پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمنماه ۵۷ ساختارهای سیاسی کشور را دچار تغییرات بسیاری کرد. یکی از این تغییرات در نحوه نگاه حکومت به احزاب بود، بهنحویکه برخلاف دوران پهلوی دوم که هیچ امکانی برای رشد و گسترش احزاب آزاد نبود و تنها در برخی اوقات ۲ حزب و در سالهای آخر یک حزب دولتی اجازه فعالیت داشت، در روزهای منتهی به انقلاب و ماههای نخست آن با توجه به نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب و سایر بزرگان دستاندرکار تشکیل نظام جدید، احزاب کوچک و بزرگ بسیاری با اندیشهها و مرامهای مختلف ظهور کردند. برخی از این احزاب، چون نهضت آزادی و جریانهای موسوم به ملیمذهبی و البته فدائیان اسلام و مؤتلفه اسلامی مجموعههایی بودند که در سالهای پیش از انقلاب زندگی تقریبا زیرزمینی داشتند، اما برخی، چون حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان احزابی ایجاد شده در جریان انقلاب اسلامی بودند. در این بین ماجرای حزب جمهوری اسلامی بسیار خاص بوده است و هست، زیرا که الگوی ایجاد آن بارها در سالهای پس از انقلاب در ایجاد احزابی، چون کارگزاران سازندگی، مشارکت ایران اسلامی و اتحاد ملت تکرار و تکرار شد. الگویی که شامل دورهم نشستن تعدادی از نخبگان بود به منظور هدایت فضای جامعه در راهی که میپنداشتند بهترین راه برای آینده نظام و انقلاب اسلامی است؛ حرکتی که متأسفانه تاکنون در اغلب موارد به سرانجام نرسیده است، چه آنکه نخستین حزبی که براساس این الگو ایجاد شد، یعنی حزب جمهوری اسلامی، پس از حدود ۹ سال فعالیت رسمی (که البته در سالهای آخر تنها فعالیتی نمادین بود) سرانجام به جایی رسید که سران تشکیلدهنده آن صلاح خود و جامعه را در آن دیدند که تمام فعالیتهایش را متوقف کنند. در روزی، چون امروز از سال ۱۳۶۶ نامهای توسط ۲ نفر از ۳ نفر باقیمانده از جمع پنجنفره اولیه حزب، یعنی آقایان آیتا... سیدعلی خامنهای و حجتالاسلام والمسلمین اکبرهاشمی رفسنجانی، به بنیانگذار انقلاب اسلامی تحویل شد، آن هم درحالیکه این ۲ نفر رؤسای قوه مجریه و مقننه جمهوری اسلامی بودند و دیگر عضو مؤسس، یعنی آیتا... موسوی اردبیلی، ریاست مجموعه قضایی کشور را بر عهده داشت. اما این نامه نکته بسیار جالبی را در خود نهان داشت که کمتر بدان پرداخته شده است. تنظیمکنندگان نامه مهمترین دلیل برای پایان بخشیدن به فعالیت مهمترین حزب زاییده انقلاب اسلامی را همانا جلوگیری از تفرقه بیان کردهاند و در این نامه مینویسند: «احساس میشود که وجود حزب، دیگر آن منافع و فواید آغاز کار را نداشته، و بلعکس، ممکن است تحزب در شرایط کنونی بهانهای برای ایجاد اختلاف و دودستگی و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت گردد و حتی نیروها را صرف مقابله با یکدیگر و خنثیسازی یکدیگر کند.» و درست به همین دلیل هم بنیانگذار کبیر انقلاب در متنی کوتاه ضمن اعلام موافقت با انحلال حزب جمهوری اسلامی ذکر میکنند: «حضرات آقایان مؤسسین محترم حزب مورد علاقه اینجانب میباشند. امیدوارم همگی در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهوری اسلامی کوشا باشید. ضمنا تذکر میدهم که اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه، برخلاف اسلام، و تفرقهاندازی در این موقع از بزرگترین گناهان است.» این جملات با توجه به شرایط آن زمان کشور و حواشی موجود بین سران ۳ قوه و طیفبندیهای درون مجلس و دولت، پیامهای بسیاری دارد؛ پیامهایی که به نظر میرسد در زمان حاضر هم بسیار شایان توجه است. از جمله آنکه رهبر کبیر انقلاب از مؤسسان حزب که رؤسای وقت ۳ قوه هستند تقاضای اتحاد و همدلی میکند و آن را لازمه پیشرفت ایران اسلامی میداند و همچنین تفرقهافکنی را از بزرگترین گناهان میداند، گناهی که متأسفانه هرچه از آغاز انقلاب میگذرد افراد بیشتری بدان دامن میزنند و بدینگونه فاصله جامعه با اجرای بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی بیشتر و بیشتر میشود.