حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ از وجوه رفتاری پیامبر (ص) که بخش مهمی از سیره ایشان را دربر میگیرد، سیره اجتماعی آن پیامبر بزرگوار است. رسول گرامی با منش و رفتار خود با مردم، توانستند در قلب آنها نفوذ کنند و جاریکننده نور حق در دل تاریکیها باشند. احادیث زیادی ناظر بر سیره اجتماعی پیامبر (ص) وجود دارد. شیخصدوق در بخشی از حدیثی در مورد سیره اجتماعی ایشان آورده است که پیامبر (ص) وقتش را به سه قسمت تقسیم میکرد.
خداوند، خانواده و قسمتی برای خودشان و از بخش مربوطبه خود، قسمتی را به مردم اختصاص میدادند. در نظر ایشان برترین اصحاب، خیرخواهترین آنها و افرادی بودند که مردم را یاری میدادند؛ پیامبر (ص) درمجالس، جایگاه معینی برای خود تعیین نمیکردند، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عیبجو و مدیحهگر نبودند، هیچکسی از ایشان و از در خانه ایشان ناامید بازنمیگشت.
سه چیز را از خود دور کرده بودند: مجادله در سخن، پرگویی، و دخالت در کاری که به ایشان مربوط نبود و این چند کار را در مورد مردم رها کرده بودند. کسی را مذمت و سرزنش نمیفرموند و در لغزشها و عیوب پنهانی مردم جستوجو نمیکردند. در ادامه، چند شاخصه مهم رفتاری پیامبر گرامی (ص) در اجتماع را مرور میکنیم.
یکی از اصول جامعه اسلامی، ارزش به انسان است. ارزش وجودی انسان، بدون توجه به رنگ، نژاد، جنس، زبان و حتی دین افراد، در اسلام مورد توجه قرار گرفته است. خداوند، تمام فرزندان حضرت آدم (ع) را کرامت بخشیده است و میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنیآدَمَ...؛ ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه، روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم». علامهطباطبایی این آیه را بر همه انسانها اطلاق میکند. پیامبر اکرم (ص) نیز ارزش ذاتی بشر را تأیید میکنند و میفرمایند: «ما شَیءٌ اکرمُ عَلَی مِن ابنِ آدم؛ هیچ چیز نزد خدا، گرامیتر از فرزند آدم نیست».
توجه به همه افراد جامعه و مردمداری در رفتار و گفتار حضرت محمد (ص)، مورد تأکید است. ذکر شده است ایشان به تشییعجنازه میرفتند و حتی به دورترین نقطه شهر «مدینه» به عیادت مریض میرفتند و میفرمودند: «هرکه در غم، شادی، راحتی و رنج، همراه دیگران باشد و خود را از آنان جدا نداند و جدا نکند، قلعه دلها را فتح میکند».
ایشان در هنگام مواجهه با مردم، بر سلام دادن مقدم میشدند و در دست دادن، زود دست خویش را عقب نمیکشیدند تا مبادا شخصمقابل، احساس سردی در برخورد پیدا کند. احوال دیگران را میپرسیدند و اگر یکی از برادران دینی شان را سه روز در جمع مسلمانان نمیدیدند، سراغ او را میگرفتند، پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا میکردند.
پیامبر (ص) در جامعهای مبعوث شدند که برای زن ارزشی قائل نبودند. از ابنعباس نقل است: «در جاهلیت پس از مرگ شوهر، زن همچون کالایی به خویشاوندان دیگر میرسید. اگر میخواستند، یکی از آنان با او ازدواجمیکرد؛ وگرنه او را به دیگری تزویجکرده، گاهی نیز او را از ازدواجمنع میکردند».
آیه۱۹ سوره نسا به این نکته، اشاره و این رسم جاهلی را تحریم کرده است. امامباقر (ع) این آیه را مربوطبه مردی میداند که زنش را زندانی کرده و منتظر مرگش مانده بود تا وارث اموال او شود. زنان با حمایت پیامبر (ص) به مشارکت در جامعه پرداختند. بیعت، یکی از عرصههای مهم سیاسی و اجتماعی حضور زنان در عصر نبوی بود. حضور زنان در بیعت عقبه و بیعتهای متعدد زنان مدینه با رسول اکرم (ص)، نشانه این امر است.
نقل است پیامبر رحمت (ص) در معاشرت، با تهیدستان، همنشین و با بینوایان همغذا میشد، نه نماز طولانی میگزارد نه خطبه وسیع میخواند تا اسباب زحمت برای مؤمنان نشود. جای خاصی را برای حضور خویش در مجالس تعیین نمیکرد، تاجاییکه افراد غریبه وقتی در جمع وارد میشدند، پیامبر (ص) را جستوجو میکردند تا بشناسند. آن حضرت بهعنوان بهترین الگو و تبلیغ برای عموم جامعه، در بیتکلفی کامل بودند. توجه به احوال مستضعفان، حتی در امور بهظاهر ناچیز، مانند حضور کودکان در هیئات و مساجد، از نگاه ایشان دور نبود.
پیامبر (ص) به برآوردن نیاز مؤمنان توجه میکردند. ایشان میفرمایند: «مثل مؤمنان در پیوند و دوستی و محبت و مهربانی به یکدیگر همانند یک پیکر است که اگر چیزی از آن به درد آید، سایر اجزای پیکر با آن همدردی میکنند». رسول خدا (ص) در بندهایی از منشور مدینه چنین آوردند: «مؤمنان، دوستان و سرپرستان یکدیگرند. مؤمنان نباید شخص عیالوار و قرضدار را به حال خویش رها سازند، بلکه باید او را کمک کنند». حضرت خود برای هر امری پیشقدم بودند و آنچه داشتند، با «اصحاب صفه» و مؤمنان نیازمند تقسیم میکردند و حتی در ایامی که غنایم فراوان بهدست آوردند، از زندگی زاهدانه دست برنداشتند و مواسات و همدردی با مؤمنان نیازمند را فراموش نکردند.
عدالت مفهوم مهمی در دین اسلام است. در قرآن مجید یکی از اهداف بعثت حضرت محمد (ص)، اجرای این امر در جامعه بیان شده است: «و بگو به کتابى که خدا نازل کرده است، ایمان دارم و به من فرمان دادهاند که در میان شما به عدالت رفتار کنم».
این دستورهای الهی درحالی بود که جامعه در دوران پیش از بعثت پیامبر (ص)، گرفتار نابرابری اجتماعی بود و اشراف و ثروتمندان، امتیازهای زیادی داشتند و به مردم ظلم میکردند. پیامبر (ص) براساس مأموریت خویش، ضمن مخالفت با این طبقهبندی، انسانها را برابر دانستند و فرمودند: «همه انسانها از زمان آدم تاکنون، مثل دندانههای شانه با هم برابرند» و ملاک برتری انسانها را تقوا معرفی کردند.
همچنین پیامبر گرامی (ص) مهمترین وسیله نجات حاکمان را اجرای عدالت میدانستند و میفرمودند: «هرکه ولایتِ کاری از امور مسلمانان را پس از من برعهده بگیرد، او را روی پل صراط نگه میدارند و فرشتگان (الهی) نامهاش را میگشایند؛ اگر عادل بود، خدا او را نجات میدهد و اگر ستمگر بود، پل صراط چنان تکانی به او میدهد که مفصلهای بدنش از هم جدا میشوند، بهگونهایکه فاصله بین اعضای بدنش به مقدار صد سال خواهد بود» (علاءالدین متقیهندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسهالرساله، ۱۹۸۶ م، ج۶، ص۲۰).
آن حضرت بیوفایی به عهد و پیمان را نشانه بیدینی معرفی میکنند و میفرمایند: «هرکه پیمان ندارد، دین ندارد»؛ و نقض پیمان را سبب سلطه دشمنان میدانند و میفرمایند: «وقتی پیمانها را بشکنند، خداوند دشمن آنان را بر ایشان مسلط میکند». حضرت در جایی دیگر، خود را شاکی از پیمانشکنان معرفی کرده، میفرمایند: «هرکه بر عهدکننده ستم کند یا حق او را ندهد یا چیزی بیش از توانش بر وی تحمیل کند یا به نارضایتی چیزی از وی بستاند، روز قیامت، من طرف حساب و شاکی او خواهم بود». این مهم، در سیره نبوی بهخوبی نمایان است، بهطوریکه حضرت همه پیمانها را رعایت میکردند و حتی دربرابر مشرکان نیز نقض پیمان نمیکردند.
تفاوتها همیشه مایه دردسر نیستند، اگر از پیامبر (ص) الگو بگیریم. ایشان وقتی به مدینه وارد شدند، ترکیب جمعیت آن روز این شهر نامتناسب بود. گروههایی از یهودیان و بتپرستان در آنجا زندگی میکردند. مسلمانان مکه نیز به آنها اضافه شدند. این وضع ممکن بود حادثهآفرین باشد، بنابراین پیامبر (ص) پیماننامهای نوشتند که بزرگترین قرارداد در تاریخ اسلام خوانده شد. این قرارداد، حقوق گروههای مختلف ساکن یثرب را معین و زندگی مسالمتآمیز جمعیت شهر و نظم و عدالت را تضمین میکرد. (ابنهشام، السیرهالنبویه، تحقیق مصطفیالسقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، ج۲، ص۱۴۷).
پیامبر اکرم (ص) براساس این پیمان که با اهل یثرب بستند، زندگی همراه با آرامش را برای آنان فراهم آوردند و تا زمانی که آنان پایبند قرارداد بودند، درکنار مسلمانان زندگی مسالمتآمیزی کردند و حتی اهل کتاب، آزادانه مراسم مذهبی خود را برگزار میکردند. پیامبر (ص) با گروههای مختلفی از یهودیان، مسیحیان و مشرکان، پیمان صلح امضا کردند. پیامبر (ص) حتی با مشرکان بت پرست که با نظام دینی و مسلمانان دشمنی نمیکردند، زندگی مسالمتآمیز داشتند.