یک صبحانه مردانه با زرافه‌ها! | نگاهی به فیلم «صبحانه با زرافه‌ها» سروش صحت نمایش فیلم «چارلز دیکنز، مردی که سرود سال نو را نوشت» به مناسبت روز کتاب و کتاب‌خوانی + زمان پخش مستند «پاسخ» و ناگفته‌هایی از عملیات‌های وعده صادق در شبکه سه + زمان پخش تئاتر خیابانی در اولویت دوم قرار دارد | گلایه‌های  کارگردانان بخش خیابانی جشنواره استانی تئاتر خراسان رضوی ترس جهان از ترامپ بازار کتاب را تکان داد «پلان آخر بازی» در جشنواره تورین ایتالیا جایزه بوکر ۲۰۲۴ به چه کسی می‌رسد؟ وضعیت سریال‌های جدید تلویزیون از زبان رئیس مرکز سیمافیلم تجلی «رمضان»، «حماسه» و «مقاومت اسلامی» در رویکرد محتوایی استقبال از بهار ۱۴۰۴ جزئیات برگزاری جشنواره هنر‌های شهری ۱۴۰۴ مشهد | پراکندگی عادلانه آثار هنری در شهر + فیلم پرده پایانی سی‌وچهارمین جشنواره تئاتر استانی خراسان رضوی (رضوان) | راه‌یابی ۳ نمایش به جشنواره تئاتر فجر + اسامی برگزیدگان «ساعت ۶ صبح» مهران مدیری در جشنواره فیلم دریای سرخ عربستان دلیل قطع همکاری «گری لینکر» مجری معروف با بی‌بی‌سی چیست؟ تریلر فصل سوم انیمیشن «چه می‌شود اگر...؟» منتشر شد + فیلم «ماموریت: غیرممکن» تام کروز اکران می‌شود + فیلم رونمایی از کتاب «بی‌تا» | روایتی از زندگی بیتا فرهی + عکس «خرِ لَنگ» به روایت کیانوش عیاری شبی برای بدلکاران سینمای ایران
سرخط خبرها

حکایت تغییر رویه قربانشاه

  • کد خبر: ۲۹۹۱۱۷
  • ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۶
حکایت تغییر رویه قربانشاه
روزی دو تن از رعایا که در همسایگی هم زندگی می‌کردند با هم دچار نزاع خیابانی شدند و پس از آنکه علیه یکدیگر فحاشی بسیار کردند، مأموران قربانشاه آن‌ها را به جرم اخلال در نظم و خدشه دار کردن عفت عمومی دستگیر کردند.

قربانشاه چهارم، سومین پادشاه از سلسله قربانشاهیان بود که روی هم رفته به مدت هشتاد سال و سه ماه و ده روز بر نواحی قربان آباد علیا و سفلی و آبادی‌های اطراف سلطنت کردند. قربانشاه چهارم پادشاهی نیک اندیش و مردم دار و عدالت محور بود و همواره در جهت رفع خصومات اهالی می‌کوشید و تلاش می‌کرد صلح و صفا را در میان رعایا برقرار کند.

روزی دو تن از رعایا که در همسایگی هم زندگی می‌کردند با هم دچار نزاع خیابانی شدند و پس از آنکه علیه یکدیگر فحاشی بسیار کردند، مأموران قربانشاه آن‌ها را به جرم اخلال در نظم و خدشه دار کردن عفت عمومی دستگیر کردند. وقتی دو همسایه را به نزد قربانشاه بردند تا میان آن‌ها داوری کند، قربانشاه نخست دعوی دو طرف را استماع کرد و سپس از شهود خواست تا به جایگاه روند و شهادت خود را بیان کنند.

یکی از شهود که شخصی بی جنبه‌ای بود و کرم داشت به جایگاه شهود رفت و پس از آنکه در جایگاه ایستاد و قسم یاد کرد که حقیقت را بگوید و جز حقیقت چیزی نگوید، قربانشاه از وی خواست تا ماجرا را همان گونه که اتفاق افتاده برای وی بازگو کند. شاهد گفت:‌ ای پادشاه بزرگ، آیا مایلید عین واقعه را همان طور که با چشم خود دیده و با گوش خود شنیده ام نقل نمایم؟ 

قربانشاه گفت: بلی دیگر. پس چی؟ شاهد گفت: پس عرض می‌کنم. وی افزود: اول این همسایه به آن همسایه گفت... سپس رو به قربانشاه کرد و ادامه داد:‌ای خر،‌ای الاغ،‌ای گاو،‌ای شغال، خیلی نفهم و تن لش هستی. وی افزود: سپس آن همسایه به این همسایه گفت... و دوباره رو به قربانشاه کرد و گفت:‌ای شتر،‌ای بی خرد،‌ای بی شعور،‌ای آشغال، نفهم تویی. 

وی افزود: سپس این همسایه به آن همسایه گفت... در این لحظه قربانشاه متوجه شد که آن شاهد بی جنبه در کمال پررویی و وقاحت او را خطاب کرده و دارد در قالب ادای شهادت به او فحش می‌دهد و برخی از حضار نیز دارند زیرزیرکی می‌خندند. در این لحظه قربانشاه احساس کرد با نیک اندیشی و مردم داری و عدالت محوریِ خود به رعیت زیادی رو داده است و الان رعیت دارند غیرمستقیم به او فحش هم می‌دهند. 

در نتیجه از شاهد خواست خفه شود و به مأموران دستور داد هردو همسایه را به اضافه شاهد بی تربیت فلک کنند و آفتابه به گردنشان بیندازند و در سطح قربان آباد بگردانند و از آن روز تا پایان سلطنت به رعیت که جنبه آزادی بیان نداشتند، نه تنها رو نداد، بلکه حالشان را هم گرفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->