به گزارش شهرآرانیوز، محمدجعفر یاحقی در نشست مجازی بزرگداشت فردوسی با عنوان «سرفرازی سردیسها و تندیسها» افزود: معروف است کمالالملک بسیار آرزو داشت روزی تصویری از فردوسی را بکشد، اما هرچه میکشید مورد قبولش نبود، تا اینکه این دغدغه باعث شد شبی خواب ببیند، در حالت رویا و خواب دید که فردوسی پشت پنجره اتاقش آمده و او را نگاه میکند، این تصویر در ذهن کمال بود و بلافاصله فردا آن را با کیفیتی که در ذهن داشت رسم کرد و که بعدا نیز همین تصویر مبنای کار پیکرتراشان بود.
وی اظهار کرد: تندیسهایی از فردوسی ساخته شده که اگر تاریخچه این تندیسها نوشته و تنظیم شود، کتاب بسیار دلپذیری میشود و وجهه مردمی فردوسی و دلپذیری کارهای هنری که در ارتباط با فردوسی انجام شده را مطرح میکند.
تصویرهایی خیالی
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: تصویر و تندیسی به ویژه در دوره اسلامی به دلیل حرمت پیکرهنگاری و تصویرنگاری از چهره افراد در اسلام در اختیار نیست، بنابراین همه تصویرهایی که از بزرگان ادب و فرهنگ ما وجود دارد، تصویرهایی خیالی است. گاهی افراد تصویر و تصور خود را از آن شخصیت به نقش درآورده و تجسم بخشیدهاند.
وی افزود: دکتر حسین بنایی نیز تعریف کرده است که من دلم میخواست تصویری از فردوسی بکشم، هرچه فکر میکردم چه چیزی مناسب فردوسی است، برایم جا نمیافتاد، تا اینکه روزی از خیابانی که بعدا به نام فردوسی در مشهد نامگذاری شد، عبور میکردم، مردی لبوفروش را دیدم و گفتم این باید فردوسی باشد، فوری چهره او را کشیدم و در خانه تکمیل کردم. این تصویر چندان با تصویر کمالالملک بیگانه نیست.
یاحقی گفت: روایت دیگری در مورد نخستین تصویر از فردوسی وجود دارد. رسام ارژنگ از نقاشان معروف ایرانی است که در مسکو یا شوروی سابق درس هنر آموخته بود، به ایران آمد، در تهران به دیدار کمالالملک رفت و ایده مجسمهها و تابلوهای فردوسی را پیشنهاد کرد. وی به خاطرهای اشاره میکند و تصویری که از فردوسی کشیده بود که متاسفانه امروز نیست. ارژنگ گفته که در سال ۱۳۰۲ یک زرتشتی در یکی از خیابانهای تهران قرائتخانهای به نام فردوسی تاسیس کرده بود و از من خواست تصویر فردوسی را در مراسم افتتاح آن قرائتخانه به نمایش بگذارم، خودم نیز در آن مراسم شرکت کردم، از میرزاده عشقی نیز برای خواندن شعری به نام فردوسی دعوت کرده بودند که شعر را خواند اما از کار من نام نبرد، من بعد از جلسه به وی گفتم که شما باید از کار من یاد میکردید که عذرخواهی کرد. این نخستین تصویر از فردوسی بوده که تا مدتها وجود داشته، اما بعد از بین رفته، زیرا سقف گالری ارژنگ در یک بارندگی فرو میریزد و تمام آثار او از جمله تصویر فردوسی از بین میرود.
متعلق به صدیقی است
این استاد دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه هر تندیسی قرار است بر اساس یک تصویر ترسیم شود و تجسم پیدا کند، اظهار کرد: برای اولین بار میراث فرهنگی امروز به ابوالحسن صدیقی هنرمند معروف پیشنهاد میدهد که تندیسی از فردوسی تهیه کند و صدیقی که شاگرد کمالالملک بوده و تصویر فردوسی را از کمالالملک دیده، با همان انگاره مجسمهای ایجاد میکند و تصویر فردوسی که اکنون معروف بوده و در میدان و آرامگاه فردوسی قرار داد، متعلق به صدیقی است که مبنای کار قرار میگیرد.
وی گفت: قبل از این تاریخ یک گروه زرتشتی نیز در هندوستان برای تنظیم تصویری از فردوسی اهتمام کرده بودند. از ۱۳۰۵ سه تن از پارسیان هند که علاقه خاصی به فردوسی داشتند، پرترهای از فردوسی از جنس برنز به وزن ۲.۵ کیلو و ارتفاع ۲ متر تهیه میکنند که قرار بود رونمایی شود، این کار در سال ۱۳۱۹ تمام میشود، اما به جنگ جهانی دوم میخورد و مشکلاتی برای صدور آن پیش میآید، بعد از رفع این مشکل، در سال ۱۳۲۳ به تهران منتقل میشود و تا سال ۱۳۳۸ باقی میماند، بعد از آن صدیقی تندیسی میسازد و جایگزین میشود.
یاحقی افزود: در سال ۱۳۱۳ قرار بود در ایران کنگره فردوسی برگزار شد که بازتاب جهانی پیدا کرد. در فرانسه ۴۱۰ دانشجوی ایرانی دانشگاههای فرانسه در سال ۱۳۱۲ به این فکر افتادند که در این برنامه ملی شرکت کنند و تصمیم گرفتند به لرنزی، مجسمهساز فرانسوی، سفارش دهند تا مجسمهای از فردوسی برای آنها بسازد و برای جشن هزاره فردوسی به دولت ایران بدهند. این افراد اغلب جزو رجال بزرگ سیاسی کشور شدند. باستانی پاریزی سیاهه این ۴۱۰ نفر را با مبلغی که اهدا کردند در انتهای کتاب "شاهنامه آخرش خوش است" آورده است. این مجسمه را به ایران میفرستند و در صحن دانشکده ادبیات سابق تهران نصب میشود، مدتها در آنجا به عنوان گلگشت فردوسی باقی میماند.
بزرگترین تندیس به ارتفاع ۷.۵ متر
این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه تندیسهای فراوان دیگری در ایران از فردوسی با تاریخچه خاص خود وجود دارد، اظهار کرد: بزرگترین تندیس به ارتفاع ۷.۵ متر که در ایران ساخته شده، در کتابخانه ملی موجود بوده که رضا امیر یاراحمدی این تندیس را ساخته و تصویر خاصی است که فردوسی دستش را جلوی صورتش سایبان کرده و به تفسیری که خود هنرمند کرده، در واقع چشمانداز زبان فارسی را نگاه میکند، این تندیس را بعدها در میدان آزادی نصب کردند. دهها تندیس در شهرهای مختلف ایران از جمله در مشهد و آرامگاه فردوسی وجود دارد که مهمترین تندیس در میدان فردوسی بوده و از سال ۱۳۳۸ در آنجا نصب است.
عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی افزود: تندیس تاریخی دیگری در رم ایتالیا داریم که کار ابوالحسن صدیقی است. او را دعوت کردند تا در ایتالیا تندیسی از فردوسی بسازد که این تندیس را در شهر رم در پارکی معروف به پارک فردوسی نصب کردند، این تندیس با تندیسهای تصویر کمالالملک مشابهت دارد. به قدری کار صدیقی خوش افتاد و جلوه کرد که از طرف دولت روم تقدیر و تشویقی برای صدیقی آوردند و هدیه کردند. در این رابطه جمله معروفی از صدیقی وجود دارد که بیان کرده به من نباید لوح تقدیر هنری میدادید، به من باید لوح تقدیر شجاعت میدادید که کسی جرات کرده در شهر میکلانژ و داوینچی ادعای مجسمهسازی کند، در واقع من شجاع بودم که این کار را انجام دادم.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد گفت: مجسمه تاریخی دیگری در مشهد از جنس فیروزه به وزن ۳۲ کیلوگرم توسط نیکطلب ساخته شده است. در شهرهای مختلف ایران از جمله تبریز، اهواز، مسجدسلیمان، بجنورد، نیشابور، ایذه، سبزوار، کرمان، گرگان، نوشهر و شهرهای دیگر تندیسهایی است از فردوسی وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه یکی از مسائل دیگری که وجهه مردمی دارد و مردمی و ملی بودن تندیسها را مشخص میکند، حساسیت مردم به این تندیسها است، افزود: هر وقت اتفاقی برای تندیسی میافتد با واکنش مردم مواجه میشود؛ چرا که فردوسی در دل مردم جای دارد.
یاحقی گفت: در خارج از ایران به خصوص بعد از کنگره هزاره فردوسی، در شهرها و کشورهای مختلفی از جمله چین، تاجیکستان، بوسنی، آلمان، انگلستان، روسیه، پاریس، کابل، قبرس، آلبانی، ارمنستان و بلغارستان تندیسهایی از فردوسی ساخته شده که اگر تاریخچه این تندیسها نوشته و تنظیم شود، کتاب بسیار دلپذیری میشود و وجهه مردمی فردوسی و دلپذیری کارهای هنری که در ارتباط با فردوسی انجام شده را مطرح میکند. تندیس میتواند به یک پویش مردمی برای احترام به فردوسی تبدیل شود.
منبع: ایسنا