بحث گاز ترکمنستان مطرح است.
باوجودآنکه دنیا طالبان را به رسمیت نشناخته است، اما به دلیل فرصتهای بیشمار اقتصادی که در افغانستان وجود دارد همه دنیا و کشورهای منطقه آسیایی گرایش جدی دارند که در افغانستان سرمایهگذاری و کار کنند. نگرانم که در این بخش عقب بمانیم از این رو باید با حمایت جدیتر دولت بهویژه از طریق صندوق ضمانت صادرات بتوانیم برای حفظ سهممان از بازار افغانستان اقدامات لازم را انجام دهیم.
البته در رابطه با توسعه حضور ایران در بازار افغانستان کارهای خوبی درحال انجام است، برای مثال نمایشگاه خوبی در انتهای شهریورماه برگزار خواهد شد که در کنار آن برگزاری همایش و جلسات نیز انجام میشود تا ترس فعالان اقتصادی ایران از حضور در افغانستان از بین برود و حضور فیزیکی پیدا کرده و امنیت را لمس کنند و بهسمت سرمایهگذاریهای مشترک بروند.
حدود ۴۰درصد صادرات ایران به افغانستان از طریق خراسان رضوی انجام میشود. اگرچه آمارها در امسال هنوز تفکیک نشده است، اما بیشترین رقم صادرات کشور به افغانستان توسط خراسان انجام میشود. باور من این است که خراسان رضوی ظرفیت بیشتری برای توسعه تجارت با همسایه شرقی دارد.
چون بیشترین واحدهای تولیدی در استانهای مرزی در خراسان متمرکز است و مراکز علمی، تحقیقاتی و دانشگاهی در استان زیاد است و از طرفی بیشترین حضور تاجران افغانستانی در خراسان و شهر مشهد است که خود این ظرفیت بسیار بالایی است و ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم.
از طرفی خراسان رضوی بهدلیل زیرساختهایی که دارد از ظرفیت مناسبی برای فراوری مواد معدنی افغانستان برخوردار است و این میتواند سبب همکاری معدنی دو کشور شود. در تلاشیم با ایجاد کنسرسیومهای موضوعی در حوزههای معدن، کشاورزی و سایر حوزههای صنعتی و خدماتی بتوانیم توانمان را برای پاسخ به نیازهای افغانستان بالا ببریم.
بیشترین محصولات و کالاهای صادراتی از استان خراسان به افغانستان در بخش مواد ساختمانی، سیمان است. همچنین سیم کابل صادر میشود، اما در حجم وسیعتر فولاد شمش و از دیگر مصالح ساختمانی میتوان به صادرات کاشی اشاره کرد. در بخش مواد غذایی گوجهفرنگی، سیب و سیبزمینی صادر میشود، اما درمجموع مسیر به سمت صادرات مواد اولیه میرود.
برای مثال سال گذشته میلگرد صادر میکردیم، اما امسال تعرفه بالایی که برای صادرات میلگرد قائل شدهاند، سبب شد به شمش اکتفا کنیم یا مثلا در بحث مواد غذایی دیگر بیسکویت، شکلات و امثالهم صادراتش روز به روز کاهش مییابد و جایش را به مواد اولیه میدهد. این سیگنالی را به ما میدهد که باید به سمت تولیدات مشترک برویم.
بازار افغانستان مهمترین بازار هدف صادراتی ماست، بهویژه ما که در خراسان رضوی هستیم، همچنین افرادی که در خراسانجنوبی و سیستان و بلوچستان هستند به دلیل مرز، فرهنگ و زبان مشترک، همچنین تردد راحتتر، فرصت خوبی برای توسعه تجارت با افغانستان هست. افغانستان و هیچ بازاری معطل ما نخواهد ماند.
به فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان، ارائهدهندههای خدمات فنیمهندسی و سایر خدمات توصیه میکنم که راجعبه این بازار تحقیقات و مطالعات بیشتری کنند، زیرا افغانستان در یک برهه خاص زمانی قرار دارد و مرتب رو به پیشرفت است و تغییرات مثبتی در حوزه اقتصاد دارد که اگر بهموقع در بازار این کشور حضور پیدا نکنیم و سهممان را نگیریم، بهطور قطع شاید در آینده این امکان برای ما وجود نداشته باشد.